🎙🌿#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - -
پدر مرحوم آقا صادق
برای هدیه ی ازدواجمان؛ قصد داشتند
ما را به حج بفرستند .
مثل برادر بزرگتر صادق؛ آقا صالح .
من دوست داشتم این سفر را در کنار صادق تجربه کنم اما صادق میگفت دوست ندارم
پول شیعه های حضرت علی در جیب این وهابی ها برود که آنها بر سلاح و تجهیزاتشان بیفزایند و
به مردم بیگناه حمله کنند..
انقدر صحبت کردند که بالاخره من هم راضی شدم که از خیر این سفر بگذریم...
-بهروایتهمسرشهید(:🌿
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
#خاطره_شهید 🎙💔 - - - - - - - - - - - - - - - - عصر بود که رسیدم خانه ... گفتم یک چرتی میزنم و بعد
#خاطره_شهید 🎙💔
- - - - - - - - - - - - - - - - -
یکبار هم خواب دیدم که مراسم گرفته ایم در مدرسه و مردم همه جمع شده اند .
انگار درِ مدرسه بسته بود و صادق از بیرون داشت تقلا میکرد در را برای مردم باز کند.
صادق دوست و رفیق زیاد داشت
هنوز هم دارد❤️
خبرش را دارم که رفقایش را رها نکرده است
خبرش را دارم که از آن بالا بلندی های بهشت
هوای تک به تک شان را دارد(:
اردیبهشت از همان اولی که اسم ماه ها و ترتیبشان را توی مدرسه یاد گرفتم، ماه دوست داشتنی من بود . لابد حکمتی است که خیلی از اتفاق های مهم زندگیم هم در همین ماه افتاده است. لابد حکمتی داشته که خدا صادق را دوم اردیبهشت به من داد و چهارم اردیبهشت امانتش را پس گرفت . . .
-بهروایتمادربزرگوارشهید🌱
قسمٺآخر🌸|کتابِآخرشھیدمیشوی🌿
- - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
گردش خون در رگهاے زندگے شیرین اسٺ، اما ریخٺن آن در پاے محبوب شیرین ٺر اسٺ؛ و نگو شیرین ٺر، بگو بسی
🎙❤️#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - -
خیلی طول نکشید که یکی از دوستای صادق شهید شد توی سوریه ؛ محمودرضا بیضایی..💔
محمودرضا با صادق خیلی رفیق بودن و چند باری خانه مان آمده بود و میشناختمش . شهید بیضایی اولین دوست صادق بود که شهید میشد . صادق برای مراسمش سنگ تمام گذاشت ، قشنگ معلوم بود از وقتی محمودرضا را از سوریه سر دست آوردند حال صادق از این رو به آن رو شده بود .با شهادت رفیقش ، شهادت برای صادق نزدیک تر و دست یافتنی تر شده بود🌿
-بهروایتمادربزرگوارشهید(:"
#سالگرد_شهادت شهید محمودرضا بیضایی🌱
- - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
شـهـادت داسـتـان مـانـدگــار آنـانیـسـت ڪه فهمیدند دنیا جاۍ ماندن نیست...! #برادر_شھیدم ❤️ #شهید_صا
🎙💙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - -
شیطنت های خاص خودش را داشت. یک بار روز جمعه نزدیک غروب رفتیم کوه عون بن علی سوار تله کابین شدیم. از جایش بلند شده بود
من که حسابی میترسیدم محکم پایش را گرفته بودم...
- بشین صادق بشین! میترسم.
+ ترس نداره که 😁
- صادق بشین..
+ کاش همین الان از این بالا بیفتم پایین .
محکم پایش را گرفته بودم و او همچنان ایستاده اطراف نگاه میکرد عاشق ارتفاعات بود و از آن لذت میبرد ✨
-بهروایتهمسرشهید🌿
- - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
•[🌹🌱]• بنگر که سرگذشتِ شهیدانِ عشق را بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند #برادر_شھیدم 🌱 #شهید_صادق_ع
📸🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
آقا صادق مهمترین ویژگی اخلاقی که داشتن شوخ طبعی ایشون بود و در کنار اون روابط عمومی خیلی قوی داشتن
و خیلی به احترام به بزرگتر ها معتقد بودن و از همه مهمتر ایشون خدمت به خلق خدا رو عین خدمت به خود خدا میدونستن و عاشقانه خدمت میکردن و حتی اگر خودشون در بدترین شرایط هم بودن باز هم از خدمت به مردم دریغ نمیکردن..
-بهروایتمادربزرگوارشهید🌿
- - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
#خاطره_شهید 🎙🌱
- - - - - - - - - - - - - - - -
صادق دوست داشت شبیه پدرش باشد
نه خشک مذهب بود و نه بی قید؛ همه چیز در زندگی صادق جای خودش را داشت!
نمی خواست مدیون بیت المال باشد
کنار مزار شهدای مدافع حرم برای راحتی والدین شهدا با استفاده از آهن های اسقاطی انبار سپاه صندلی درست کرده بود، تا در هنگام حضور در مزار فرزندانشان اذیت نشوند.
-بهروایتمادربزرگوارشهید (:
- - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
🎙♥️#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
میگفت برای تشییعکنندههایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلبشان باشم. در مراسماتش به تأکید میگفت: «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینبوار بایستم.
-بهروایتهمسرشهید(:🌿
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
حسرت وصل تو برد آسایش از بنیاد دل.. <بيدلدهلوی> #شھادت | #شهید_صادق_عدالتاکبری - - - - - -
🎙🌾#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
طولِ رفاقت و آشنایی ما در همون ایام اعزام تا ۲روز قبل از شهادتش بود
با اینکه من اهل جنوب(آبادان) بودم و اون اهلِ تبریز اما زود بامن گرم گرفت و اخت شد...از خصوصیات بارز ایشون شجاعت و دلیری بسیار و دقت عمل در کارها چه اطلاعاتی چه عملیاتی بود
همیشه با تجهیزات کامل نظامی بود به حدی که به ایشون میگفتن(رنجرخوشتیپ)😅
هرگاه دیدمش با وضو بود.. وقتی برایِ سرکشی یا کاری میرفتیم بچه ای و میدید بهشون محبت میکرد و باهاشون گرم میگرفت از من چند اصطلاحِ عربی یادگرفته بود برایِ ارتباط با کودکان که بتونه لحظه ای دلشون و هرچندکوتاه شاد کنه و لبخند و هدیه بده به کودکان
یه روز که باهم خلوتی داشتیم بهم گفت : میثم من با اینکه کُلی آموزش هایِ مختلف دیدم تو این سالها خیلی به این درو اون در زدم که بیام برا دفاع از حرم بی بی اما نشد که نشد تا وقتی ک انگاربه دلم افتاد که راه رو تاالان اشتباه رفتم و باید سیمِ اتصالم با خودِ خانم زینب وصل بشه و فهمیدم این رو زدنهایِ من به این و اون فایده نداره و با خلوتی که با خود بی بی پیداکردم سیمِ اتصال وصل شد و این شد که الان اینجا هستم..
-بهروایتدوستشهید🌱
- - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
🖇🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - -
عدهای از رزمندهها هنگام تحویل منطقه یواشکی به ما گفتند که مراقب بعضی از نیروها باشیم و زود به آنها اطمینان نکنیم برخلاف گفته آنان صادق اکثر وقتش را گذاشته بود برای آنها. با آنها رفت و آمد می کرد باب رفاقت باز کرده بود و هر چه به آنها میگفت قبول میکردند در مأموریتها هم سر صادق دعوا شده بود که با آنها برود. یک روز در حال استراحت داخل اتاق بودیم که گفت فلانی چه خوب شد به حرفهای بعضی ها گوش ندادیم اگر با این رزمنده ها بد حرف زده بودیم یا بدرفتاری کرده بودیم مدیونشان بودیم و فردای قیامت پاسخگو .. خبر شهادتش که رسید آن نیروها از همه بیشتر بی تابی می کردند و ناراحت بودند.
-بهروایتیکیازهمرزمانومدافعانحرم🌿
- - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
♥️🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - -
بعد از چند لحظه در حالیکه فیش حقوقیش دستش بود ، برگشت با صدای بلند گفت : بعد شهادتم با افتخار به همه بگید من پاسدار بودم و از سپاه حقوق می گرفتم. این هم فیش حقوقیم(:
بعد به فیش حقوقی اش اشاره کرد. به پاسدار بودنش می بالید
و افتخار میکرد 😍
و میگفت که صاحب اصلی سپاه آقا امام زمان خودشون هستن . . .
-بهروایتهمسرشهید(:🌿
#روز_پاسدار | #ولادت_امام_حسین
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
شهربایدبزندعڪستورادرهمہجا... توشدیچشموچراغِمنواینمردمشهر(: #شهید_صادق_عدالتاکبری 🌱 - - -
🎙💕#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - -
هر چند روز یک بار سعی میکردم به صادق سرزده و ببینمش. تازه آمده بود و هنوز تصمیمی برای نیروهای تبریز گرفته نشده بود. من و چند نفر از بچه ها بیست روزی می شد که سوریه بودیم. یک روز با هم رفتیم بیرون و کمی گشتیم موقع برگشت صادق خواست که ماشین را کنار اسباب بازی فروشی نگه دارم. رفت داخل مغازه و طول کشید برگشتنش..
اسلحه را برداشتم و رفتم داخل مغازه.
چندین عدد بادکنک و توپ برای بچه های سوریه گرفته بود(:💔
-بهروایتبرادرشهید(:🌿
#شهید_صادق_عدالتاکبری
- - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
🎙❤️#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - -
نـظامی بود و انتظار داشتم اخلاق و رفتارش خشک و خالی باشد ولی اینطور نبود.
یک اتاق پر از گل و گلدان ، کارهای هنری مثل ساخت لوستر از کارت های عروسی، از دوره های غواصی که در قشم بود ولی صدف جمع کرده بود و با آنها آویز درست کرده و در راهرو خانه نصب کرده بود . هر وقت صادق از زیرش رد میشد به صدا در می آمدند. علاقه ی عجیبی به گل و گیاه داشت و تا حد امکان اکثر نمایشگاه های مربوط به گل و گیاه را باهم رفته بودیم. از بین گیاهان هم کاکتوس را بیشتر دوست داشت . میگفت: یک کاکتوس کافی است تا آدم به عظمت خدا پی ببرد. همه اینها نشان از روح لطیفش داشت که
برایم به یادگار مانده است..
-بهروایتهمسرشهید(:🌱- - - - - - - - - - - - - - - - - قرارگاهمجازۍ شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸 @shahid_sadeg_edalat
🖇🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
موقعی که میرفت میخندید.شادی را می شد در چشمانش دید. آنقدر شاد بود که وقتی میدیدیاش روحت تازه می شد. انگار خودش میخواست اینگونه دلمان را تسلی دهد تا دل کندن از همدیگر آسان باشد .همش هم این نوحه را گوش میداد [سـَلامٌ عَلـٰی قاسم بن الحسن] گذاشته بود روی تکرار و هی پخش می شد. خودش به خوبی فهمیده بود که دیگر جایش اینجا نیست حتی نوحه اش را هم انتخاب کرده بود. اینطور شد که از هجرانش غمگین نبودیم اما وقتی برگشت ساکت بود و بیشتر این سکوتش بود که دلمان را آتش میزدند نه شهادتش(:💔'
-بهروایتفرهادقلیزاده(:🌿
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
🌸🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
صداق عدالتاکبری پاسدارزاده بود. یعنی در خانوادهای به دنیا آمد که پدرش سپاهی بود و مادرش معلمی انقلابی بود که این شهید مورد تربیت ایشان قرار گرفت. فضای خانواده آنها همگی مرتبط با جنگ بود؛ او متولد سال ¹³⁶⁷ و اواخر جنگ تحمیلی بود.وی در فضای جبهه و جنگ، جانبازی و شهادت به دنیا آمده و بزرگ شده بود. اولین خاطراتی که مادر شهید از زمان زبان باز کردن او دارد مربوط به روزهای آزادی اسرا است. پدر ایشان چون سپاهی بوده بیشتر روزها را تبریز نبود بلکه در ماموریتهای مختلف در مناطق کردستان عراق میگذراند؛ لذا شهید صادق بیشتر با مادر خود مانوس بود.
-بهروایتنویسندهیکتاب🌿
#شهید_صادق_عدالتاکبری
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
صداقت و شهادت اتفاقی همقافیه نشدهاند! اگر صادق باشیم حتما شهید میشویم " ليَجْزِيَ اللَّهُ ال
🧡🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - -
شیطنت و شلوغ کاری هر دو برادر به من رفته بود. حاج رضا بنده خدا آرام و سربهزیر تر از این حرف ها بود😅. بزرگتر که شدند دادیم برای هر کدامشان یکی یک دست لباس پاسداری دوختند. چقدر ذوق داشتند لباس ها را پوشیدنی..
با آن لباس یکدست سبز و آرم روی سینه بیشتر شبیه پدر شان می شدند(:
-بهروایتمادربزرگوارشهید 🌿
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
• . اگھ انقلابـے باشۍ و لطافت قلب نداشتھ باشـے ، حتما یِ روزی ضدانقلاب میشی ! . . . #جوان_انقلابی ♥
🧡🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - -
آقا صادق با فرهنگ ایثار و شهادت مأنوس شده بودن و این رو من مدیون نون حلال پدر شهید و رشادت های ایشون هستم و ایشون یک فرد نظامی بودن و هیچ وقت در منزل اظهار نارضایتی نمیکردن و همیشه شاکر خدای متعال بودن که اگر این انقلاب پیروز نمیشد
معلوم نبود ما سر از کدوم راه ها در میاوردیم ...
#جوان_انقلابی
#شهید_صادق_عدالتاکبری
- - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند؛ اما حقیقت آناست که زمان ما را با خود برده است و ش
#خاطره_شهید 🎙❤️
- - - - - - - - - - - - - - -
وقتی صحبت عید و سال تحویل میشه ، یاد سال تحویل ۹۴ می افتم ، که با صادق و خانواده وادی رحمت بودیم، مصادف بود با شهادت حضرت زهرا(س) . درست لحظه ی سال تحویل بهم گفت برو پیش خانومت تا اخر سال نه بلکه تا اخر عمر کنار هم باشین.
گفتم چشم ولی خودت چی؟
برگشت گفت من یکی دو سال مهمونم فرقی نمیکنه برام (:
-بهروایتدوستشهید🌸
#برادر_شھیدم | #نوروز🌹
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
• . رفاقت یعنـے : راه میون بر تا خُدا.. باشمازودترمیشـھبـھخُدارسید !:) #برادر_شھیدم #شهید_صادق
🎙♥️#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
میگفت برای تشییعکنندههایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلبشان باشم. در مراسماتش به تأکید میگفت: «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینبوار بایستم.
-بهروایتهمسرشهید(:🌿
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
هیچ وقت خون شهید هدر نمیرود، خون شهید به زمین نمیریزد. خون شهید هر قطرهاش تبدیل به صدها قطره و
#خاطره_شهید 💚🌱
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
برای دوره ی چک و خنثی سازی و راپل به تهران رفته بودیم. علاقه و شوق خاصی داشت. می دانستم اکثر دوره های نظامی و تخصصی را گذرانده و یا در حال آموزش آنهاست. شب توی آسایشگاه پرسیدم این همه دوره را گذراندهای میخواهی چه کار؟ خاطره شهیدحاج «عباس عبداللهی» را تعریف کرد که در یکی از کلاسها میگفت: ماها باید تمام دورهها را بگذرانیم تا اگر فردا آقا و مولایمان ظهور کردند بتوانیم در تمام صحنهها کمکش کنیم. اگر پرسیدند چه کسی چتربازی بلد است؟ بگوییم ما. اگر پرسیدند کسی غواصی بلد است؟ بگوییم ما. چه کسی تخریب چی است؟ بگوییم ما. تک تیر انداز خواستند، بگوییم ما(:
آخر دوره هم که رسید، نفرات اول هر استان را معرفی کردند. صادق هم نفر اول دوره و هم نفر اول استان شده بود و هدیه ویژه گرفت.
بهروایتحسینگلچین🌿
- - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
بے شما هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است...🍃💔' #برادر_شھیدم #شهید_صادق_عدالتاکبری
#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
صادق اکثراً در کارهای خانه کمک حالم بود و من طبق معمول همیشه سعی میکردم از لحظه هایش عکس داشته باشم. از هیچ کاری ابا نداشت. وقتی بیش از یک نفر مهمان داشتیم ظرفها را باهم میشُستیم و در کارهای خانه نیز وظایفی برای خود داشت و برای انجامشان هیچ منتی نمی گذاشت. حد امکان سعی کردم از لحظه لحظه صادق عکس بگیرم گویا به دلم افتاده بود که زیاد ندارمش..
-بهروایتهمسرشهید🌿
- - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
شهادت؛ عشق به وصال محبوب و معشوق در زیباترین شکل است. #سالگرد_شهادت | #برادر_شھیدم 🌱 - - - - - -
🎙♥️#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
میگفت برای تشییعکنندههایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلبشان باشم. در مراسماتش به تأکید میگفت: «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینبوار بایستم.
-بهروایتهمسرشهید(:🌿
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
قربانعاشقـےکھشھیدانِکویعشق درروزحشر،رتبھٔاوآرزوکنند..:)🌿 #شهید_صادق_عدالتاکبری 🌱 - - - -
🎙💕#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - -
هر چند روز یک بار سعی میکردم به صادق سرزده و ببینمش. تازه آمده بود و هنوز تصمیمی برای نیروهای تبریز گرفته نشده بود. من و چند نفر از بچه ها بیست روزی می شد که سوریه بودیم. یک روز با هم رفتیم بیرون و کمی گشتیم موقع برگشت صادق خواست که ماشین را کنار اسباب بازی فروشی نگه دارم. رفت داخل مغازه و طول کشید برگشتنش..
اسلحه را برداشتم و رفتم داخل مغازه.
چندین عدد بادکنک و توپ برای بچه های سوریه گرفته بود(:💔
-بهروایتبرادرشهید(:🌿
#شهید_صادق_عدالتاکبری
- - - - - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
به باورِ دلِ نــابـاورم نمےگنجد هنـوز ڪه مرا با راه سلوڪِ تـو ایـن فراق افتـاد رهنشـان شدے رَهـَم
#خاطره_شهید ♥️🎤
- - - - - - - - - - - - - -
قبل رفتن صادق به سوریه تقریبا باهم هر روز تماس تلفنی داشتیم، باهم راه های اعزام به سوریه را مرور می کردیم. یک روز شماره ی یکی را در تهران داد و گفت:
زنگ بزن شاید از دستش کاری بربیاد برای اعزامت. در تماس اخر حدود یک ساعت باهم حرف زدیم ، همش از دل پر و طاقت طاق شده اش برایم گفت. گفت: برای اعزامت فقط باید به خود حضرت زینب (س) التماس کرد و تنها راهش این است.
بعد از اینکه رفت فهمیدم به من چه گفته، واقعا شهدا عند ربهم یرزقون اند.
بهروایتعلیسلمانژاد؛دوستِشهید🌱
#شهید_صادق_عدالتاکبری
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
「💦💙」 • . گویـے خُدا لبخندشان را برایِ شھادت گلچین کرده🌱'(: راز آن لبخند چیست؟! آیا صاحب تمام لبخندها
📽🎙#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - -
پدر شهید جوانی تعریف میکرد:
¹³ رجب دو روز قبل از شهادت صادق ،
از سوریه به من زنگ زد .
از طرف حامد روز پدر را به من تبریک گفت
من از صادق سوال کردم که شما کجا هستی؟
او گفت: من در دلامه و کنار حامد هستم
من متعجب شدم ، حامد در لاذقیه به شهادت رسیده بود و تا دلامه فاصله ی زیادی داشت ...
اما دو روز بعد هنگامی که خبر شهادت صادق
را شنیدم متوجه منظور او شدم که
میگفت کنار حامد هستم(:🌿
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat
کانالرسمےشھیدصادقعدالتاکبرے
!(: 🎞⃟🔗|⇜#نشربرایاولینبار
🎙✨#خاطره_شهید
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
بخاطر باد شدید،نمیتونست پرواز کنه
اما آخرش ،بعد کلی تلاش
پرواز کرد و خورد به دیوار های بتنی پادگان و
فک و دندونش شکست ولی در کل عین خیالش نبود،میگفت آدم باید بخاطر انجام خواسته هاش ،برای همه ی مشکلاتش تحمل داشته باشه...
-یهروایتدوستشهید(:🌿
- - - - - - - - - - - - - -
قرارگاهمجازۍ
شھیدصادقعدالتاکبرۍ⇩🌸
@shahid_sadeg_edalat