#شهیدِ‌عزیزِ‌ما -آقا مصطفی (سیدابراهیم) قبل از شهادت ؛ کنار مزار خودش ((:💛🌿 

#شهیدِ‌عزیزِ‌ما خوشا آنان که با عزت ز گیتی؛ بساط خویش برچیدند و رفتند🕊 ز کالاهای این آشفته بازار؛ شهادت را پسندیدند و رفتند ... ➥ ʝoiŋ : میم صاد

#شهیدِ‌عزیزِ‌ما دلا غافل ز سبحانی چه حاصل؟! اسیر نفس شیطانی چه حاصل؟! «صــدر عــشــق»🙃💛 . . ➥ ʝoiŋ : "میم صاد"

#پند‌شهدا #شهیدِ‌عزیزِ‌ما 🔆روزی كه محمد علی متولد شد، آقا مصطفی برای چندمين بار مجروح و در همان بيمارستان بستری شده بود. سيد ابراهيم با شوخ طبعی همیشگی خود و برای فرار از نگاه پرستاران كه نگران سلامت ايشان بودند و با پهلویی تير خورده نزديك هفت طبقه به سمت طبقات بالای بیمارستان قدم بر داشت. تا محبت همیشگی خود را نثار همسرش كند:)

#شهیدِ‌عزیزِ‌ما «روزگاری در میانمان انسانهایی زیستند که برای آرمانشان جنگیدند تا آیندگان بتوانند برای خود هدف و آرمانی داشته باشند و در این مسیر به تکامل برسند.» ➥ ʝoiŋ : میم صاد

#شهیدِ‌عزیزِ‌ما گفتم مادر شهید صدرزاده گفتن که مصطفی خیلی هوای رفیقاشو داشت؟! تاکید کردن چند بار! میگفتن مصطفی شهادت رو برای اینکه بیشتر تاثیر بزاره و دستش باز تر باشه میخواست :)🌱 ➥ ʝoiŋ : میم صاد

#شهیدِ‌عزیزِ‌ما از پایگاه تماس گرفتن، ازش خواهش کردم  روزه هستی بذار بعد از افطار برو 🌙 الان نزدیک افطاره  گفت:  لطفش به اینه که با زبان روزه برا خدا قدم برداری ،  تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم. هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه  صدای مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو بالای سر مصطفی دیدم،😔 که از پله ها پرت شده بود پایین و تمام سروصورتش خونی شده بود😭 بهش گفتم : دورت بگردم خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی. مصطفی داشت خودش رو برای امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه بالایی برسه:) . . |mim_sad.19|

#شهیدِ‌عزیزِ‌ما روحیه شوخ طبعی و اهل بگو بخند بودن آقا مصطفی همیشه زبانزد رفقا بود😁 بفرستین برای اونایی که میگن بچه حزب اللهی ها و بچه بسیجی ها آدمهای خشک و ساکت و بی روح هستن😉 |mim_sad.19|

#شهیدِ‌عزیزِ‌ما گفت ؛ دیشب خانه ما را دزد زد! ناراحت شدم و ابراز تاسف کردم🙁 گفت : نه! الحمدلله که خانه ی ما را دزد زد! اگر خانه ی دیگری بود آنها با نظام و انقلاب بد می شدند.. |mim_sad.19|

‌ #شهیدِ‌عزیزِ‌ما ✍🏻شهیدصدرزاده‌در یادداشتی به دوستان بسیجی خود مےنویسـد: چہ می‌شود روزے سوریہ امݩ و اماݩ شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حݪـب‌ و دمشق راه بیافٺد:))