eitaa logo
کانال شهید سید حسن روح الامینی
97 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6هزار ویدیو
8 فایل
شهدا⚘️ خاطرات شهدا🌹 عکس نوشته🌱 مطالب مذهبی🇮🇷 استوری مذهبی📿
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦🌈 کوچه پس کوچه ها بی شهدا نمی توان گذشت از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... https://rubika.ir/joing/CJJJHEED0UBZVYFMEYGJQZFKGPYOVAGD
. 💚 از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🔹 : از ایستاده آب خوردن در شب بپرهیزید که باعث دردی می شود که درمان نداشته باشد . 🔸 : آب باران بنوشید که بدن را پاکیزه نموده و بیماری ها را دفع نماید . 🔹 : تطهیر با آب سرد بواسیر را قطع میکند 🔸 : اگر خواستید در آفتاب بنشینید پشت به آن بنشینید , زیرا آفتاب بیماری درون را ظاهر میسازد 🔹 : آویشن پرزهای معده را تقویت کرده و سالم نگه میدارد 🔸: بول کردن در حمام باعث فقر و پریشانی است 🔹 : ریشه ی اسپند شادی آور و در ساقه و برگ آن درمان هفتاد و دو بیماری وجود دارد . 🔸 : خوردن عدس دل را نازک میکند و اشک را جاری میسازد 🔹 : خوردن به قلب را قوت بخشد و معده را پاکیزه نماید و اعصاب را خوانا سازد و ترس را از دل می زداید . 🔸 : به کودکان خود انار دهید تا زودتر به سخن آیند . 🔹 : خوردن انجیر انسدادها را نرم می کند و برای باد قولنج مفید است , در روز از آن بسیار ولی در شب اندک بخورید .
🕊🕊 زنده زنده سوخت.... اما آخ نگفت... 😭😭 نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در می سوخت. فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد! من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش! جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و نمی زد! و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی! خدایا! الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت نمی رسه! خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! خدایا! صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه! برای ولایته! اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، خدایا! خودت باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم! آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ شد. ۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامی🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
آقا امیرالمو‌منین‌علیه‌السلام: چشم، خشک نخواهد شد! مگر به‌ دلیل قساوت قلب؛ و کسی قساوت قلب نمی‌گیرد؛ مگر به دلیل زیادی گناه! علل‌الشرائع،ج‌۱،ص۸۱
✨﷽✨ ✅ سلاح الهی اشكِ حرم ‌نشین نهان خانه ‌ی مرا زان سوی هفت پرده به بازار می ‌كشی حرف حافظ، طبق نظر سابقی‌ ها این بود كه از پشت هفت پرده بیرون می ‌آید. فرمود این اشك، اسلحه شماست، آن را بی ‌خود هدر ندهید و به ‌جا بریزید. اشک كارش بیش از كار شمشیر است؛ آن آهن، برای دشمن بیرون است و این آه، برای دشمن درونی است. فرمود: «وَ سِلَاحُهُ الْبُكَاء»؛ این اسلحه است. انسان این اسلحه را در عزای (سلام الله علیها) به کار می‌برد، برای اینكه با دشمن دارد می‌ جنگد ـ هم دشمن درون هم دشمن بیرون ـ در عزای (سلام الله علیهما) به کار می ‌برد. این اشك را گاهی در مناجات ‌های شبانه می ‌ریزد، چون با دشمن درون به نام هوس و غرور دارد می ‌جنگد. فرمود این اسلحه است؛ این اسلحه را در آن ذخیره ‌خانه نگه ‌داشتند؛ «وَ سِلَاحُهُ الْبُكَاء». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/12/02 ‌‌‌‌ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ