آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_شصت_هفتم
#صفحه_۱۴۱
...اندکی مانده به بیست سال زنگ خطر رقابت اقتصادیشان با دول فاتح، اکنون بر سر تمام بازارهای جهان به صدا درآمده است. اگر هر یک از این دو دولت، میخواست همچو دورههای پیش از جنگ، قسمت اعظم قدرت انسانی و اقتصادی خود را در راه تسلیحات به هرز بدهد، آیا امروز به چنین تجدید سازمان و تجدید بنایی در اقتصاد و سیاست خود موفّق شده بود؟ در چنین روزگاری که آخرین دوای درد الجزایر پس از هشت سال جنگ و خونریزی، واگذار کردن نفت صحرا و گرفتن استقلال بوده، دیگر سرباز و سلاح به چه درد میخورد، جز برادرکشی؟ فرانسه با آن عظمت و با آن همه چترباز و کماندو، آخر نتوانست ده میلیون الجزایری را سرکوبی کند و آن وقت ما با صد و پنجاه هزار سرباز، با که طرف خواهیم شد؟ صلاح ما در این است که از قوای تأمینی، تنها به پلیس و ژاندارمری اکتفا کنیم و اگر هم نمیتوان فعلاً به چنین طرح جسورانهای تن در داد، حتماً و مؤکّداً باید همهی سربازخانهها را بدل کرد به مراکز آموزش فنون و حرفههایی که روستا را آباد خواهد کرد. برای آشنا کردن سربازان امروز – که روستاییان آیندهاند – به آنچه از فن و تکنیک و تعلیمات عمومی و خصوصی در هر محل لازم است.[۵]
#صفحه_۱۴۲
نکتهی دیگری که در قلمرو امور سیاسی به چشم میخورد، تظاهری است که به دموکراسی غربی میکنیم، یعنی دموکراسی نمایی میکنیم. از خود دموکراسی غربی و شرایط و موجباتش خبری نیست. آزادی گفتار، آزادی ابراز عقیده، آزادی استفاده از وسایل تبلیغاتی که انحصاراً دولتی است، آزادی انتشار آرای مخالف با سلطهی حکومت وقت، هیچ کدام نیست؛ ولی حکومتهای ما دموکراسی نمایی را میکنند و فقط برای بستن دهان این یا آن حریف سیاسی خارجی که باید وام بدهد.
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_شصت_هفتم
@shahid_sajad_zebarjady