آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_شصت_پنجم
#صفحه_۱۳۷
...خدمتکاری ماشین هم درآییم و همه سر و ته یک کرباس بشویم، که دیگر واویلا! دیگر نه اصلی میماند و نه فرعی.
در چنین مملکتی، دستگاههای بزرگ سازندهی افکار، نباید در اختیار کمپانیها باشد(مثل تلهویزیون، اینجا که از ممالک پشت پردهی آهنین نیست!) در یک مملکت در حال رشد مثل ما، چنین دستگاههایی باید به نفع جامعه و در اختیار جامعه باشد و به وسیلهی شوراهای انتخابی نویسندگان و روشنفکران و بی هیچ غرض مادّی یا تبلیغاتی خصوصی اداره بشود.
بعد، مدّتی است رسم براین شده که همه از خطر مالکیتهای بزرگ اراضی دم میزنند. از خطر مالکیّتهای بزرگ غیر منقول. غافل از اینکه مالکیّت بزرگ اراضی، دیگر این روزها صرف نمیکند که از شخص اوّل مملکت تا دیگران، همه در فکر تقسیم املاکند و این کار را به غلط، کلید حلّ همهی مشکلات جا زدهاند. آنچه این روزها خطرناک است، مالکیّتهای بزرگ منقول است، پول است، سهام است، اعتبارات بانکی است، و سرمایهای که در بانکهای خارج، به ودیعه گذاشته میشود و قدرتهای فردی که در کار صنایع دست پیدا میکنند. قدرت سهام داران بزرگ و تراستهای وطنی؛ به خصوص آنها که اگر بتوان گفت صنایع فرهنگی را اداره میکنند. در فکر خطر اینها باید بود و طرحی ریخت برای ملّی کردنشان یا «سوسیالیزه» کردنشان. امّا از نظر سیاسی، ما زیر لوای یک حکومت خودکامه و در عین حال بیبند و بار به سر میبریم. با همهی ظواهر نیمبندی که از آزادی در آن هست، به عنوان زینتالمجالسی خودکامه، از این نظر که هیچ مفرّی در مقابلش نیست...
#صفحه_۱۳۸
و هیچ امیدی و هیچ آزادی و حقّی و بیبند و بار، از این نظر که با این همه میتوان نفسکی کشید و بی سر و صدا فریادی در چاه زد، چنین که میبینید. چون هر مرد عادی توی کوچه گرچه به لباس خادم مسلّح حکومت هم درآمده باشد، یا سانسورچی شده باشد، در عمق دلش هنوز همان آدم بیاعتنا و خالی از تعصّب و «این نیز بگذرد»ی است؛ و هنوز به جبر ماشین خشک و متحجّر و پیچ و مهرهی تنها در دست تشکیلات نشده است و وای به روزی که این آخرین رجحان عقبماندگی و بدویّب را نیز از دست بدهیم!
به هر صورت در این ولایت، قُشون بر تمام قضایا مسلّط است و تعیین کنندهی آخر همهی اوضاع است و استفاده برندهی اوّل از تمام مزایای مملکت رسماً و در ظاهر ۳۰ درصد بودجه و باطناً چیزی در حدود ۵۴ درصد از کلّ بودجهی مملکت، صرف نگهداری قوای انتظامی میشود. علاوهبر همهی کمکهای بی عوض خارجی که پیش روی فلاکت عمومی فقط قوای نظامی را میپرورد. بگذریم که قانونگزاری مملکت، سالها پیش از آنکه به فترت فعلی دچار شود، دچار فترت بوده است و قوای قضایی و اجرایی، سخت در کار یک دیگر دخالت میکنند و تشکیلات اداری، هنوز به رخوت دورهی چاپارهای قاطرسوار میگردد.
اینها همه عوارض است، علّت اصلی همان است که این تن ضعیف تحمّل چنین سرِ بزرگ و پر مدّعا و بیمار گونهای را ندارد[۴]، وقتی میپرسیم...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_شصت_پنجم
@shahid_sajad_zebarjady