آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_هشتاد_نهم
#صفحه_۱۸۷
...اسم «کرگدن» باز شهری است و مردمش و همه بیخیال همان زندگی عادیشان را میکنند؛ ولی یک مرتبه مرضی در شهر شایع میشود. متوجّه باشید که مثل طاعون (و مثل غربزدگی = وبازدگی)، باز هم سخن از یک بیماری مسری است و چه باشد این مرض؟، کرگدن شدن! اوّل تب میآید، بعد صدا برمیگردد و کلفت و نخراشیده میشود، بعد شاخی روی پیشانی در میآید و بعد قدرت تکلّم بدل میشود، به قدرت نعرههای حیوانی کشیدن و بعد پوست کلفت میشود و الخ... و همه میگیرند. خانم خانه دار، بقّال سرگذر، رییس بانک، معشوقهی فلانی و همینجور و همه سر به خیابان میگذارند و شهر را و تمدّن را و زیبایی را لگدکوب میکنند. البتّه برای فهمیدن حرف این نویسنده، دیگر احتیاجی نبود به اینکه کتابش را ترجمه کنم؛[۱] امّا همیشه در این خیال بودهام که روزی این نمایشنامه را به فارسی درآورم و در حاشیهاش گُله به گُله، نشان بدهم که هم شهریهای محترم ما نیز چهطوری روز به روز دارند به طرف کرگدن شدن میروند؛ که آخرین راه حلّ مقاومت در برابر ماشین است.
و باز این قضایا بود و بود تا در این اواخر (سال ۱۳۴۰) فیلم «مهر هفتم» را در تهران دیدیم. اثر «اینگمار برگمن» سوئدی. فیلمسازی از منتهاالیه شمالی دنیای غرب. آدمی درست از جوار شبهای قطبی. داستان فیلم، در قرون...
#صفحه_۱۸۸
وسطا میگذرد. در سرزمینی باز هم طاعونزده. شوالیهای خسته و شکست خورده و وازده از جنگهای صلیبی برگشته که در آن هرگز به جستن حقیقت دست نیافته است؛ چون در اراضی قدس، همان چیزهایی را دیده است که امروز بازماندگان فرنگی او، در دنیای استعمار زدهی شرق و افریقا میبینند؛ و این شوالیه برخلاف فرنگیان امروز، در سفر خود به شرق، به جست و جوی نفت و ادویه و ابریشم نیامده است، به جست و جوی حق آمده. آن هم حقّ الیقین. یعنی میخواسته در اراضی مقدّس فلسطین، خدا را ببیند و لمس کند. درست همچو حواریون مسیح که چون گمان کردند خدا را دیدهاند، کرنای بشارت مسیحی را در چهارگوشهی عالم زدند. این شوالیهی سوئدی هم که از جوار شبهای دراز قطبی، تا متن روشنایی خیره کنندهی آفتاب شرق آمده است، خدا را میجوید، امّا به جای او، هر دم شیطان پیش پای اوست. گاهی در لباس حریف شطرنج، گاهی در لباس مردم کلیسایی و همیشه در سیمای عزراییل که تخم طاعون را در آن سرزمین پاشیده و اکنون دروکنندهی جان آدمیان است و در متن چنین روزگاری که شوالیهی ما خسته از جست و جوی حق بازگشته، کلیسا آیهی عذاب میخواند و وعید روز قیامت را میدهد و نزدیک شدن ساعت را. اشاره به اینکه زمانهی ایمان که سرآمد، دورهی عذاب است. زمانهی اعتقاد که به سررسید، دوران تجربه است و تجربه هم به بمب اتم میکشد. اینها اشارات او است؛ یا دریافت من از اشارات او.
و اکنون منِ کمترین – نه به عنوان یک شرقی – بلکه درست به عنوان یک...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_هشتاد_نهم
@shahid_sajad_zebarjady