eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
540 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
آقــاسَـجّــادٌ
📚 ۱۸۴ ...بترسانی و بیش‌تر از پیش، سر در گریبان فروشان کنی و واداری‌شان که به آن‌چه دارند، شکر کنند. این تعاقب مداوم، صُوَر گوناگون دارد. یک روز کشف شبکه‌ی حزب توده بود، روز دیگر مبارزه با تریاک، بعد مبارزه با هرویین، یعد قضیّه‌ی بحرین، یا دعوای با عراق، سر شطّ‌العرب[۸]، بعد داستان آدم‌های بچّه دزد، بعد همین رُعبی که از سازمان امنیّت در دل‌ها افکنده‌اند... ۱۸۵ ۱۳ اکنون دیگر نوبت قلم در کشیدن است. پس به ذکر خیری از بزرگان تمام کنم و به پیش‌گویی مانندی که پیش‌گویی نیست، بلکه نقطه‌ی ختام متحتم راهی است که ما را و بشریّت را در آن می‌برند. «آلبرکامو» نویسنده‌ی فقید فرانسوی کتابی دارد به اسم «طاعون» شاید شاهکارش باشد. داستان شهری است در شمال افریقا که معلوم نیست چرا و از کجا طاعون در آن رخنه می‌کند. درست هم‌چو چیزی شبیه به تقدیر. شاید هم از خود آسمان. اوّل موش‌های بیمار وحشت‌زده از سوراخ‌های خود بیرون می‌ریزند و در کوچه‌ها و راهروها و خیابان‌ها آفتابی می‌شوند و یک روزه هر زباله‌دانی از اجساد کوچک آن‌ها، با لکّه‌ی سرخی بر کنار دهان هر کدام انباشته می‌شود و بعد مردم می‌گیرند و می‌گیرند و می‌گیرند و بعد می‌میرند و می‌میرند و می‌میرند؛ تا آن‌جا که زنگ ماشین‌های نعش‌کش، یک دم فرو نمی‌نشیند و نعش مردگان را برای آهک سود کردن، باید به زور سرنیزه از بازماندگان‌شان گرفت و به گورستان برد. ناچار شهربندان می‌کنند و در درون... ۱۸۶ آن حصار طاعون‌زده، هر یک از اهالی شهر، برای خود تکاپویی دارد: یکی در جست و جوی چاره‌ی سرطان است؛ یکی در جست و جوی مفرّی است؛ یکی در جست و جوی مخدّرات است و یکی هم به دنبال بازار آشفته می‌گردد. در چنان شهری، گذشته از سلطه‌ی مرگ و کوشش نومیدانه‌ی بشری، برای فرار از آن و غمی که هم چو غباری در فضا است، آن‌چه بیش از همه به چشم می‌آید، این است که حضور طاعون – این عفریت بوار – فقط ضربان گام هر کس را در هر راهی که پیش از آن می‌رفته، سریع‌تر کرده است. اگر به حق بوده یا نا به حق و اگر اخلاقی بوده یا ضدّ اخلاق – حضور طاعون هیچ‌کس را از راهی که تاکنون می‌رفته، باز نداشته که هیچ – او را در همان راه به دور افکنده است... عین ما که به طاعون غرب‌زدگی دچاریم و فقط ضربان فسادمان تندتر شده است. کتاب طاعون که درآمد، کسانی از منقّدان (دست راستی‌هاشان) گفتند که کامو شهر طاعون‌زده را رمزی از اجتماع شوروی گرفته است. دیگران (دست چپی‌هاشان) گفتند که در آن کتاب نطفه‌ی نهضت الجزایر را نشانده است و دیگران بسی حرف‌های دیگر زدند که نه به یادم مانده و نه این‌جا مناسبتی دارد... امّا خود من – نه به علّت این اشاره‌ها که برای کشف حرف اصلی نویسنده – دست به ترجمه‌اش زدم و کار ترجمه به یک سوم که رسید فهمیدم؛ یعنی دیدم حرف نویسنده را؛ و مطلب که روشن شد، ترجمه را رها کردم. دیدم که «طاعون» از نظر آلبرکامو «ماشینیسم» است. این کشنده‌ی زیبایی‌ها و شعر و بشریّت و آسمان. این قضایا بود و بود تا نمایش نامه‌ی «اوژن یونسکو» فرانسوی درآمد. به... 📗 🖊 📄 @shahid_sajad_zebarjady