آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_هفتاد_یکم
#صفحه_۱۵۰
دانشگاه تهران داریم، دانشگاه ملّی داریم و دانشگاه شیراز داریم و مال خراسان و مال جندی شاپور و همینجور... دانشگاه ملّی که یک دکّان است برای آن دسته از روشنفکران غرب زده که از فرنگ و امریکا برگشتهاند و در زمینهی سنّتهای به همین زودی متحجّر شدهی دانشگاه تهران، به آن حد اَه و پیف شنیدهاند که رفتهاند و با تکیه به مقامات بالاتر، دکّانی برای خودشان باز کردهاند. من حتّی به زحمت میتوانم اسم این مؤسّسه را دانشگاه بگذارم امّا دانشکدهها یا دانشگاههای ولایات. یک وقتی بود که پیشهوری در آذربایجان، دانشگاه تبریز درست کرد، به عنوان نشانهی استقلال یا نشانهی خودمختاری آن ولایت، در حدود قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی (که دیگر هیچ خبری و اثری از آن نیست) و بعد که غایلهی آذربایجان خوابید، دیدند که این تنها میراث آن دستگاه را نمیتوان مثل دیگر مواریث، به طعن و لعن بست و نمیشود هم که نگهش داشت. چون هرچه بود الباقی بساط «دموکرات فرقهی سی» بود. پس چه کنیم؟ بیاییم و در دیگر ولایات هم دانشگاه درست کنیم... همینجوری بود که حالا این همه دانشگاه داریم و البتّه که چه خوب. دست کم کاری پیدا شده است برای این همه کاندیدای استادی که از فرنگ برمیگردد؛ ولی کار هر کدامشان چیست؟ این را هنوز کسی نمیداند و تخصّص هر کدام در چه رشته است؟ و آب و هوای هر ولایت برای چه نوع رشتههای تخصّصی جان میدهد؟ و کدامِ آنها بهتر از دیگران کار میکنند؟ و محصول کارشان چیست؟... اینها همه سؤالهایی است که جوابشان را خدا عالم است کی باید گرفت.
#صفحه_۱۵۱
امّا دانشگاه تهران، با همهی سابقه و اهمّیّتش و با همهی سنن از بین رفته و استقلال در هم خرد شدهاش، هر چه هست گویا باید چنان که گذشت مرکز زندهترین و برجستهترین و عالیترین تحقیقات باشد؛ ولی آیا همینطور است؟ آن قسمت از رشتههای دانشگاهی که سر و کارش با تکنیک و فن و ماشین است (دانشکده های علوم فنّی) در آخرین مراحل تحصیلی، فقط تعمیر کنندگان خوبی میسازد برای مصنوعات غربی، نه تحقیق تازهای، نه کشفی، نه اختراعی، نه حلّ مشکلی نه هیچ. همان مرمّت کنندگان، یا به کاربرندگان، یا راهاندازندگان ماشین و مصنوعات غربی و حساب کنندگان مقاومت مصالح و از این خُزعبلات... و اگر مختصر تحقیقی و تتبّعی علمی در کار هست، در کار مؤسّسهی رازی است و انستیتوی پاستور، که من نمیدانم به دانشگاه و دانشکدهی کشاورزی وابستهشان بدانم، یا به وزارت بهداری، یا به مرکز انستیتوی پاستور در پاریس. شاید بتوان گفت که دانشکدهی طبّ نیز در سطح بینالمللی، چندان دست کمی از دیگر دانشکدههای طبّ ندارد؛ ولی فوراً بیفزایم که این رجحان خود، مدیون نسبت بسیار بالای مرگ و میر در این ولایت است.
دوست طبیبی دارم که در فرانسه درس میخوانده و موقع بحث در آثار بیماری بومی سالک، استادش با تمام وردستها، هر چه گشتهاند، نتوانستهاند یک بیمار سالک گرفته پیدا کنند، تا عاقبت خود آن دوست، اثر سالک را روی صورت خودوش نشان میدهد و به عنوان شناسایی این بیماری بومی، به دیدن اثرش روی پوست صورت او بسنده میکنند؛ امّا اینجا زیر دست هر...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_هفتادم_یکم
@shahid_sajad_zebarjady