✍ راز گریه هایِ بانویِ شهیده
#متن_خاطره
به حال خوشی که مریم داشت ، غبطه می خوردم. گریه که می کرد بهش میگفتم: مریم! اینقدر نگران نباش؛ اون دنیا برادرِ شهیدت شفاعتت میکنه. میگفت: نه! میخوام اون دنیا چراغم دستِ خودم باشه؛ به امید دیگران نمیشود نشست...
📌 خاطره ای از زندگی شهیده مریم فرهانیان
📚منبع ماهنامه شاهد یاران شماره ۲۷
#بانوان_شهیده #مناجات #گریه #عمل_صالح #شهیده_فرهانیان
🇮🇷
@shahid_sajad_zebarjady
#متن_خاطره
🌷 گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست. گفتم: شما فرمانده نیروی هوایی سپاه هستین سردار. به صندلی اش اشاره کرد. گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست! آن وقت ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود. با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی، این برات میمونه؛ از این پست ها و درجه ها چیزی در نمیآد ...!
📚 شهید حاج احمد کاظمی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
#شهید_آقا_سجاد_زبرجدی🌷
@shahid_sajad_zebarjady🌿