#سلام پدر مهربان ما صبحتبخیرمولایمن✋🖤
دلِمـابہدورِ رویتزچـمنفـراغدارد
کهچوسَرو،پایبندستوچولالہداغدارد
سَرِمافرونیایدبهگمانِ اَبروےکَس
کهدرونِگوشهگیران،زجهانفراغدارد
"حافظشیرازے"
🏝انتظار میکشیم
آنچنان که
پرنده پرواز را
شب روز را
و سکوت فریاد را ...
انتظار میکشیم
آنچنان که خفتگانبیداری را
و بیداران ظهور را ...
پدر مهربانمان
تو را چون جان خسته به خواب
چون کام تشنه به آب
انتظار میکشیم
ای وعدهی تضمین شدهی خدا
السَّلامُ عَلَیک
َ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی
------------------------------------
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
🆔 @shahid_sajjadeffati
╰━━⊰⊰⊰⊰⊰🌷🦋⊱⊱⊱⊱⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلام شگفت انگیز شهید عبدالله میثمی:
توان ما به اندازه امکانات در دست ما نیست، توان ما به میزان اتصال ما با خداست
#شهیدانه #شهید
-----------------------------------------
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
🆔 @shahid_sajjadeffati
╰━━⊰⊰⊰⊰⊰🌷🦋⊱⊱⊱⊱⊱━╯
• إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ •
بیتردید ما از مجرمان انتقام میگیریم(سجده،۲۲)🌱
-----------------------------------------
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
🆔 @shahid_sajjadeffati
╰━━⊰⊰⊰⊰⊰🌷🦋⊱⊱⊱⊱⊱━╯
•🪴•
کربلای امروز ....
#غزه است...🇵🇸
-----------------------------------------
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
🆔 @shahid_sajjadeffati
╰━━⊰⊰⊰⊰⊰🌷🦋⊱⊱⊱⊱⊱━╯
جناب رئیس جمهور عزیز احمد میدری گزینه اصلی وزارت کار شما کیست؟
1) احمد میدری خطاب به مقام معظم رهبری:《«قبل از نوشیدن جام زهر، عذرخواهی کنید!»》، «شورای نگهبان بزرگترین مانع اصلاح است!» :
میدری از نمایندگان اعتصابی و متحصن مجلس ششم که به دنبال کنار زدن شورای نگهبان و نوشاندن جام زهر به رهبر کبیر انقلاب اسلامی بودند.
میدری چون دوست بسیار نزدیک علی ربیعی(برادر عباد امنیتی کثیف) است توانسته علی رغم وارد ساختن صدمات جبرانناپذیر اجرایی و امنیتی به کشور به جایی پاسخگو نباشد.
احمد میدری به همراه حدود 130 نماینده دیگر مجلس ششم شورای اسلامی در اردیبهشت سال 1381 در شرایطی که کشور در معرض تهدیدات جدی خارجی و ضعفهای داخلی قرار داشت و به تازگی التهاباتی چون ماجرای قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه را پشت سر گذاشته بود نامه موسوم به «جام زهر» را خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشتند تا بر التهابات قبلی افزوده و رهبری را در پرونده هسته ای و تهدیدات نظامی آمریکا مجبور به تسلیم کرده باشند.
#جناب دکتر پزشکیان این ره که شما میروید به ... ان شاءالله که عاقبت بخیر شویم
🥀#شھیدمسلمخیزاب🌷
هرموقعمیخواستازفضاےِمجازۍ
استفادهکنہ،حتماًوضومیگرفتو
معتقدبودکہاینفضاآلودهاستو
شیطانماراوسوسہمیکند.!.📲
یادشان با #صلوات
-----------------------------------------
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
🆔 @shahid_sajjadeffati
╰━━⊰⊰⊰⊰⊰🌷🦋⊱⊱⊱⊱⊱━╯
دوباره سَرَم در هوای شماست
تمامِ دلم سر سرای شماست
به سوی خدا رفتم و دیدهام
فقط ردِ پا ردِ پای شماست . . .❤️
یاد #شهدا با #صلوات
-----------------------------------------
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
🆔 @shahid_sajjadeffati
╰━━⊰⊰⊰⊰⊰🌷🦋⊱⊱⊱⊱⊱━╯
💢یکی از عجیب ترین تجربه نزدیک به
#مرگ، مربوط به جوانی از سیستان که
در موضوع #ربا داشت...👇
من در خانوادهای مذهبی و شیعه، در یکی از شهرهای سنی نشین شرق کشور به دنیا آمدم. از کودکی مهر اباعبدالله در دلم بود و نام هر دو پسرم را از نامهای ایشان انتخاب کردم. در همان شهر مشغول فعالیت و کارمند دولت شدم.
دلخوشی من و خانواده ام، سفر #اربعین بود. با ماشین پراید، مسیر طولانی را طی میکردیم تا به مرز برسیم. تا اینکه سال قبل به این نتیجه رسیدیم که این ماشین دیگر به درد سفر نمی خورد.
لذا پیگیری کردم تا ماشین را عوض کنم. مبلغ زیادی نیاز بود.
به دنبال وام رفتم ولی هماهنگ نشد. به پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتم امتیاز وام بخرم.
من اصلاً فکر نمیکردم خرید و فروش امتیاز وام اشکال داشته باشد و نمی دانستم، بنا به نظر بسیاری از علما، سودی که بابت وام دریافت میشود شبهه ربا را ایجاد میکند.
ابتدا امتیاز وام ازدواج یک نفر را خریدم و برخی مشکلات را برطرف کردم. برای دومین وام اقدام کردم تا ماشین را عوض کنم.
تمام کارها انجام شد و پرونده من به مرحله نهایی رسید. باز می گویم اصلاً فکر نمیکردم این کار اشکال داشته باشد. با خودم میگفتم دو طرف راضی هستند و...
شبی که کار وام انجام شد به خانه آمدم، بچهها خوابیده بودند، بعد از شام، من هنوز بیدار بودم و چشمانم باز بود که آن تجربه عجیب برایم پیش آمد. (گریه شدید راوی)
پرونده وام در دستم بود، اما احساس کردم در کاخ یزید و در میان دشمنان اهل بیت ایستادهام!
یک سینی گرد بزرگ را به دست من دادند. پارچه ای روی آن بود. احساس کردم داخل آن غذاست. همان لحظه صداهایی شنیدم. از اطراف آن محل، صدای یک دختر بچه می آمد که پدرش را صدا میزد!!
با خودم فکر کردم لابد این سینی غذا برای آن بچه است. حرکت کردم و رفتم و این سینی را به سمت صدا بردم.
یکباره در پشت آن کاخ، وارد یک خرابه شدم.(گریه شدید راوی) مردی قوی هیکل سینی را از من گرفت و آنچه داخل آن بود را به سمت بچه انداخت.
با دیدن این صحنه من فقط داد زدم: یا حسین.
زانوانم سست شد، نزدیک بود جان بدهم.
آنچه میدیدم باور کردنی نبود. من خرابه
شام را با تمام جزئیات مشاهده کردم!
دو نفر پشت سر من بودند که آنها را نمیدیدم.
اولی گفت او را برگردانیم،
الان از دنیا میرود.
دیگری گفت: بگذار عاقبت کارش را ببیند و
بداند اگر ادامه دهد چه بلایی سرش میآید
آن شب در حالی که بیدار بودم، بی اختیار
داد می زدم و با فریادهای #یا_حسین، تمام
اهل خانه را بیدار کردم.
#ادامه_دارد...👇👇
-----------------------------------------
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮
🆔 @shahid_sajjadeffati
╰━━⊰⊰⊰⊰⊰🌷🦋⊱⊱⊱⊱⊱━╯