یک سال قبل از اعزام به سوریه،از من سوالی پرسید که دو هفته تمام با روح و روان من بازی کرد...
برای جواب دادن به آن کلی با خودم کلنجار رفتم...
چون رضایت پدرش را به راحتی جلب کرده بود،اما برای من مادر سخت بود...
از من پرسید که روزی حضرت زینب(س) از شما بپرسد جوانی داشتی که همه دوره های آموزشی جنگی را دیده بود و زمانی که حرم من ناامن شدو به ناحق بچه های شیعه کشته میشدند،نگذاشتی تا برای دفاع از ان بیاید،چه جوابی میدهی؟!؟!
جوابی نداشتم...
راوی:مادرشهید
نویسنده:محدثه علیجان روشن
#ابووصال
انشاالله که از همه شهدا الگو بگیریم و به درستی زندگی بکنیم!🌹🌹
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98