eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
6هزار ویدیو
14 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋یک‌بار با همین حال زار خواب رفته بود. شب از نیمه می‌گذشت يا نه؟ چه فرقی می‌کند برای کسی که فراق دارد او را می‌سوزاند؟ اما آن شب نه حال علی مثل هميشه بود و نه شبی چون همه شب‌ها! شب عاشق بی‌دل دراز است و تمام این سال‌ها برای علی بن ابراهیم بن مهزیار طولانی گذشته بود که در . خواب کسی او را مخاطب قرار داد: -ای علی بن ابراهیم خداوند به توفرمان داد که امسال نیز حج به‌جا بیاوری، به حج برو صاحب الزمان را خواهی یافت. 🦋بیدار که شد اثری از صاحب صدا نبود. خودش بود و روشنایی خبری که شبش را از تیرگی درآورده بود. بعد از سال‌هاء بعد از صدها ماه. بعد از هزاران شب، روزش رسیده بود... ماهش طلوع کرده بود. سالش نو شده بود... وعده دیدارش داده بودند. - دیدار یار غائّب دانی چه کیف دارد؟ زمین گهواره اگر نبود علی نمی‌توانست روی پا بایستد. گردشی متفاوت داشت. به شوق, سر جایش ایستاد و سلام داد به آقاء آقایی که ظلم همه، نخواستن و یاری نکردن همه او را به دیار غربت کشانده بود... 🦋- سلام علی آل یس. السلام علیک ایها المقدم المأمول ... تو آرزو شده‌ای عزیز دل! نشست و سجده کرد. الحمدللّه رب العالمین. گفتنش هزار باره شد و زمین خیس اشک...! برخواست و وضو گرفت. ایستاد و نماز خواند. به سجده که رسید دیگر نتوانست بلند شود. پاهایش از توان رفته بود و یا حالش تنها حال شکر بود... حال اشک بود... حال ندبه بود. - متی ترانا و نراک... الحمدللّه رب‌العالمین.. بریده_کتاب
🦋امام به علی‌این‌مهزیار می‌فرمایند: هرچند که روزگار سختی را می‌گذرانید اما بدانید که آینده متعلق به حقیقت و حق طلبان است. سپس از اتفاقاتی سخن می‌گویند که در زمان ظهور رخ می‌دهد: اتفاقاتی که منتظران باید تا فرا رسیدن آن ها صبر کنند و قریب مدعیان دروغین را نخورند. 🦋نشانه‌هایی که امام به علی‌ابن‌مهزیار گفته‌اند فقط یک‌بار در تاریخ زمین اتفاق می‌افتد و منتظران با دیدن آن‌ها می‌فهمند که امام ظهور کرده و در چندماه آینده قیام خواهد کرد. 🦋مهم‌ترین این نشانه‌ها عبارت‌اند است از: ندای آسمانی, خروج سفیانی، خروج یمانی،قتل نفس زکیه و طلوع کف دستی در آسمان. (عج) علی_بن_مهزیار بریده_کتاب
🦋چرا من؛ علی‌بن ابراهیم اسم امامم را بلند بلند نگویم و در تاریخ سرگشتگی‌ام ثبت نشود؟ اصلا لیلی و مجنون افسانه بودند. اما دلبر او حقیقت عالم بود و حال او از مجنون گذشته بود. زانوانش به یاد او خم شد. نمازش را به یاد او خواند و طاقت از کف داد و سرش به خاک ماند و صدای گریه‌اش بلند. : امام را طلب می‌کرد. 🦋این را کسی می‌دانست یا نه مهم نبود. او را خدا دعوت کرده بود این مهم بود. شانه‌هایش از شدت گریه خم می‌شد مهم نبود. امام ِ طلبش کرده بود........میان سجده زمزمه ها داشت: - خدایا اجداد ما نصرانی بودند. تو دست دل جدم مازیار را گرفتی و از کلیسا آوردی به مسجدت و کردی کبوتر خودت. عموعلی‌ام رایارخاص کردی و پدرم ابراهیم را وکیل امام. خدایا تو ما را راوی کلام امام کردی! این چه مصیبتی است که به ظلم ما امام از دید ما پنهان است و ما محروم. دل شیدا را تو دادی و اذن دیدار هم با توست. 🦋است وتو قدرتش داری، علی بنده است و تو بنده‌نوازی، علی شکست‌خورده مقابل تو زانو زده از هر چه غیر توست عذرخواه است. علی را تو به راه آوردی: تو در راه نگه داشتی، تو کلام نابش یاد دادی... علی را تو مشتاق امامش کردی... حال خودت بگو مولا! علی چه کند با این فراق جانسوز؟ علی چه کند بعد از بیست حج خواهش ناقص و ناسور. علی را تو این‌بار بخشیدی که دعوت کردی، به فریادش برس. کاروان که بانگ رفتن از مسجد بلند کرد علی را هم خدا بلند کرد و راهی‌اش کرد تا مُحرم شود. لباس احرام پوشید با اشک و فکر کرد: - آقا هم مُحرم شده‌اند! بریده_کتاب
* حواستان هست؟! سفر شانزدهم را راه افتاد شاید برای آن که به همه بگوید که: حواستان هست امام هست و زنده است و شما در پی اش نیستید تا در پی اصلاح جامعه باشید...؟! ... مردم همه خوب بودند اما این خوبی اندک بود که کار همه ی امامان را به سختی انداخت و به شهادت. همه باید ناب بشوند تا مثل علی بن مهزیار نشان خاص و عام بر آنها داده شود. بریده کتاب
🦋روایت شیدایی علی بن‌مهزیاری اهوازی است که در تلاش برای رسیدن به امام زمان(عج) بیش از بیست‌بار تن به سفر زد و از اهواز تا مکه بیابان‌ها و راه‌های پرخطر را سپری کرد. علی بن‌مهزیار از امامان پیشین روایت شنیده بود که حج بی امام و بی معرفت امام ناتمام است. 🦋 او برای رسیدن به امام، خود را شبیه امام کرد: همه آن‌چه از امام به او رسیده بود، خواند و فهمید و در نهایت، در بیستمین سفر خود به وصال رسید و تازه آنجا فهمید چقدر دیر کرده و فهمید که منتظر واقعی، خود امام‌اند و دیگران به خیال انتظار هستند. 🦋شیدایی علی‌بن‌مهزیار و داستان وصالش، الگویی است برای خوب زیستن و خوب رفتن. این ماجرا را نرجس شکوریان‌فرد روایت مرده و انتشارات عهد مانا آن را در 108 صفحه است _فرمانده معرفی_کتاب