🕋پسرم دستم را گرفت، گفت که برویم سوار ماشین بشویم. گفتم: " من رو روستا نبرید. من بی بابات برگشتم، خجالت می کشم." گفت: " تو که بابا رو نکشتی!" بازوهایم توی دست هایش بود و می کشیندم طرف ماشین. می گویم میکشیدنم چون پاهایم راه نمی رفتند.
🕋میدانستمحاجغلام علی شوهرم را نکشته ام. اما روی برگشتن بدون او، زنده ماندن بدون او را نداشتم. از فرودگاه مشهد، تا نیشابور و روستای ما قدر دو سال طول کشید . چقدر فکر و خیال بافتم. چقدر فکر کردم همه ی اینها خواب و خیال بوده است. به حاجی فکر کردم. به آن لحظه که تشنه زیر نور آفتاب بوده.🌅
#خیابان_204
#عید_قربان
# فاجعه_منا
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
شهیدانه
🕋محمد رضا بهبودی فر دقیق ترین آدمی است که توی زندگی ام دیده ام. توی صوتهایی که از مجید مردانی گرفته بودم، یکجا می گوید: " من ساعت هفت و هشت دقیقه رَمی اَم را انجام دادم." حساب ساعت و دقیقه و باقی کارهایش در همین اندازه باریک و ظریف است؛ شغل او اینطور ایجاب میکند یا شخصیت خودش از ابتدا اینگونه بوده، نمی دانم.
🕋مصاحبه با او از این جهت که عضوی از گروه تفحص شهدا بوده اهمیت دارد. اما مهمتر از آن، کسی است که شهید غضنفر رکن آبادی را از بین مجروحان حادثه ی منا پیدا کرده. آخرین نفری که او را دیده.
از پله های زیرگذر که آمدم پایین، پلیس خیابان204 را با یک دیوار انسانیت بسته بود. یک گروه پنجاه نفره از خدمه های بنگالی که لباس زرد به تن داشتند، برانکارد توی دستشان بود. پلیس آنها را راه داد داخل اما مرا راه نداد.
🕋کنار خیابان یک تابلوی بزرگ بود که رویش نقشه منا را کشیده بود. از پشت پایه اش راه بود، فاصله سی، چهل سانتی متری که زائرها از آنجا خارج می شدند. از آن پشت رد شدم و رفتم توی 204 . تا آتشنشانی وسط خیابان رفتم....
🕋زائرها حال شان زار و نزار بود. کارت شناسایی شان را نگاه کردم. از هر دو نفر، یکنفر ایرانی بود... تنها کاری که بنگالی ها می کردند، این بود که زخمی ها را بردارند، بگذارند روی برانکارد و بیارند عقب و رها کنند کنار دستگاه آتش نشانی. اما کسی نبود آنجا برای مصدومین کاری کند، حتی آب همنبود که بهِشان بدهند.
🕋قبل از هر چیزی به ما فوقم زنگ زدم و خبر دادم شایعه حقیقت دارد. بعد دوربین گوشی ام را روشن کردم و از چهره و کارت شناسایی ها عکس گرفتم. قبلاً توی سازمان دوره مستند سازی دیده بودم، می دانستم این اجساد به زودی گممی شود. ....داشتم از چهره و کارت های شناسایی شهدا عکس می گرفتم که.......
# خیابان_204
#فاجعه_منا
#عید_قربان
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
🕋موج که می گویند، مثل بادی که می افتد توی گندم زار. وقتی باد گندم ها را روی شانه ی هم و روی زمین می خواباند، درست همان شکل و فرم را داشت.
🕋شروع کردیم به داد و هوار به هر زبانی که می شد و می دانستیم. "قِف" و "stop" هیچ تأثیری نداشت. هیچ کس به هیچ چیز جز نجات خودش فکر نمی کرد.
تقلّا برای یک نفس بیشتر.
تقلّا برای زندگی این موج را درست می کرد.
🕋آن دو مینویی که به وجود آمده بود به یک اشاره احتیاج داشت. یک هل کوچک، یک موج بزرگ درست می کرد و هیچ چیز نمی توانست آن دو مینو را متوقف کند؛ مگر یک جای خالی. یک نفر که می افتاد زیر پا حرکت زنجیره ای متوقف می شد.
#خیابان_204
#فاجعه_منا
#عید_قربان
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی maghar98@
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊عید سعید قربان
🎉عید عبادت و بندگی
🎊و عید اطاعت از قادر یکتا
🎉برشما مبارک باد😍😍
#عید_قربان
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃
بندگی کن تا که سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف ، برو در کوى دوست
تا چو اسماعیل ، قربانت کنند
عید سعید قربان مبارک
#عید_قربان
🇮🇷شـهـــیــــــــــدانــــه🇵🇸
@shahid_seyed_mahdy
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📛 شایعه 📛
ما آریاییها، حیوانی رو قربانی نمیکردیم، به جاش درخت میکاشتیم!
❇️ واقعیت ❇️
🔺۱. طبق اسناد تاریخی، قربانی حیوانات در ایران باستان مرسوم بود.
🔺۲. آریایی ناقلا خودش گوشت میخوره، ولی #عید_قربان که میشه، یاد حقوق حیوانات میافته! 🤔
🔺۳. درخت کاشتن کار خوبیه، فقط خواهش میکنیم آریاییها چند ماه دیگه واسه کریسمس، همون درخت رو با اره قطع نکنن که بهش لامپ ببندن!🎄😅
🔅 قربانی در اسلام، سنتی برای یادبود ایثار و سربلندی ابراهیم (ع) در آزمون الهیه و گوشت قربانی هم با مهربانی بین خویشاوندان و نیازمندان تقسیم میشه. این یعنی انسانیت.
✨الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج ✨
#آنتیشبهه
💥انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین با شما🙏🌸