eitaa logo
شهیدانه
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
10 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
نقد و بررسی کتاب سقای آب و ادب واقعه‌ی عاشورا، عظیم‌ترین رخداد تاریخ تشیع و به نوعی حافظه‌ی جمعی اسلام شیعی است. نبرد «امام حسین‌ (ع)» تشنه لب، تنها جنگی ساده بین حق و باطل نیست، بلکه پیامی ابدی برای آزادی‌خواهان قلمداد می‌شود. دکتر علی شریعتی واقعه عاشورا را چنین توصیف می‌کند: «امروز شهیدان پیام خویش را با خون گذاشتند و روی در روی ما روی زمین نشستند تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند.» عاشورا رویدادی مذهبی نیست، فرهنگی است تا به انسان‌ها یادآوری کند برای احقاق حق خود تا سر حد مرگ باید جنگید، زیرا تنها در این صورت است که رستگاری میسر می‌شود. در امتحان الهی عاشورا، تنها 72 نفر در حاشیه فرات سربلند شدند. حضرت عباس سقای دشت کربلاست که در نبرد ظالمانه‌ی عاشورا در کنار برادرش امام حسین علیه دشمن جنگید و در نهایت نیز به عنوان علم‌ دار دشت کربلا به فیض شهادت رسید. سیدمهدی شجاعی در رمان سقای آب و ادب زندگی حضرت ابوالفضل (ع) را با روایتی شاعرانه توصیف می‌کند و در خلال داستان ابعاد جدیدی از شخصیت بزرگوار حضرت عباس را به تصویر می‌کشد. (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
معرفی کتاب سقای آب و ادب سقای آب و ادب در 10 فصل روایت شده است. فصل‌های کتاب عبارتند از «عباسِ علی»، «عباسِ ام‌البنین»، «عباسِ عباس»، «عباسِ سکینه»، «عباسِ مواسات»، «عباسِ زینب»، «عباسِ ادب»، «عباسِ حسین»، «عباسِ فرشتگان» و «عباسِ فاطمه». نویسنده در هر فصل سعی دارد تا قسمتی از شخصیت ابوالفضل (ع) را به نمایش بگذارد. در توصیف هر فصل رفت و آمدهای بسیاری وجود دارد و به صورت سیال اتفاقات داستان روایت می‌شود. در روایت تمام فصول، شجاعی از مستندات تاریخی برای پیش‌ بردن داستان خود کمک میگیرد. کتاب سقای آب و ادب را سید مهدی شجاعی در ژانر نوجوان نوشته است. این کتاب خیلی به جوانان در آشنایی شان نسبت به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام کمک میکند. (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
بریده ای از کتاب: پیش از آن‌که راوی این داستان، قدم به فصل پایان بگذارد، ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض میشماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت ابوالفضائل برداریم. و ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت ابوالفضائل برداریم. چرا که رخسار، جلوه‌ای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان. و فاصله میان این دو، فاصله میان زمین است تا آسمان. دلیل یا فلسفه حضورمان در این میدان را در سطور آتی در خواهید یافت، و امّا چرا این فصل را برای حضور انتخاب کردیم و در این مقطع از روایت داستان، وارد میدان شدیم!؟ پیش از این نیامدیم، چون امید یا انتظار یا توقع داشتیم که سایه و شبحی از رخسار حضرتش را در لابه‌لای خطوط داستان ببینیم ولی وقتی دیدیم که روایت رو به اتمام است بیرؤیت رخسار حضرت، و داستان در آستانه فصل پایان، ترسیدیم که مبادا نقطه ختم بر پایان داستان بنشیند و حرفهای اصلی و اصلیترین حرفها همچنان ناگفته بماند… (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم: شریعه فرات، پیش روست و چند هزار سوار دشمن پشت سر. سوار تشنه‌لب، لحظه به لحظه به آب نزدیک‌تر می‌شود، با مشک خالی بر دوش و شمشیری در دست و لبخند شیرینی بر لب. لبخند، لب‌های ترک خورده‌اش را به خون می‌نشاند. اسب در زیر پایش، به عقابی می‌ماند که مماس با زمین پرواز می‌کند. آنقدر رعنا و رشید و بلند بالاست که اگر پا از رکاب، بیرون کشد، سرانگشتانش، خراش بر چهره زمین می‌اندازد. «وقتی که تو بر اسب سوار می‌شوی، ماه باید پیاده شود از استر آسمان» چشمانی سیاه و درشت و کشیده دارد و ابروانی پر و پیوسته و گیسوانی چون شبق که از دو سر فرو ریخته و تاب برداشته و چهره‌ی درخشانش را چونان شب سیاه که ماه را به دامن بگیرد، در قاب گرفته است. «ماه اگر در روز طلوع کند، از جلای خودش می‌کاهد. این چه ماهی است که رنگ از رخ روز می‌زداید و با ظهورش روشنایی روز را کمرنگ می‌کند؟!» چیزی به آب نمانده است. برق آب در چشم‌های اسب و سوار می‌درخشد. هوای مرطوب در شامه تفتیده اسب می‌پیچد و به او جان و توان تازه می‌بخشد. سوار دمی به عقب بر می‌گردد و کشته‌های خویش را مرور می‌کند. همه این جنازه‌ها اکنون در سایه سار نخل‌ها خفته‌اند، تا لحظاتی پیش ایستاده بوده‌اند و سدی شکست‌ناپذیر می‌نموده‌اند. فقط چهار هزار نفر، مامور نگهبانی از شریعه بوده‌اند با اسب و شمشیر و نیزه و تیر و کمان و خود و سپر و زره و عمود. فرمانده سپاه دشمن گفته است که اگر اینان به آب دست پیدا کنند و جان بگیرند، احدی از شما را نمی‌گذارند. باور دشمن بر این بوده است که نه از آب، که از حیات خویش نگهبانی می‌کند. اکنون همه‌ی آن چهار هزار، یا کشته‌ی اویند یا گریخته از هجوم خشم او. اما آن‌ها که گریخته‌اند باز خواهند گشت. یاران خویش را به کمک خواهند خواست و بازخواهند گشت. حتی پیاده‌ها بر این اسب‌های سرگشته و بی صاحب خواهند نشست .... (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
در زیر بریده‌هایی از فصل آخر کتاب سقای آب و ادب (عباس فاطمه) را با یکدیگر مرور می کنیم: حسین همچنان در کنار پیکر عباس نشسته است که عباس از پیکر خود برمی‌خیزد. افواج بی‌شمار ملائک، با هودج‌هایی از نور و چهره‌هایی سرشار از شور و سرور، او را چون نگین در حلقه حضور می‌گیرند. عباس اگرچه همه‌شان را به روشنی و وضوح می‌بیند اما چشم از چراغ حسین بر نمی‌دارد. انگار ناخودآگاه و بی‌اراده در باشکوه‌ترین و نورافشان‌ترین هودج نشانده می‌شود و صدایی نرم و لطیف در گوشش طنین می‌افکند: برویم. عباس که همچنان سراپای نگاهش مجذوب حضرت حسین است با اراده و خودآگاه می‌پرسد؛ کجا! ؟ و ملائک گویی که یک تن‌اند تکثیر شده در هزاران هزار، با دست نشان می‌دهند و به زبان – یکصدا - می‌گویند: بهشت! عباس به خود یا به آنان می‌گوید: این خلاف ادب، خلاف مروت، خلاف اخوت، خلاف ارادت، خلاف مواسات و خلاف عاشقی است که من پیش از حسین قدم به بهشت بگذارم. و بعد با لحنی که از حضور آشکار و استوار پاسخ در دل سوال حکایت می‌کند، می‌پرسد: - اگر حسین پشت سر است، اصلا بهشت پیش رو کجاست؟ به چه معناست!؟ عباس که اکنون میان او و زمین هزاران گام فاصله افتاده است محکم و قاطع می‌گوید: - اگر به اختیار من است، قدم از قدم بر نمی‌دارم. من بی حسین کیستم!؟ من بی حسین نیستم. من از حسین آمده‌ام. (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
فلسفه زندگی عباس در «سقای آب و ادب»: اگر حسین پشت سر است، اصلا بهشت پیش رو کجاست؟ کتاب«سقای آب و ادب» روایتی جذاب وخواندنی از سید مهدی شجاعی است که انتشارات نیستان آن را منتشر کرده است. سقای آب و ادب، اثری است از سید مهدی شجاعی  است که روایتی از زندگی حضرت عباس(ع)، را موضوع کار خود قرار داده است که بعد از سال‌ها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و این روزها در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است. رمان هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی متفاوت است . (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
بی نظیر، به معنای واقعی کلمه زیبا نوشته شده بود. واقعا از خوندن کتاب به قدری لذت بردم که کنار گذاشتنش برای لحظه ای، بسیار سخت بود. جای تفکر و تامل بسیار داره، یکبار خوندن این کتاب کافی نیست. ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ (ع) ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ. این کتابو باید ذره ذره و جرعه جرعه مثل آب نوشید و لذت برد و شاید هم گریست! ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
همانطور که در تبلیغات دیگر از کتاب "سقای اب و ادب" آمده کتاب به نجواهای شخصیتهای متفاوت از عباس پرداخته اند همچون نجوای "عباس علی" یا "عباس ام البنین" و "عباس سکینه" که بسیار جگر سوز است و "عباس مواسات" که فصلی است حماسی و جذاب و اما قبل از آخرین فصلش که "عباس فاطمه "است" عباس فرشتگان" است آمده فصل نهم .از انجا که پیام پشت جلد کتاب از این فصل انتخاب شده الحق که جالب و شنیدنی است .دوستانی که میخواهند بدانند فرشتگان از عباس چه میگویند ⭐️ یا چرا ما گفته هایی از حضرت عباس قبل عاشورا در دست نداریم و در عاشورا فرشتگان چه کردند وچه حال و هوایی داشتند ⭐️و پاسخ خداوند متعال به آنها در استغاثه ایشان به کمک رساندنشان به حسین چه بود این کتاب را بخوانند و لذت کامل را ببرند 😊
👍👍👍👍با تشکر از این دوست خوب مون که نظرشان را درباره ی کتاب « سقای آب و ادب» فرمودند.
هدایت شده از زهرا فاضلی
محرم که میاد مثل هرسال اول میرم سراغ کتاب افتاب در حجاب... من حضرت زینب رو با این کتاب شناختم و بیش از هفت بار تا به حال محرم ها این کتاب رو برای خودم روضه خواندم,اره این کتاب برای من حکم روضه داره,روضه حضرت زینب. . و هرسال دو باره به چیز جدید توی کتاب مواجه میشم,این کتاب هر سال حرف جدید داره واسه زدن.این همون معجزه است برای من. به تک تک تون رفاقتی توصیه میکنم کتاب افتاب در حجاب سیدمهدی شجاعی رو بخونین.
با تشکر از دوست خوب مون که لطف کردند و نظرشان را درباره ی کتاب ماندگار آفتاب در حجاب» برای ما فرستادند.سپاس ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
گلچینی از کتاب حسین(ع) از زبان حسین(ع) فرزند شیرخوار خود را در بغل گرفتم و همین که خواستم او را ببوسم تیر حرمله بر گلوی آن طفل فرود آمد و او را به شهادت رساند. در حالی که مشتی از خون او را به سوی آسمان می پاشیدم گفتم: آن چه این مصیبت را برایم آسان و قابل تحمل می‌کند این است که در برابر نگاه خدوند انجام می گیرد. (ع) (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
📚خانواده خود را به کتاب خواندن روزانه عادت دهید. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیکه هایی از خاطرات سفیر به روایت سوگل طهماسبی :-✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ی زیبای خانم نیلوفر شادمهری نویسنده خاطرات سفیر، خیلی زیباست حتما ببینید. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یک بخش بسیار زیبای خاطرات سفیر حتما این کتاب را بخوانید، بسیار لذت بخش است. 👇پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
👇پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
در بخشی از کتاب خاطرات سفیر می‌خوانید: کم‌کم داشت حالم از اون شرایط به هم می‌خورد. بچه‌ها متوجه نمی‌شدن که من دارم سر کار می‌ذارمشون یا واقعا متن شعر همین‌ قدر سخیفه. خدا خدا می‌کردم که هر چه زودتر اثر فاخری که می‌شنیدیم بساطش جمع بشه. اما همیشه درست توی همین شرایط زمان کش می‌آد و واحد گذشت زمان از ثانیه به شبانه‌ روز تغییر پیدا می‌کنه. سیلون دست‌ به‌ سینه وایساده بود و داشت سعی می‌کرد عمق نداشتۀ شعر رو بفهمه! چند بار به سرم زد بهشون بگم: «ببینید بچه‌ها، این اصلا در سطحی نیست که اسمش رو شعر بذارم. طرف یه چیزی خونده رفته.» اما نمی‌شد. آبروریزی بود. بعد از اون‌ همه افاضات دربارۀ شعر و ادب پارسی و مردم ادیب کشورم جای همچین حرفی نبود. ویدد، که سمت چپ مغی نشسته بود و تا اون ‌موقع ساکت بود، گفت: «من فکر می‌کنم اصلا با معشوقش مؤدب حرف نمی‌زنه!» گفتم: «خب، البته بله، کلا شعرش جوری گفته شده که با آدم با فرهنگی طرف نباشیم!» مغی گفت: «خب، بعدش چی می‌شه؟»...... ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
من کتاب خاطرات سفیر را خواندم، خانم شادمهری بالاتر از یک سفیر عمل کرده است به ذهنم رسید او یک رسول بوده است. خاطرات یک رسولی که فرستاده جمهوری اسلامی ایران است. فرستاده یک مکتب که او پای اعتقاداتش ایستاده است. حجاب خود را حفظ کرده و به سختی زبان منطقه را می‌آموزد او در کنار زبان باید فرهنگ را هم یاد بگیرد تا بتواند در مباحث برتری داشته باشد که به راحتی و با تیزهوشی به این نکته هم رسیده و به آن عمل کرده است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98