eitaa logo
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
205 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
214 ویدیو
8 فایل
𑨧اولین کانال رسمی شهید مدافع حرم آقاسجاد طاهرنیا مسافر تاسوعای94 (۹۴/۰۸/۰۱) باحضور مادر ،همسر،برادر و همرزمان شهید مدیر کانال @mohajjer
مشاهده در ایتا
دانلود
📗کتاب دیجیتال💾 🚩داستانهای نهج البلاغه☀️ 💠عشق سرشار علي به شهادت‌3️⃣ پيامبر (ص)، اين و هيجان را از سيماي ملكوتي علي (ع) دريافت، به (ع) روي نموده و فرمود: ان ذلك لكذالك، فكيف صبرك اذا: «آنچه گفتم واقع مي‌شود، ولي بگو بدانم و استقامت تو چگونه است؟!». امام (ع) عرض كرد: اي خدا، ليس هذا من مواطن الصبر ولكن من مواطن البشري و الشكر: «اينجا جاي و نيست، بلكه جاي و شكر است» (جاي تسليت نيست، بلكه جاي تبريك است). [129]. ⏪ادامه دارد... منبع⬇️ [129] اقتباس از خطبه 156 نهج‌البلاغه (با توضيحي از نگارنده). @Shahid_tahernia94
🔴 : 💠 بعضی از زن‌ها تاب سختی‌های زندگی مردشان را نمی‌آورند. غرغر می‌کنند که این چه وضعی است و اینها. اما هستند که نه تنها نق نمی‌زنند، بلکه حتی دلگرمی هم می‌دهند، به مرد می‌گویند ناراحت نباش، چیزی نیست. می‌کنیم، می‌گذرد. چنین زن‌هایی واقعاً قیمت دارند. 💠الحمدلله از این جهت خدای متعال به من هم کرده است. من چنین خانمی است. 💠وقتی در بودم، به دیدن من که می‌آمد، از اوضاع و احوال می‌پرسیدم، می‌گفت اصلاً و ابداً ناراحتی و ندارم، با اینکه ما بچه‌ی کوچک هم داشتیم. بعدها که من از بیرون آمدم، فهمیدم که چه مشکلاتی داشته، مریض بوده، بی‌پول بوده، فراوان کشیده، اما اصلاً و ابداً یک ذره‌اش هم در زندان به من منتقل نمی‌شد. 💠خدا می‌داند که بعضی از این را که برای ایشان پیش آمده بود؛ من بعد از انقلاب فهمیدم، یعنی همین‌طور در خلال صحبت به مناسبتی پیش آمد که گفتند. وقتی هم گفتند، من دیدم واقعاً نمی‌آورم، می‌گفتم چطور اینها را آن موقع به من نمی‌گفتی. ۱۳۸۰/۱۲/۲۲ @shahid_tahernia
وقتی به دنیا آمد پدرش جبهه بود. با اجازه‌ی او اسم را خودم برایش انتخاب کردم. پدر آقا سجاد قبل از تولد چندین بار امتحان رانندگی داده بود اما موفق نشده بود که قبول شود. ولی در اولین امتحان رانندگی بعد از تولد توانست گواهینامه‌اش را بگیرد. شیرینی گرفت و آمد خانه. می‌گفت: بابا جان! همین اول کار، برایم داشت! پدر ۱۵ روز بیشتر پیش ما نماند و برای عملیات والفجر ۹ به برگشت. سجاد را همیشه با خودم به و مراسمات می‌بردم..من هم خواهر شهیدم و هم مادر شهید. هم داغ برادر دیدم و هم داغ فرزند. همیشه به مادرم می‌گفتم: مادر! برای هدیه‌ای که در راه داده‌ای کن! ولی وقتی پسر خودم هم به برادر شهیدم پیوست فهمیدم فرزند جوان، مادر را خیلی تحت فشار می‌گذارد. وقتی را آوردند و شنیدم مادر ندارد، با خودم گفتم خدا را شکر. اگر مادرش زنده بود، چه می‌کشید! @shahid_tahernia