● فرش کوچکی انداخت گوشه حیاط خانه پدری اش توی افتاب..
پیرمرد را از حمام اورد. روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد.
دست و پیشانی اش را می بوسید و می گفت: همه دل خوشی من توی این دنیا پدرمه...
#فقط_برای_خدا
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#هدیـه_به_شهـدا_صلوات🌷
@shahid_tahernia94
#مهدی
#محبت_به_پدرومادر_وفرزند
#آقاسجاد هر موقع نزد ما میآمد #دست من و مادرش را میبوسید. به او میگفتم #آقاسجاد! این کارو نکن، ما را #خجالت میدهی. میگفت: "نه در مقابل زحماتی که شما برای من کشیدید این کاری نیست."
#آقاسجاد در #قم ساکن بود و ما در رشت. خیلی از اینکه از ما دور است #ناراحت بود و میگفت: چون از شما دور هستم #خدمت به شما برایم کمتر مهیاست!
#فاطمهرقیهی آقا سجاد شش فروردین ۹۰ به دنیا آمد. #همسرش تعریف میکند که وقتی #فاطمه رقیه بدنیا آمد #برکت زندگیمان خیلی زیاد شد.
#فاطمه رقیه را خیلی #دوست داشت و او را هدیهی #حضرترقیه(س) به خود میدانست. همیشه #دستانش را میبوسید و #خدا را بخاطر داشتن فرزند #دختر شکر میکرد. هر وقت هم از سرکار به خانه میآمد واقعا #خستگیاش را میگذاشت بیرون. با اینکه خیلی #خسته بود از در که میآمد داخل، با #فاطمه رقیه بازی میکرد خیلی با هم قاطی میشدند.
بطوری که صدای #خندهشان کل فضای خانه را پُر میکرد.
#به_نقل_از_پدربزرگوارشهید
#برگرفته_از_کتاب
#ساقیان_حرم
#خاطرات_شهیدمدافعحرم
#سجادطاهرنیا
@shahid_tahernia94
.
.
به مدیران و خدمتگزاران نظام
میگویم مبادا خود را از فرهنگ
جـهاد و شهادت جدا کنید و
بین شما و خانواده شهداء فاصله
بی افـتد!
" #شهیدمجتبی_باباییزاده "
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═
@shahid_tahernia94
وقتی بهش میگفتیم
چرا گمـنام کار میکنی ..!
میگفت: ای بابا
همیشه کاری کن
که اگه خدا تو رو دید
خوشش بیاد نه مـردم
" #شهیدابراهیمهادی "
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═
@shahid_tahernia94
51.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطرات شهیدی که زنده شد از زبان خودش🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردارشهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب؛مهتاب خین
قسمت(143)
در عوض تفنگ هجومی آ.کا.47 معروف به کلاشینکف اسلحه مطلوب و مناسبی برای ما محسوب میشد.سلاحی که در قیاس با ژ-3 به مراتب سبک تر و خوش دست تر است و با ظرفیت متغیر خشاب -از 30 و 40 تا 72 گلوله- در هر شرایط آب و هوایی به سهولت اجرای آتش میکند.اصولا گیر نمیکند و باز و بست کردن و تنظیف آن خیلی آسان است.در اواخر تابستان سال 1360 دیگر این تفنگ وارد سازمان رزم سپاه شده بود.البته نه نوع روسی و مرغوب آن،بلکه مدل تولید شده در کره شمالی ،که در قیاس با مدل روسی از کیفیت به مراتب نازل تری برخوردار بود.
به عنوان مثال در مدل دارای قنداق ثابت روسی،قنداق،قبضه و روکش های فوقانی و تحتانی اسلحه از جنس چوب است.اما از نوع کره ای که خریداری شده بود،تمام این اجزا از جنس "باکالیت" و بسیار شکننده بود.طوری که بچه های ما به آن میگفتند اسلحه پلاستیکی....[میخندد]....
در هر صورت دیگر کلاشینکف جای خودش را در سازمان رزم سپاه باز کرد.در قیاس با ژ-3 های بد قلق و مستعمل ما این تفنگ های آکبند که نایلون پیچ شده و در جعبه های چوبی،در خط مقدم تحویل میگرفتیم،موهبتی بودند.از لحاظ تیربار هم وضعمان بهتر شد.تیربارهای خوش دست گرینوف خریداری شده از کره شمالی،تیربارچی های بسیجی ما را نونوار کردند.در جبهه ی میانی سرپل،واحد خمپاره انداز معروفمان دیگر سازمان یافته بود.مسئولیت این سازمان را برادر شهیدمان پرویز اسماعیلی عزت به عهده داشت که به اتفاق سایر دوستان،ادوات جبهه ما را اداره میکردند.
-واحد ادوات شما کلاً چند نفر نیرو داشت؟
-در حدود سی نفر نیروی ثابت داشت.
-این بچه ها را خودتان آموزش داده بودید؟
-تعدادی را خودم آموزش داده بودم،و سایرین را فرستاده بودیم پیش بچه های ارتش در پادگان ابوذر،دوره ی کار با انواع قبضه های خمپاره اند از،طرز کار با پلاتین برد و زاویه یاب ودیده بانی خمپاره انداز را دیده بودند.
طوری شد،که در مناطق شاه نشین قراویز و جلوی تپه شهرک المهدی (عج)
ادامه دارد...
#آقاے_من
سپاہ تشڪیل شد
تا پاسداری ڪند ...
از انقـلاب
و دستانی حیدرے باید ،
ڪہ قوّتِ قلب باشد
پاســداران را ....
#سالروز_تشڪیلِ
#سپاه_پاسداران_گرامےباد🌷
@shahid_tahernia94
#مهدی
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب؛مهتاب خین
قسمت(144)
در کنار هر دیدبان ارتشی، یک دیدبان سپاهی داشتیم . چهره های شاخص این دیدبان ها عبارت بودند از :شهید علی رضا ترکمان و شهیدمحمد منوچهری با منوچهری که در بحث و گفت و گو خیلی آدم کنجکاوی بود خودمانی بودیم.
خیلی بچه شجاع و زحمتکش و خوبی بود معروف ترین دیدبان جبهه غرب هم که قبلا از او یاد کردم ،حجت الاسلام محمد علی غفاری بود که طی عملیات یازدهم شهریور۱۳۶۰ در جبهه ی چپ سر پل ذهاب به شهادت رسید.بعد از ماجرای آن دیدبان نفوذی منافقین در دیدگاه بچه های ارتش،عملا دیدبانی منطقه را بچه های ما به عهده گرفتند.
⚪️یعنی عناصر دیدبانی ارتش دیگر به کارگیری نمی شدند؟
◽️چرا!ولی دیگر از سرباز معمولی استفاده نمی کردند این بار دیدبان ها را از فیلترهای حفاظتی می گذراندند معمولا عناصر دیدبان ارتش از بین افسران وظیفه انتخاب و به کارگیری می شدند.این ها می آمدند در کنار دیدبان های ما .اسم کار به نام آن ها بود،دوربین از آن ها بود ولی بچه های ما دیدبانی می کردند.
⚪️از حیث تأمين مهمات هم چنین گشایشی در کارتان بوجود آمد؟
◽️بله .دیگر مهمات مورد نیاز مان را بدون دردسر دریافت می کردیم . از لحاظ تأمين مهمات _برخلاف دوران تلخ حاکمیت بین صدر _ دیگر محدودیت نداشتیم.
⚪️از بابت اقلام مخابراتی چطور؟ خصوصاً بی سیم های سبک پی. آر_ ۷۷ و بی سیم فرماندهی محور وی .آر. سی _ ۴۶ و تلفن های قورباغه ای تأمين بودید؟
◽️عرض می کنم: از حیث بی سیم مادر متکی بودیم به واحد مخابرات گردان. ۲۱۱ تیپ ۳ لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه به فرماندهی جناب سرگرد قبادی. یعنی خدمات بی سیم برد بلند و برقراری تماس با پادگان ابوذر را بچه های مخابرات گردان تحت فرماندهی آقای قبادی برای مان تأمين می کردند. عمده ی ارتباط های بی سیمی گروه های رزمی ما در منطقه متکی به بی سیم های پی. آر. سی _۷۷ بود که تعداد مکفی از این بی سیم ها در اختیار داشتیم. تلفن قورباغه ای هم به قدر کافی موجود بود. مسؤول این واحد ،مصطفی جوادی شعار بود. در حاشیه این
___________________________________________________________
ادامه دارد....
.
.
پاداشی به اندازه پاداش #شهیدان!
امام #علی علیه السلام می فرماید:
🌺پاداش انسان عفیف و پاک دامن که قدرت برگناه دارد ولی آلوده نمی گردد کمتر از مجاهد #شهید در راه خدا نیست همانا انسان عفیف و پاک دامن فرشته ای از فرشته هاست🌺
نهج البلاغه حکمت ۴۷۴
@shahid_tahernia94
🔸شهیدمهدی زین الدین:
هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند،شهداهم او رانزد اباعبدالله یاد میکنند.🌹
🔸شهدا را یاد کنیدحتی با ذکر یک صلوات.❤️
💠شادی روح شهدا صلوات
#گلزارشهدایقم
@shahid_tahernia94