eitaa logo
‌"شـــهید‌مــھدی‌زیـــــن‌الــــدین"
145 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
699 ویدیو
42 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آقـای سازگار تعریف می کرد . . . یکی از روضه خونای قدیمی به نام حاج مرزوق به یکی از دوستانش به نام سید حسن پیغام میده میگه کـه بیا حاج مرزوق کارت داره! سید حسن میگه رفتم دیدم به هم ریخته فرمود : من آخر عمرمه سید حسن . . . میخوام یه واقعیت رو بگم ! دیروز مادرت زهرا ‹س› را دیدم تو تب داشتم میسوختم . . . تو بیداری دیدم نه خواب! +گفتم چجوری؟! گفت : تشنگی بر من غالب شد سه تا دختر داشتم راضیه و مرضیه و فاطمه دختر اول را صدا زدم . . . راضیه یکم اب بده ! دیدم یه بانوی مجللہ که روبند سبزانداخته پدیدار شد ؛حیـا کردم آب نخواستم دختر دومۍ را صدا زدم : مرضیه ! دوبـاره دیدم بی بی بلند شد اومد طرف من ؛ دختر سوم را صدا زدم :فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود حاج مرزوق ! سه بار منو صدا کردی ؛چی می خوای؟! گفتم بی بی جان ! من حیا کردم حرف بزنم صدا زد :حاج مرزوق عمری نوکردی کردی حالا وقتشه ما جواب بدیم💚! سرمو پایین انداختم فرمود :تشنته💔؟! از زیر چادر آبی رو آورد خوردم که به گوارایی ش تا به حال نخورده بودم! طبق عـادت بچگۍ گفتم : 💔 . . . دیدم صدا؎ گریه بۍ بۍ بلند شد! فرمود: حاج مرزوق ! دلم گرفتہ برام روضه بخون . . . گفتم خانم . . . دکترا منعم ڪردند از روضه خوندن ؛ ولی چون شما میگید چشم! چه روضه ای بخونم؟! فرمود :روضه علۍ اصغرِ حسینمو بخون😭💔 @shahid_zeinodin