آدمـ حسابےبودݩـــــ••🌱
نـهـ بہ سن|✨
نـهـ بہ تیــپ وقـیافہس|💥
نهــ بہ پـوݪ وحقوقـ|🚫
آدمحسابےاونےڪه••
خـــداعــاشقـِـششــدہ💓
#صبحتون_شهدایی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ز گنه خسته شدم چه کنم؟
🍀سجده #امام_زمان برای شیعیان
🍃استغفرالله ربی و اتوب الیه
🤲#اللهم_عجل_لولیك_الفرج
#امام_زمان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✨امام (ره) می فرمایند اوج بندگی در عالم معنویت #شهادت است و بندگی خالصانه و عبودیت منجر به شهادت می شود.
✨یکی از دلایل صحبت دشمن از ترساندن، عدم درک فرهنگ درون جامعه ایران است، چون دشمن جامعه ای که با گریه ای توام با شوق به سمت #شهادت می روند، درک نکرده است.
#مرد_ميدان
#سرداردلها
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
🌷چهره ای ارام و دوست داشتنی داشت, اهل حرف زدن نبود. علاقه عجیبی هم به نماز و به خصوص سجده داشت, گاهی تا ساعتی در سجده بود . من از نظام کوچکتر بودم, همیشه به من می گفت دعا بخوان, من هم برایش دعای کمیل و توسل می خواندم و او اشک می ریخت...
خیلی تمیز و مرتب بود, اما یکبار که به مرخصی امد, لباسی کهنه و مندرس به تن داشت. پدر شاکی شد, گفت این چه لباسیه, پوشیدی؟
کمی شرم کرد.گفت راستش با یکی از دوستان با هم به مرخصی امدیم, دوستم مادر ندارد و قرار بود به جشنی برود. لباس خودم را به او دادم, حالا همین لباس را می شورم و درستش می کنم!
🌾🌷
#شهیدنظام_دانشور
#شهدای_فارس
#ﺷﺐ_ﺷﻬﺎﺩﺕ
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت یک عکس ویژه از حاج قاسم از زبان حجتالاسلامپناهیان
#سرداردلها 🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️#چراغ_راه
🌺 این سخن حکیمانهی شهید سلیمانی را باید با طلا نوشت...
#شهیدسلیمانی #سردار_دلها #شهدای_کرمان #تواضع #اخلاص #تکبر #محبوبیت #مردمیدان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهیدانه
ڪاش...
خنثی ڪردنِ نفس را هم،
یادمان مےدادید...
مےگویند:
آنجا ڪہ نفس مغلوب باشد
عاشـق مےشویم...💐
عاشق کہ شدے شهیدمیشوی
#محمد_کاظم_توفیقی
شادی ارواح شهدا صلوات
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهیدانه🕊
یه موتور گازے داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد‼️
یه نگاه به دور و برش کرد👀
و موتور رو زد رو جک ورفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر...✌️
نه وقت اذان ظهر بودنه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله...👌
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااامجید ؟چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بودکه عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
*جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌*به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌
همین‼️✌️
برگےازخاطراتشهیدمجیدزین الدین🌟
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #سیره_شهدا | #زندگی_شهدایی
🔻 بعد از شهادت ، موتورم را بفروشید ، مبادا درس خواندنم ضربهای به بیت المال زده باشد!...
🎙روایتی از زبان #رهبر_انقلاب
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊