👥تعدادی از مردم یمن به قطعه شهدا آمده بودند. همه دور سنگ مصطفی جمع شدند و گریه می کردند!
🍃از مترجم پرسیدم که چه چیزی به آنها گفتی؟
گفت: بهشان گفتم برگردید! این شهید از قبیله بنی هاشم است.
#شهید_سید_مصطفی_موسوی🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❃↫✨ #فرازی_از_وصیت_نامه
✍من به شما وصيت می کنم نسبت به خدا شکرگذار باشيد. در هنگام شادی و غم و رنج و اندوه نسبت به دين خدا و نسبت به امام خمينی بی وفايی نکنيد و از زندگی جز سادگی و بی ريايی و بنده خالص بودن انتظار نداشته باشيد. دنيای کنونی به اسبی می ماند که سوارش هرکجا براند می رود مثلا چنگيزها - اسکندرها... در مقابل حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) ابوذرها و حرها... اما آنها کجا و اينها جا؟!
#شهید_رحمان_فتحی_طرزم
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید مهدی حصيريان:
هر نعمتی شكری دارد و شكر نعمت اسلام عزيز به فرموده اماممان ، وفادار ماندن به آن و وفاداری به رهبری و مقام شامخ ولايت فقيه و اولی الامر میباشد.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰 #شهیدانه | #سنگر_خاطره
🔻 حسین در انجام کارهای شخصی اش اجازه نمی داد کسی کمکش کند و با همان یک دست تمام کارهای شخصی اش را انجام می داد.
🔅 در بحبوحه عملیات کربلای ۵، میرزا حسین بنی صادقیان که پدر دو شهید هم بود، آب گرم کرده بود تا سر حسین را بشوید. حسین زیر بار نمی رفت. حسین می گفت: حاجی ول کن! توی این هاگیر و واگیر وقت گیر آوردی؟!.
◽️ به زور آوردش. بچه ها می خواستند ژاکتش را از تنش دربیاورند، اجازه نداد. نگذاشت هم سرش را بشویند.
می گفت: شما فقط آب بریزید و من با همین یک دست سر خودم را می شویم.
📚 کتاب: زندگی با فرمانده
شهید حسین خرازی ❤️
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃روایتی از همسرشهید
✍یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود.
گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم.
به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود:
همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود.
آن دنیا منتظرت هستم.
❤️ شهید عبدالمهدی کاظمی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا میتونی دشت کن ، کاسبی کن 🍃
شهید مصطفی صدرزاده🌹
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❤️سجادهینمازشب، #امشب را بانام
🌼 شهید سکینه حورسی 🌼🌴
پهن میکنیم و #ثواب نماز امشب🦋 را به محضر ایشان تقدیم میکنیم..
❤️خدایا ماروهم جزو نمازشب خوان ها قرار بده🙏🙏
💜خدایا در دفـتر حـضور و غـیاب ، ضیافت امشب...حـضورمان را بـپذیر و جایگاهمان را در کلاس بـندگی ات در ردیـف بـهترین هـا قـرار ده .
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خـــــدایا..!
ما را حسینی زنده بدار، ما را حسینی بمیران..!
.
#استوری
#شهید_محمدحسینمحمدخانی
سلام
صبحتون شـــــهدایی🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
.
نوه پسری مادر شهید، همان شخصی است ڪه برای اولین بار تصویری از مادربزرگ خود را روز دوشنبه ۱۵ دی ماه، در صفحه اینستاگرامی روستا به اشتراڪ میگذارد، داستان این تصویر را اینگونه روایت میڪند: «تصویر عموی شهیدم نزدیک به یکماهی میشود ڪه در بلوار روستا نصب شده است، و مادر بزرگم هر روز صبح بعد از رفتن به حسینیه روستا و سلام دادن به ارباب بی ڪفن حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و ذڪر مصیبت در عزای اهل بیت خاندان عصمت و طهارت (علیه السلام) به این بلوار میآید و سلامی به تمام شـــــهدای میدهد و با گوشهای از روسری خود تمثال شهدا را تمیز میکند».
میگوید: «من این ڪار تا زنده ام انجام میدهم و خسته نمیشوم»، صحبت از دلتنگی و دوست داشتن برای علی ڪه میشود با لحن خاص خودش میگوید: «این چه حرفی است مگر خون علی من از خون شـــــهدای دیگر رنگینتر است، شـــــهدا در نزد خـــــدا خوشبخت هستند و نیازی به دلتنگی ما ندارند» و باز دستش را به نشانه شکرگذاری به بالای سرش میبرد.
به یڪ بار حرفی از اهمیت نصب این تصاویر در بلوارهای خیابان را میگوید ڪه حاضرین را به تعجب وا میدارد: ڪه «این تصاویری ڪه در بلوارها نصب است برای زیبایی شهر نیست بلڪه درس عبرتی برای بشر است ڪه یادمان نرود امنیت را مدیون خون پاڪ و مطهر این شهدائیم و قدردان آنها همیشه باید باشم ڪه چه ڪار بزرگی ڪرده اند».
#شهید_علی_احمدی
.
شادی روحشون صلوات و فاتحه ای عنایت بفرمایید
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊