💔🕊✨خاکِ جبھه هنوز
زمزمههاۍ مناجات قنوتِ
عاشقانهترین نمازها را بخاطر دارد
قنوتی کھ ذکر
«اللهمارزقنا توفیقشهادت فیسبیلک»
نخستین دعاۍ آن بود ... 🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید هادی ذوالفقاری:
من یقین دارم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی چیزها را از دست میدهد، چشم گنهکار لایق شهادت نیست.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🎨 #لوح | #پیامکی_از_بهشت
💠 شهید عبد الحسین برونسی: حق را دریابید و پیش بروید؛ این قرآن است، این پیام خداست و این رسالت خداست و این رسالت همه انبیا خداست باید هجرت کنیم.
📚فرازی از وصیت نامه شهید عبد الحسین برونسی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#خاطره_شهید
✍سر سجاده نشسته بود. ابراهيم تا ميفهميد نمازش تمام شده، ميآمد كنارش مينشست و ميگفت «مادر! حالا نماز بگو، منم بلد بشم.»
🔹چهار زانو ميشد و دستهاي ابراهيم را در دستانش ميگرفت. نگاههاي ابراهيم به لبهاي او خيره ميشد. كلام به كلام ميگفت و او تكرار ميكرد. يواش يواش، چشم در چشم هم، آيه به آيه ميخواندند، تا اين كه او ساكت ميشد و ابراهيم ادامه ميداد.
#شهید_ابراهیم_همت
📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | مريم برادران
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل چهارم : دفاع مقدس
🔸صفحه:۷۲
🔻قسمت شصت وششم: حسین پسر غلامحسین به تو میگوید
✍یک روز با حسین به سمت آبادان می رفتیم.
عملیات بزرگی در پیش داشتیم.
چند تا از کارهای قبلی با موفقیت انجام نشده و از طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
خیلی ناراحت بودم.
به حسین گفتم: چند تا عملیات انجام دادیم، ولی هیچکدومش اون طوری که باید موفقیت آمیز نبود.
این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی ده.
_ برای چی این رو گفتی؟
_ چون این عملیات خیلی سخته، بعید میدونم موفق بشیم .
_ اتفاقا ما تو این یکی موفق و پیروزیم.
_ تو عملیاتهایی که به اون آسونی بود و هیچ مشکلی نداشتیم، نتونستیم کاری از پیش بیریم، اون وقت تو این یکی که کلا وضع فرق میکنه و از همه سخت تره موفق می شیم؟
ادامه دارد...
🗣خاطره سردار سلیمانی ازشهید محمد حسین یوسف الهی، کتاب حسین پسر غلامحسین
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#کلام_شهید
✍ما نظاره ميكنيم كه تو با اين مسئوليت سنگين چه خواهي كرد. و اما مسئوليت ادامه دادن راه ماست و...
#شهيد_رضا_نادري
📚منبع:اسك دين
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹#حجاب از نظر امام خمینی(ره) و امام خامنه ای...(مدظله العالی)
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت سی و هفتم:یک روز شام و یک روز بصره
🔸️روز دوم ورود بچه ها به بصره و آشنایی من با اونا بود که بعثیا در رو واکردن و گفتن همه بیاید بیرون. رمق و توانی برام نمونده بود. بچه ها همه رفتن بیرون و تا اومدم به خودم بجنبم در بسته شد و من جا موندم. هزار جور فکر و خیال تو سرم می چرخید. می گفتم نکنه بچه ها رو از اینجا بُرده باشن اردوگاه و بازم من اینجا تنها بمونم. بشدت ناراحت بودم که چرا منو نبردن. نکنه هنوز به قضیه اطلاعاتی بودنم شک دارن و میخوان بازم بازجوییای انفرادی رو شروع کنن. نکنه فهمیده باشن من روحانیم و بخوان حسابمو جداگونه برسن. همینجور فکرای مختلف به مغزم فشار میوورد. چند ساعت گذشت و من مثل#سه_روز_اول تو اون اتاق با تنهایی خودم در خیالات مختلف غوطه ور بودم که با سر و صدای سربازای بعثی و بچه ها، خودمو جم و جور کردم. اولش فِکر کردم یه عده اسیر جدید اوردن. ولی وقتی در باز شد دیدم همون رفقای خودم ولی با سر و وضعی بسیار آشفته و رقت بار و خونی.
🔸️مات و مبهوت بودم چه اتفاقی افتاده و بچه ها را کجا بردن. بعثیا که رفتند و در بسته شد، از یکی پرسیدم کجا رفتید و چه اتفاقی براتون افتاد. چرا اینجوری برگشتید. گفت خوش بحالت که جا موندی. چشمت روز بد نبینه. ما را بُردن و هر چهار نفر رو سوار یه ایفا کردن و تو شهر بصره با دستای بسته چرخوندن و تعدادی از خونواده های بعثی رو آورده بودن و هر کس هر چه دستش بود بطرفمون پرت می کرد.
🔸️یکی با سنگ می زد.یکی با چوب و یکی آب دهان سمتون می انداخت. این سنتی بود که بعثیا از یزید و#شامیان_سنگدل آموخته بودن. بدجوری بچه ها زخم و زیلی شده بودن. اوضاع بشدت رقت انگیز شده بود. یه عده اسیرِ مجروح، گشنه و بی رمق و این همه مصیبت! واقعا تو اون لحظات غمِ خودم و زخما و همه گرفتاریام از یادم رفت. گاهی دیدن اینجور صحنه ها از خود قرار گرفتن در اون زجرآورتره. من چه بدبختی هستم چرا باید جا بمونم و در غم و درد این بچه ها شریک نباشم. تا چند لحظه قبل چه فکر می کردم و حالا چه دارم می بینم! همون وقتی که می گفتم خوش بحال بچه ها که بردنشون اردوگاه و ازین وضع خلاص شدن طفلکیا زیر رگبار سنگ و کلوخ بعثیا بودن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
50.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂تمام پرونده چهار دیپلمات در ۷ دقیقه
🔹پروژه اسرائیلیها علیه حاج احمد متوسلیان از کجا و چگونه و توسط چه کسانی شکل گرفت و فرجام آن چه شد؟
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت سی و هشتم:فریب کاری بعثی ها
🌿زمانی که بچه ها زیر وحشانه ترین شکنجه ها بودن ، زمانی که اونها رو در بصره مثل برده های قدیم می چرخوندن و سنگ و چوب بر سر و صورتشان می بارید و آب دهان تو صورتشون مینداختن ، هیچ دوربینی نبود که این صحنه ها رو به تصویر بکشه، اما همینکه جرعه آبی و لقمه نونی میدادن ، باید تمام دنیا می فهمیدن.
🌿بعد از اون وحشیگری و نمایش مظلومیت فرزندان خمینی (ره) و هتک حرمت شیر بچه های علوی در بازار مکاره بصره، حالا نوبت اجرای یه نمایش مضحک و به تصویر کشیدن انسان دوستی، مهر و عاطفه بعثی ها بود که با لنز دوربین بدنیا نشون بدن چقدر#انسانیت دارن و چجوری با اسرا خوشرفتاری می کنن.
🌿ساعاتی وضع و اوضاع آروم بود و خبری از بگیر و ببند و زدن نبود تا اینکه دوباره در اتاق زندان وا شد و تعدادی سرباز با مقداری صمون و مربای هویج وارد شدن و بین بچه ها تقسیم کردن. می گفتن نترسید و راحت باشید و غذاتونو بخورید. همینکه بچه ها مشغول خوردن شدن دوربین فیلمبرداری وارد شد و از زوایای مختلف شروع کردن فیلم و گزارش تهیه کردن.
🌿تازه فهمیدیم چرا یهوئی انسانیتشون گُل کرده و بعد از چند روز گشنگی کشیدن لقمه نونی به ما دادن. حیف بود این همه کرَم و جوانمردی در تاریخ گم بشه. یجوری باید رحم و شفقت بعثیا با اسرای ایرانی به گوش تموم مردم دنیا و نسلای بعدی میرسید که یه وقت کسی تو بورکینافاسو پیدا نشه و بگه بعثیا با اسرای ایرانی بدرفتاری میکنن.
🌿تا جایی که یادم میاد این تنها خوردنی بود که بعثیا در طول سه شبانه روزی که بچه ها اومده بودن و تو زندان بصره بودیم به ما داده شد و نه قبل و نه بعدش دیگه خبری از نون و مربا و چیز دیگه ای تا زمان انتقالمون به بغداد نشد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹 آرمان شهیدان فراموش نشود
♦️رهبرمعظم انقلاب: «دیدید در وصیّتنامههای شهدا چقدر دربارهی حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود. اینجور نباشد که تصوّر بشود «فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در دنیا میکنند؛ بالاخره هر کشوری دشمنی دارد، گاهی جنگی اتّفاق میافتد، جوانهایی میروند در جبهه و میجنگند؛ کشته میشوند یا زنده برمیگردند یا مجروح برمیگردند؛ اینها هم مثل آنها»، این نبود قضیّه؛ قضیّه قضیّهی دین بود، قضیّهی آرمان الهی بود، قضیّهی حاکمیّت اسلام و انقلاب بود.» ۱۳۹۵/۷/۵
#هفته_عفاف_و_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌤صبح میشود
و خورشید نگاه تو
آسمان را روشن میکند
لبخند میزنی، بهار میشود...
نیستی، اما نسیم یادت💔
💫هر روز هفتهام را معطر کرده است..
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🎨 #لوح | #حدیث_شهادت
💠حضرت رسول اکرم(ص): مردم همگی عائله و خانواده خدایند، و محبوب تر از همه نزد خدا کسی است که برای عائله او سودمندتر باشد. (حدیث ۳۱۵۰ نهج الفصاحه)
🔻مثل کارمند ها نمی آمد ستاد کل، که هفت و نیم یا هشت صبح کارت ورود بزند و چهار بعد از ظهر کارت خروج. زود می آمد و دیر می رفت خیلی دیر، میگفت ما توی کشور بقیه الله هستیم. خادم این ملتیم. مردم ما رو به اینجا رسوندن. باید براشون کار کنیم.
🌷فرمانده شهید علی صیاد شیرازی🌷
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰 #کلام_شهید | #حجاب
🔻 از خواهران می خواهم که، حجابشان را مثل حجاب حضرت زهــرا(س) رعایت بکنند نه مثل حجاب هاۍ روز...! چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا(س) را نمیدهد!
امام زمان(عج) را تنها نگذارید.
از برادرانم میخواهم که غیر حضرت آقا حـرف کـس دیگرۍ را گوش ندهند، جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست....
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهید غلامعلی پیچک:
جنازه مرا بر روی مینها بیاندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازهمان دریغ داریم. به دامادیِِ دو ماهه من نگریید، دامادیِ بزرگی در پیش داریم.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل چهارم: دفاع مقدس
🔸صفحه: ۷۲
🔻ادامه قسمت شصت و ششم :حسین پسرغلامحسین به تو میگوید
✍خنده ای کرد و با همان تکیه کلام همیشگی اش گفت:
حسین پسر غلامحسین به تو می گه که ما تو این عملیات پیروزیم.
می دانستم که او بی حساب حرفی نمی زند.
حتما از طریقی به چیزی که می گوید ایمان و اطمینان دارد.
-یعنی چی از کجا می گی؟
-بالاخره از یه جایی خبر دارم.
-خب از کجا خبر داری.
-به ما گفتن پیروزیم.
-کی به تو گفت؟
-حضرت زینب(س)
-تو چی کار داری.
فقط اینو بدون که بی بی گفت شما تو این عملیات پیروز می شید.
من به همین دلیل می گم که قطعا موفق می شیم.
🗣خاطره سردار سلیمانی از شهید محمدحسین یوسف الهی،کتاب حسین پسرغلامحسین
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯