eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃تــو، خوب ترین اتفاق ممکنی وقتی که ، اول صبح 🌤در یادم می افتی....❣ 💔 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌹 شهــید علــۍ ماهانـــۍ: راه را ڪه انتخاب ڪردی دیگـــر مال خودت نیستی اگر قـــرار است درد بڪشی بڪـش ولی آه و ناله نڪن اگر آه و ناله ڪردی متعلق به دردی نه راه. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعای زیبای شهید برای رهبر معظم انقلاب ✅ جانم_به_فدای_رهبر_فرزانه‌ام_باد ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صحبت‌های حضرت امام انگار مال این روزها است... بهانه است اصل نظام و نشانه است ☀️نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۲۵) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و پنجم:کاربرد جدید انبردست 🍂یه روز درجه داری میانسال با حدود چهل سال سن با یه انبردست به کمر و کابل به دست وارد اردوگاه و بند سه شد. لابد از نیروهای تاسیساته و کارهای خدماتی اردوگاه مثل برق کشی و اینارو انجام میده. خیلی برامون مهم نبود. ازین اومد و رفتنها زیاد بود و به ما هم مربوط نمی شد. ⚡ولی نه، انگار بعثیها برای انبردست یه وظیفه و کاربرد جدید تعریف کرده بودن که نه با تاسیسات، که به ما مربوط می شد. علی انبری نگهبان جدید ما بود و چهره ای فوق العاده کریه و خشن و آبله رو بود با سبیلایی شبیه شیطون پرستها. چشمایی نافذ داشت و مثل کرکس بین بچه ها پی سوژه مناسب خودش می گشت. این خبیث شیوه ی جدیدی از شکنجه رو تو اردوگاه ابداع کرد که تا قبل از این نبود. اکثر بعثیها از کابل استفاده می کردن ولی ابزار اصلی این یکی انبردست بود. 🔸️برخلاف نگهبانهای دیگه که خیلی قاطی بچه ها نمی شدن، علی انبری بیشتر بین بچه ها وول می خورد و یکی یکی تو صورت افراد نگاه می کرد و اولین نفری که حواسش نبود و چشمش به جمال نامبارک این آقا میفتاد رو صدا می زد. با انبردست اونقد لاله گوش اون بینوا رو فشار می داد تا خون ازش بچکه. بچه بسیجیهای مظلوم از درد پاشونو به زمین میکوفتن و اون لذت می برد و می خندید. چند هفته اول فقط لاله گوش بچه ها رو می گرفت. ولی بعدش این ارضاش نمی کرد و شروع کرد به فشار دادن غضروف بالای گوش و اونقد فشار می داد تا خُرد بشه. 🔘تا این سنگدل وارد اردوگاه می شد همه نگاهها به زمین دوخته می شد که مبادا این خیره بشه تو صورت یکی و گوششو ناقص کنه. اما بی فایده بود بعد بهانه می کرد چرا نگاهتون به زمینه و از من نفرت دارید و بالاخره روزی چند نفر قربانی بیماری روانی این جنایتکار می شدن. 🔹️بدون هیچ محدودیتی می گشت و بچه ها رو آزار می داد. بعد از مدتی به این حد هم قانع نشد و در آخرین مرحله حساسترین جای بدن، یعنی پلک چشمو می گرفت و فشار می داد و لِه می کرد. فردی که این بلا سرش میومد روز بعدش تمام اطراف چشمش سیاه می شد و ورم می کرد و تا چند روز به سختی میتونست جلو پاشو ببینه. چند ماه علی انبری مثل بختک افتاده بود رو بچه ها و علاوه بر آزار جسمی که تعدادی گرفتارش می شدن یه جو رعب و وحشت و ناامنی روانی رو برای همه ایجاد کرده بود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️اول آبان سالگرد شهادت، فرزند برومند امام راحل، حضرت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی به دست مزدوران شاه خائن و حزب بعث عراق 🕊شادی روح بلندش صلوات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
براے تـشـییع جـنـازه ام خـواهـش مـےڪنـم هـمـہ خـانـم هـا با چادر باشند☝️🏻 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم:مردم داری 🔸صفحه : ۱۴۴_۱۴۳ 🔻قسمت صد و چهل و پنجم: اجر کارگر ✍آمده بود صحن حضرت زهرا(علیهِ السّلام) برای بازدید.هرچه صحبت می کردم،نگاهش سمت دیگری بود.کارگر ساده ای آن طرف مشغول کار بود.یک آن بی خیال گزارش دادن من،به سمت او رفت.بغلش کرد و صورتش را بوسید و گفت:برام دعا کن.کار شما اینجا اجر و پاداش زیادی داره.ما را رهاکرد و رفت توی جمع کارگرها و شروع کرد با آن ها صحبت کردن.کلافه شدم. -حاجی! یه ساعت به ما وقت دادی که بیایی بازدید و منم به شما گزارش بدم.ما رو گذاشتی،رفتی سراغ بقیه؟ -تو رو زیاد می بینم.می تونی بعداً بهم گزارش بدی،ولی این بچه ها رو ممکنه دیگه نبینم.اینا ارزش دارن و باید ازشون طلب شفاعت و دعا کنم.اجر کار اینا از شما بیشتره. 🗣️حسن پلارک،فکه۲۰۲ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️یا ملائکتی انظرو الی عبدی .... خدای متعال به خاطر تو به ملائک مباهات میکنه...سحر ها بلند شو اصلا سر جات چرت بزن ولی بلند شو بخاطر خدا... 🎙آیت الله ممدوحی (رحمه الله علیه ) ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ادعــایے در شما نمے بینیم و تمـــام هویتتان خلاصــــہ شـدہ در همیــن بے ادعــایے ... مـــا را دریابــید اے مــــــردان بے ادعـا 🥀 :زین الدین،باڪری،ڪاظمی،سلیمانی و... .....رفاقت باشهدا دو طرفه است...... 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا نورند؛ شهدا مقدسند؛ همه مدیون شهداییم... تقدس شهدا در نگاه حاج قاسم سلیمانی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
دلگیر نباش دلت که گیر باشد پر پرواز را نمیابی همانند شهدا باش تا در طریق شهادت گام بگذاری پر بزنی و در آسمانش پرواز کنی آنگاه دستانت به خدا می رسد ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۲۶) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و ششم:جشنواره بین المللی رقص در 🍂حدود هفت ماه که از اسارتم می گذشت. ما هیچ وسیله سرگرمی مثل روزنامه یا تلوزیون و اینجور چیزها نداشتیم. همه مشغولیتمون ذکر و دعا بود و آش و کاسه هر روزه و کتک های دسته جمعی یا انفرادی. 📌بعد از هفت ماه در تاریخ چهارم شهریور سال ۶۶ برای هر آسایشگاه یه تلوزیون مدار بسته که فقط عراق رو می گرفت اوردن. اول کمی خوشحال شدیم که مقداری مشغول می شیم و یه فیلم سینمایی و کارتون می بینیم خوبه و وقت راحت تر می گذره. اما بعدش فهمیدیم که اوردن تلوزیون کاملا با برنامه بوده و برای دادن به بچه ها اوردن که تحت فشار روحی روانی قرار بدن. آمدن تلوزیون مصادف بود با شروع ماه محرم. 📍از طرفی صدام برای اینکه اوضاع کشورش رو عادی جلوه بده و البته برای ترویج فساد و تباهی در جامعه عراق، یه جشنواره بین المللی رقص در شهر حِله مرکز استان بابل بنام «مهرجان بابل الدولی» راه انداخته بود و دقیقاً مراسم افتتاحیه رو روز اول محرم ۱۴۰۸ قرار دادن.از تمام رقاصه ها و گروهای رقاصی زنانه و مردانه و مختلط دعوت کرده بودن و همه مراسمات و اجراءات رقاصی بصورت زنده از تلوزیون عراق پخش می شد. زنها همه برهنه و نیمه برهنه بودن و با اون وضع افتضاح و آرایشهای غلیظ. با شروع این جشنواره رقص در ماه محرم تلوزیون برامون آوردن و با آب و تاب تمام و سخنرانی فرمانده اردوگاه و بعدش سایر فرماندهان خرد و ریز عراقی بعنوان یه خدمت بزرگ به اسرا و وسیله تفریح و سرگرمی و هزار جور منت و مباهات. ⚡یکی از اتفاقات عجیب ، البته از نظر ما که عادت نداشتیم و ندیده بودیم این بود که بعثیها با دیدن این فیلم ها عجیب کیف می کردن و شبها تا دیر وقت با ولع خاصی می موندن داخل و نگاه می کردن. شبانه روز دقیقاً یادم نیست چند ساعت بود ولی یادمه که بیشتر وقت شب تا نیمه های شب نمایشهای گوناگون و از کشورهای مختلف دنیا بود و همه ی اینها رو با پخش زنده نشون می دادن. ⚡اون زمان ایمان و اعتقاد بچه ها خیلی قوی بود و اصلا انقلاب ما و دفاع مقدس برای مبارزه با همین مظاهر فساد بود. طبیعی بود که این برای بچه بسیجیها و حتی ارتشیها که البته در آسایشگاه هفت کسی نبود زجرآور بود. همه سراشون رو پایین انداخته و زیر لب می گفتن... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔮 نیت عاشقانه 🌹 روزي از «رضا» پرسيدم: تا به حال چند بار مجروح شده اي؟ تبسمي كرد و گفت: يازده بار! و اگر خدا بخواهد به نيت دوازده امام، در مرتبه ي دوازدهم شهيد مي شوم.» او همان طور كه وعده داده بود، مدتي بعد در منطقه ي «شرهاني» به وسيله ي تركش خمپاره راه جاودانگي را در پيش گرفت. راوي : همسر سردار شهيد «رضا چراغي» _ فرمانده ي لشگر محمد رسول الله (ص) ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷 شهیدی که بسیار دوستش داشت 🔸توصیفات شهید سلیمانی از شهید مصطفی صدرزاده 🌷به‌مناسبت هفتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔮 وعده شهادت 🌹 پس از اين كه به بچه ها خبر رسيد دكتر «رحيمي» شهيد شده است، همه ي بچه ها دعاي توسل را به ياد او خواندند. دعا را «محمدعلي» مي خواند. وقتي به نام مقدس امام حسين (ع) رسيد، دعا را قطع كرد و خطاب به بچه ها گفت: «برادرها اگر مرا نديديد حلالم كنيد، من از همه ي شما حلاليت مي طلبم😭😭». پس از اتمام دعا نزد او رفتم، گفتم: «چرا وقت دعا از همه حلاليت طلبيدي؟» گفت: «وقتي به جبهه آمدم، امام زمان (عج) را در خواب ديدم، ايشان به من فرمودند: «به زودي عملياتي شروع مي شود و تو نيز در اين عمليات شركت مي كني و شهيد خواهي شد😍😍»». همين گونه شد، او در همان عمليات (مسلم بن عقيل (ع)) به شهادت رسيد. با اين كه قبل از عمليات به علت درد آپانديس به شدت بيمار بود و حتي فرماندهان مي خواستند از حضور او در عمليات جلوگيري كنند، ولي او مي گفت: «چرا شما مي خواهيد از شهادت من جلوگيري كنيد؟» راوي : يكي از همرزمان نوجوان بسيجي شهيد «محمدعلي نكونام آزاد» ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
بارها این ‌جمله را میگفت: معنی ندارد کسی بگوید من گرفتارم تا وقتی امام رضا علیه السلام هست. 😍 🕊🌹 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا