#سیره_شهدا 🌼🍂
رفتار پدر با مادرمان بسیار با محبت و همراه با احترام بود .
ایشان ، لباس های خود را شسته و اتو می کرد ، به طور کلی تمام کارهای شخصی شان ، باخودشان بود ، اگر هم مادر انجام می دادند ، از ایشان گله می کردند و می گفتند ،
شما خانم خانه هستید و وظیفه ای در قبال انجام کارهای شخصی من ندارید ، شما همانقدر که به بچهها برسید ، کافی است.....
#شهیدعلی_صیادشیرازی
📕 ستارگان خاکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ صوتی از شهید حسن باقری ۶۱/۷/۹
🔺وظیفهی ما این است که اگر آنها (دشمنان) ۳۰ سال برنامه ریزی میکنند، ما ۳۰۰ سال برنامهریزی کنیم
@Afsaran_ir
🌹مهدي قديري فرزند محمدعلي در تاريخ 1348/8/26 در روستاي بيداخويد از توابع بخش پشتكوه شهرستان تفت چشم به دنيا گشود و در مكتبخانه با قرآن آشنا شد . با شروع جنگ، آموزشهاي نظامي را در پادگان شهيد بهشتي يزد فراگرفت و راهي جبهههاي نبرد شد . شهيد قديري سه نوبت در ميدان نبرد با دشمن حضور يافت . او در عمليات والفجر مقدماتي مجروح و در بيمارستان اصفهان بستري شد و سومين بار، كه بهعنوان امدادگر در جبهه شركت نمود در تاريخ 1365/2/6 در جريان پاتك دشمن در منطقه جزيره مجنون و براثر اصابت تركش به سر مباركش جام شيرين شهادت را نوشيد.
✍️بخشی از وصیتنامهی این شهید بزرگوار:
«اي مردم:
آگاه باشيد كه من آگاهانه در اين راه قدم نهاده ام و براي حفظ مملكت اسلامي خود به پا خواسته ام و به پيكار با دشمنان دين خدا از خانه خود هجرت نموده ام و به ديار عاشقان شتافتم عاشقاني كه بهترين سرمايه خود را هديه محبوب خود مي نمايند .
اي خواهران :
حجاب خود را رعايت كنيد و چون زينب وار زندگي كنيد .»
🔸روحش شاد و یادش گرامی باد...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
روایتگری شهدا
⭕️تازه حقوقش رو گرفته بود، از در سپاه بیرون اومد که دید یک زن بچه بغل، کنار پیادهرو نشسته و گریه میکنه، احمد رفت جلو.
ـ خواهر من! شما چرا ناراحتی؟ چی شده؟ چه کسی شما رو ناراحت کرده؟
ـ شوهرم، من و این بچه صغیر رو توی این شهر گذاشته و رفته تفنگچی کومله شده، به خدا خیلی وقته یک شکم سیر غذا از گلوی من و این بچه پایین نرفته.
احمد تا این حرف رو شنید، بغضش گرفت و بلافاصله دست توی جیب اورکتش کرد و تمام مبلغی رو که چند دقیقه پیش بابت حقوقش گرفته بود، دو دستی طرف آن زن گرفت.
ـ خواهر به خدا من شرمندهام، نمیدونستم شما چنین مشکلی دارید، این پول ناقابل رو بگیرید، هدیه مختصری است، فعلاً امور خودتون رو بگذرونید، نشانیتان رو هم بدهید به برادر دستواره، او مسئول تأمین ارزاق شهر است، بعد از این مواد خوراکی شما را خودش میاره دم در خونهتون به شما تحویل میده.
اون زن خشکش زده بود؛ احمد با التماس پول را به او داد، نشانی اش را هم نوشت و داد به من…
🔻به خدا قسم کم نبودند خانوادههایى در مریوان که احمد خرج آنها را میداد؛ میدید حقوق خودش کفاف این کار را نمى دهد، میرفت از پدرش دستى میگرفت و می آورد خرج محرومین مریوان می کرد. همین طورها بود که همین خانوادههایى که او خرجشان را مى داد، شوهرهاى شان را سَرِ غیرت می آوردند که شما خجالت نمى کشید؟ اسم خودتان را مى گذارید کُرد؟ دارید با مردى میجنگید که خرج خورد و خوراک زن و بچه هاى شما را مى دهد. به همین خاطر مى دیدیم که راه به راه، ضدانقلاب فریبخورده، گروه گروه مى آمدند و خودشان را به سپاه تسلیم مى کردند.
#حاج_احمد_متوسلیان
#درس_اخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
حاج احمد بعد از بهبودی نسبی ، با پای مصنوعی برای عملیات خیبر خودش را به منطقه رساند تا در کنار ، رحمت الله کرد ، گره گشای عملیات خیبر باشد و بعد از شهادت کرد ، ذر عملیات خیبر مسئولیت واحد اطلاعات عملیات تیپ سیدالشهدا به حاج احمد سپرده شد .
واحدی که خود احمد آن را اینگونه توصیف می کند ،
اطلاعات عملیات از چند بعد در جنگ نقش اساسی دارد ، و اگر بخواهیم جایگاه آن را درصحنه های جنگ در یک عبارت کوتاه توصیف کنم ، کامل ترین عبارت این است که ،
اطلاعات عملیات به منزله چشم سپاه اسلام است....
#شهیدحاج_احمد_عراقی
📕 پلاک 10
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#طنز_جبهه {😅}
🎤رزمنده ای تعریف میکرد،میگفت:
تو یکی از عملیاتها بهمون گفته بودن موقع بمبارون بخوابین زمین و هر آیه ای که بلدین بلند بخونین...
منم که چیزی بلد نبودم،از ترس داد میزدم؛ النظافة من الایمان! 😂
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادمان هویزه 🌹❤️
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۸
✍️ شهادت لذتبخشِ یک رزمنده...
#متن_خاطره
یوسف هنگامِ تخریبِ پلِ جـزیـرهی مجنـون شهید شد. بعد از شهـادتش اومد به خوابِ یکی از همرزمانش و گفت: نمیدونی زمانی که شهید شدم، چقدر لذتبخش بود. همرزمش پرسید: مگه چطور بود؟ یوسف گفت: شخصی خوشچهره و نورانی سرم رو به دامن گرفت ...
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید یوسف ایمانی
📚منبع: کتاب سفر تا به عشق ، صفحه ۸۴
#شهیدیوسفایمانی #عنایت_اهل_بیت #شهادت #مرگ
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️ مادرشهید:سید مهدی در گردان مسلم لشکر27 منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت میرسد.منافقین سفّاک چشمهایش را درآورده وگوشهایش را بریده وفکش را خرد کرده،وپوستش را کنده و بدنش را سوزانده بودند.زمانی که پیکرش را آوردند اجازه ندادند او راببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم
#روایت_مرصاد
👤 چادر خاکی
💠 به توییتر انقلابی بپیوندید:
https://eitaa.com/twtenghelabi