eitaa logo
روایتگری شهدا
24.5هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها گریه کن 37.mp3
6.8M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 📌 📍فصل دهم ص ۲۳۳ 🍂یاد در دل 🍂داغ جوان 🍂خلوت و سحر 🍂توسل 🍂بوی محرم 🍂شکسته بند 🍂زمین گیر شدن مادر‌ 🍂دلبسته روضه 🍂در حسرت روضه 🍂مسجدی با بوی محمد 📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مهدی زین‌الدین: هرگاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید، آن‌ها نیز شما را نزد اباعبدالله یاد می‌کنند. 🔻 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🎐 مکتب_حاج_قاسم | حاج_قاسم | ◽️خوشا بحالت سردارآغوش اربابت گوارایت باد. 🌹هر شب جمعه تو را با قلب و ذهن پر گناهمان یاد میکنیم تا تو در محضر ارباب، با قلب و ذهن پاکت یادمان کنی، حالا که واسطه نیاز است، بگذار تو واسطه ما باشی 🌹ارباب، به قاسمت ما را ببخش. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 💚 🥀آقا سلام،روضه مادر شروع شد ▪️باران اشک‌های مکرر شروع شد.. 🥀آقااجازه هست بخوانم برایتان ▪️این اتفاق از دم،یک در شروع شد.. 🏴آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹 همسر شهید داریوش رضایی نژاد نقل میکنن که همیشه ایشون به من سفارش میکرد که مهم نیست آرمیتا دکتر یا مهندس بشه مهم اینه که انسان باشه. وقتی انسان باشی وجودت نعمت و آرامشه برای اطرافیان و دوستان و ... سعی کنیم بچه هامونو انسان بار بیاریم اگه علامه‌ی دهر هم بشه ولی بویی از انسانیت نبرده باشه پشیزی ارزش نداره. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم عزاداری رزمندگان اسلام در محضر امام خمینی (ره) به مناسبت 🏴 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی «به یاد پیشکسوتان دفاع مقدس» مهر ۱۳۹۸ و دو ماه قبل از شهادت سردار سلیمانی، مراسمی در مجمع فرماندهان و مدیران کل سپاه در تهران برگزار شد. توفیقی شامل حالم شد تا در آن مراسم باشم. در آن مراسم حاج قاسم هیچ گاه از کلمه "من" استفاده نکرد و حتی اسم "سپاه قدس" را هم به کار نبرد و گفت: "سپاه کاری کرد که در حال حاضر مرزهای ما متصل به عراق و از آنجا متصل به سوریه شد." سردار درباره معیشت بچه های سپاه دغدغه داشت و در آن سخنرانی به مسئولان مرتبط درباره مشکلات مسکن اشاره‌هایی کرد و گفت: "عزیزان، شما برای محرومیت‌زدایی به مناطقی می‌رین که کار بسیار خوبیه؛ اما به معیشت بچه‌های ایثارگر دفاع مقدس و عزیزان پیشکسوت و بازنشسته دوران دفاع مقدس هم توجه کنین." ✍️ سرهنگ پاسدار ایوب حضرتی 📚 برگی از کتاب «» ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۷۲) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و هفتاد و دوم:توطئه ارشد آسایشگاه 🔘بعد از چند ماهی که فعالیتها داشت اوج می‌گرفت و بچه‌ها شُور و هیجان خاصی برای شرکت در کلاسها و سایر برنامه‌ها از خودشون نشون می‌دادن، به یه مشکل بزرگ برخوردیم. ارشد آسایشگاه کنار رفت و یه آدم زمخت و بی منطق بنام علی کُرده رو بجای خودش قرار داد و مسئول بند(افسر بعثی) هم اونو بعنوان مسئول جدید آسایشگاه معرفی کرد و تأکید کرد که همه باید گوش به فرمان ایشون باشن و اگه کسی باهاش همکاری نکنه، به شدت تنبیه و مجازات خواهد شد. ⚡ظاهرا گزارش همه فعالیتها و برنامه‌ها رو به بعثیها داده بودن و پدیده زشت جاسوسی که مدتها بود ریشه کن شده بود، دوباره احیا شد. علی کرده حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت و بعنوان سرباز اومده بود و در اواخر جنگ اسیر شده بود. بچه‌ها می گفتن از فرقه اهل حقه(علی‌اللهی) و هیچ قرابت و تعلق خاطری به بچه بسیجیها نداشت. 🔸️در اولین روز از مسئولیتش بلند شد و گفت از این به بعد باید همه سرشون به کار خودشون باشه و همه برنامه‌ها و فعالیتهای فرهنگی و کلاسها تعطیله و کسی حق نداره کوچک‌ترین کاری در این باره انجام بده و تهدید کرد با افراد متخلف بشدت برخورد میشه و اونها رو به بعثیها معرفی می‌کنه. 📌اوضاع داشت از کنترل بچه‌ها خارج می شد. یا باید تسلیم خواسته نامشروع اقلیتی نادان و ترسو می‌شدیم و تمام برنامه هایی که ماهها برای اونها زحمت کشیده شده بودیم کنار می‌ذاشتیم و همه سر در گریبان خودشون می کردن و غصه می‌خوردن و یا این که باید کار دیگری می‌کردیم. 📌یه روزِ تمام سکوت و بهت بر آسایشگاه یک حاکم بود و از سناریویی که پرویز راه انداخته بود، بچه ها به شدت عصبانی بودن و حالا همه داشتن پی به ماهیت اصلی این آدم می‌بردن. نمی شد دست رو دست گذاشت. ادامه این شرایط باعث می‌شد افراد بفکر فرو برن و در خلوت و تنهایی خودشون دچار انواع مشکلات عصبی و روحی بشن. با چند نفر مشورت کردم که چه باید بکنیم؟ و چه تدبیری برای مشکلی که پیش اومده بیندیشیم؟ 💥بعضی معتقد بودن که مدتی صبر کنیم تا اوضاع مجدداً عادی بشه و بعضی نظرشون این بود باید در مقابل اونها ایستاد و بدون اعتنا به عواقب این کار فعالیتهای خودمون رو ادامه بدیم. منم همین نظر رو داشتم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯