eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
این را من به جوانها میگویم؛ دنبال تعلقات پَست نباشیم، همهٔ ما، راهی به یک سمت هستیم! • حاج قاسم سلیمانی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آرزوی رهبر برای حاج قاسم 🔹باید اصلاً شهید می‌شد او، تا به مردانگی مثل باشد، و همیشه برای قاسم‌ها شهادت شیرین‌تر از عسل باشد ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۷۱) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و هفتاد و یکم:آخرین جابجایی ♦️روز شنبه ۱۳ مرداد ۶۹ عراقی ها بدون مقدمه اومدن و گفتن سریع وسایلتونو جمع کنین و آماده رفتن بشید. ما هم که دیگه این جابجایی‌ها برامون عادی شده بود، وسایلامونو جمع کردیم وکوله پشتیها رو انداختیم روی دوشمون و حرکت کردیم. درِ قلعه وا شد و بدون اینکه دست و چشمامون رو ببندن راه افتادیم. نگهبانهای بعثی بدجوری مضطرب و دستپاچه بودن. خبرایی شده بود که ما از اونا بی خبر بودیم. انگار مسافتمون زیاد نیست که پیاده داریم میریم. آره همینجور بود. رسیدیم سر جای چند ماه پیشمون که همه چیز خوب بود. بچه ها به هم می‌گفتن اینجا ملحقه آره خودشه. دوباره برمون گردوندن ملحق. 🔸️توی این فکر بودیم که چه اتفاقی افتاده که برگشتیم ملحق و از زندان قلعه خلاص شدیم، شایعاتی از طرف برخی نگهبانهای عراقی بگوش می‌رسید که تعدادی اسیر کویتی رو میخوان بیارن سرِ جای ما توی قلعه. کم‌کم شایعات به حقیقت پیوست و از طریق آشپزها  و بهیارهای خودمون و تعدادی از نگهبانهای عراقی متوجه شدیم که بله! قضیه اسرای کویته. 💥حالا اونها باید زندانی بکشن و ما برگردیم اردوگاه. بعثیها، کویتی‌های دوست و برادر عربِ دیروز و دشمن امروز رو حتی به این اندازه آدم حساب نکرده بودن که بیارنشون توی اردوگاهِ خالی ملحق. چپوندنشون توی زندان و خدا می‌دونه چه بلاهایی که سرشون نیاوردن. حالا اونها زیر کابل و کتک بودن و افتاده بودن تو اتاقهای تنگِ زندان قلعه، دقیقا مثل روزهای اول اسارتِ ما. هر چه بود برای ما خیر شد و ۴۲ روز پایانی اسارت رو راحت گذروندیدم. 🔹️ماجرا ازین قرار بود که بعد از حمله صدام به کویت، تعدادی از کویتی‌ها اسیر شده بودن و آورده بودنشون اردوگاه ۱۸ و می‌خواستن بیارنشون زندان قلعه بجای ما. واقعا خنده‌دار بود. نمردیم و دیدیم چطور گردن‌کلفتها و پولدارای کویتی که همیشه دستشون تا آرنج توی حلق صدام بود و همه جوره کمکش می‌کردن، حالا باید میومدن مثل ما شوربا با طعم کابل می‌خوردن. دنیاس دیگه! انتظار وفا از گرگ داشتن مثل انتظارِ خُنَکی از آتیشه. چقدر امام به این زبون نفهمها گفته بود که دلتونو به این صدام خوش نکنین و بهش کمک نکنین. این آدم دیوونه‌س. کارش که با ما تموم بشه میاد سراغتون. حالا همون روزی شده بود که امامِ ما پیش‌بینی کرده بود. هر چه بود برای ما بد نشد. کاش صدام زودتر به کویت حمله می کرد.! از اون زندان و چاردیواری دلتنگ خلاص شدیم...  ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه: ۱۷۱ 🔻ادامه قسمت صد و نود و پنجم: لقمه های حاج قاسم ✍آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشسته و از دست خودش لقمه گرفتم. محمد عظیمی که هنوز کامش از آن لقمه متبرک شیرین است، نفس بلندی می کشد و در ادامه می گوید: هادی می گفت من هر روز از دست حاج قاسم لقمه متبرک می گیرم، این به جای خود، اما نکته مهم صمیمیت سردار با نیروهایش بود. او حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می گذاشت. ما عکس های فراوانی از هادی داریم که نشان دهنده صمیمیت خاص او با حاج قاسم است. آیا شما هیچ جای دیگر شخصیت بزرگی در این سطح سراغ دارید که با محافظش تا این اندازه صمیمی باشد و رفت و آمد خانوادگی داشته باشد ؟ 📖 سالنامه مکتب حاج قاسم ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 یڪ نفــر حسرت لبخند تـو را مـی‌بـارد... ڪـن عـشق نمک گیـــر شود بعـــد بـرو... 💔 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 اگر جــوانانِ ما در اعتقاداتشان به خود بقبولانند امام زمان‹عج›در میانِ آنها زندگی می‌کند و شاهـد اعمالشان است، رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفــی پیدا می‌کند و چه بسا جهش بزرگی در حرکت تکاملیِ آنان به سـوی مدینه‌ی فاضله ایــجاد شود .. | | ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸تا همیشه یادمان باشد، امنیت اتفاقی نیست 🔹این عکس معروف را ۳۷ سال پیش در چنین ایامی، عکاسی به نام پاولوسکی گرفته است. 🔹در آستانه بهار ۱۳۶۴ خورشیدی، آن روز استخبارات عراق، خبرنگاران را به منطقه عملیاتی جنوب بصره برده بود و این عکس، معروفترین یادگار آن روز شد:«تا همیشه یادمان باشد، امنیت اتفاقی نیست.» ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
ماجرای شرطی که حاج‌قاسم با محافظانش گذاشته بود .... ✍کارگردان مستند «چند قدم آن طرف‌تر»: بسیاری از افراد، شهید سلیمانی را در شرایطی دیده‌اند که محافظی اطراف او نیست و به راحتی با مردم دیدار می‌کند. حاج قاسم سلیمانی از محافظانش خواسته بود تا فاصله‌ای بین او و مردم ایجاد نشود. در حقیقت، شهید سلیمانی شرطی برای آنان می‌گذارد و آنهم این است که به‌گونه‌ای فعالیت کنند که حاج قاسم آنها را نبیند. جالب است بدانید که این اخلاقِ شهید سلیمانی زمانی که وارد منطقه نیز می‌شود، ترک نشده و علیرغم همه تهدیداتی که وجود داشته بازهم از محافظین می‌خواهد تا فاصله‌ای بین او و مردم وجود نداشته باشد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۷۲) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و هفتاد و دوم:عدو شود سبب خیر، اگه خدا خواهد ♦️می‌گن اگه خدا بخاد عدو سبب خیر می‌شه، یکیش همین حمله عراق به کویت بود. خدا می‌دونه که چقدر این اقدام احمقانۀ صدام برای اسلام و مسلمین و در پی داشت. برکتِ فوریش نصیب ما شد و از زندان دلگیر قلعه خلاص شدیم و برگشتیم اردوگاهِ قبلی‌مون و بین ۶ آسایشگاه تقسیم شدیم. 🔸️خیر و برکت گسترده‌ترش هم شامل حال دو ملت ایران و عراق شد و منجر به آزادی ۱۱۵ هزار انسان از بند اسارت (حدود ۴۵ هزار اسیر ایرانی و ۷۰ هزار عراقی) شد که این از مهمترین آثار و برکات صدام بود. سال‌ها مذاکره، بی نتیجه موند و حماقت یه دیوونه قدرت طلب، همه کارا رو بسامان کرد. صدام بخاطر این که از ناحیه ایران خیالش راحت باشه و بتونه راحت‌تر لقمه بزرگ کویت رو قورت بده، همه جور امتیازی از پذیرش مجدد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر تا برگشتن به خطوط مرزی و آزاد کردن اسرا رو پذیرفت. 📌یکی نبود بگه خُب مرد ناحسابی همون دو سال پیش که با ایران آتش بس کردی می‌رفتی کویت رو می‌گرفتی که ما زودتر آزاد بشیم. آفرین صدام این یه دونه کارِت خوب بود. حالا تا می‌تونی نفت کویت رو نوش جون کن و دست از سرِ کچل ما بردار! یه قشقره‌ای توی قلعه بپا شده بود که نگو و نپرس! آشپزهای ما که غذا برای کویتیها بُرده بودن می‌گفتن کویتیهای نگون بخت که نمی دونستن وضعیت اسارت چطوره، مقداری شلوغ‌کاری کردن و کولرها رو چپه کرده بودن و بعثیها هم حسابی از خجالتشون دراومده بودن و تا می خوردن با کابل و چوب زده بودن توی سرشون. فقط یه چیز رو نفهمیدم که چه فحشایی به اونها می‌دادن. به ما می گفتن «فرس المجوس» حالا به داداشهای عربشون چی می گفتن خدا می‌دونه... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل دهم : شهادت 🔸صفحه : 175 🔻قسمت صدونودوششم : سال بعد نیستم ✍یکی ازبرادران دفاع مقدسی کرمان تعریف می کرد:پارسال درایام فاطمیه،درخانه ی حاج قاسم برنامه بود.ایشان گفت:فاطمیه ی سال آینده بافاطمیه ی امسال فرق داره.وقتی فرق آن راسوال کردم،جواب داد:سال دیگه درایام فاطمیه من نیستم. 🗣حاج حسین یکتا،سالنامه مکتب حاج قاسم ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ادعــایی درتـــو نمی‌بینم و تمــام هویت تو ... خلاصه شده در ؛ همیــن بی ادعــــایی ... مـــرا دریاب ... ای مَــرد بی‌ادعـا 🌷 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
رفیقش مۍگفت'' درخواب‌محسن‌رادیدم‌که‌مۍگفت: هرآیه‌قرآنۍ‌که‌شمابراۍشهدامۍخوانید دراینجاثواب‌یك‌ختم‌قرآن‌رابه‌اومۍ‌دهند📖'' ونورۍهم‌برای‌خواننده‌آیات‌قرآن فرستاده‌مۍشود.. شهیدمحسن-حججی🌱 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
درد و دل با حاجی ... نبردهای آینده شاید با صدای تو آغاز نشود اما بدون شک نام تو را به همراه دارد،ما نام عملیات آزادی قدس شریف را حاج قاسم سلیمانی خواهیم گذاشت و وقتی قرار شد در مسجد الاقصی بار دیگر اذان سر دهیم،صدای تو طنین اندازه الله اکبرها خواهد شد ما فرزندان ایران در امتداد سرخ شهادت فراموش نخواهیم کرد آن نفس گرم را که در چهار گوشه این خاک جنگید و فرزندان ما که با نام تو رو به سوی بیت المقدس خواهیم گذاشت و نه تنها به خونخواهی و کین‌خواهی تو،بلکه برای انتقام خون همه مردان و زنانی که در کوره‌های آدم کشی صهیونیست‌ها جان باختند،به پا خواهیم خواست میراث تو میراث آزادی انسان است و رسیدن به شرافت و پاکی، رسیدن به آخرین مرحله از عشق به وجود حضرت دوست و مهر ایزدی است که جاودانه میماند انگار همین دیروز بود که فرمان آزادی نبل و الزهراء را از زبانت شنیدیم و دور نیست آن روزی که از بلندی‌های جولان عبور کنیم و لشکر خونخواه ایرانیان به تاخت بر قلب سیاه دشمن بتازند دور نیست آن روزی که نماز عشق در قبله اول به‌جا بیاوریم و دو رکعت نماز به نیابت از تو بخوانم آنروز دور نیست و چقدر احساس میکنم نزدیک است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شناور شهید سلیمانی از مدرن ترین شناورهای نیروی دریایی سپاه، وارد فاز عملیاتی شد ✍رزمایش دریایی مشترک با روسیه و چین فرصتی برای نیروی دریایی سپاه بود تا از شناورهای کاتاماران شهید سلیمانی و شهید ناظری در یک رزمایش بین‌المللی بهره بگیرد. شناور شهید سلیمانی یکی از مدرن‌ترین شناورهای نیروی دریایی سپاه است که از اواسط امسال به طور رسمی رونمایی شد و حالا وارد فاز عملیاتی شده است. این شناور ویژگی‌های پیشرفته‌ای دارد که آن را از مدل های هم‌خانواده خود منحصر می‌کند. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۲۷۳) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و هفتاد و سوم:گروگان یا طعمه موشک‌های آمریکایی؟ 🍂از حدود یه سال پیش که از اردوگاه تکریت ۱۱ تبعید شده بودیم، گاه و بیگاه زمزمه‌هایی از بعثیها شنیده می‌شد که شما هیچ وقت رنگ ایران رو به چشمتون نمی‌بینید و به خاطر همۀ خلافکاریاتون که همیشه باعث دردسر بودید محاکمه و بعنوان گروگان برای همیشه تو عراق باقی می‌مونید و هر وقت خواستیم شما رو تو همین اردوگاه دفن می‌کنیم. ⚡این کار از اونها بعید هم نبود. بعد از گذشت ۴۲ ماه از اسارتمون هنوز هیچ نام و نشانی از ما نبود و هم‌چنان مفقودالاثر بودیم. نه ایران از ما خبری داشت و نه صلیب سرخ. بعثیها توی این مدت با تعدادی از رفقامون همین کارو کرده بودن و تعدادی رو زیر شکنجه و تعدادی هم بعلت بیماری و عدم رسیدگی شهید کرده بودن و تو عراق دفن شدن. اصل قضیه که در نظر داشتن گروه تبعیدی ما رو که بقول خودشون از «مُشَعوِذین» یعنی شلوغکارهای اردوگاهای مختلف بودیم رو بعنوان گروگان و بعنوان یه برگ برنده برای امتیاز گرفتن از ایران نگه دارن ، تقریبا محرز بود و این باعث می‌شد موجی از نگرانی در بین بچه ها ایجاد بشه. 📌حالا زمزمۀ جدیدی بگوش می‌رسید که می‌خوان این گروه ۶۰۰ نفره ما رو سر به نیست بکنن و بجای ما تعدادی از منافقین رو بفرستن ایران. این قضیه رو تعدادی از بچه‌ها شنیده بودن، اما به هر حال نگرانی از تبادل نشدن و باقی موندن تو چنگال بعثی‌ها به عنوان گروگان یه نگرانی جدی بود و قضیه دیگه که بچه ها رو نگران می‌کرد، شروع جنگ بین آمریکا و عراق بود که هر روز داشت احتمالش بیشتر می‌شد. ما هم که داخل یه پادگان زرهی بودیم و اگه جنگ شروع می‌شد اولین موشک‌ها می خورد توی کَلۀ ما. بعضی وقتها بچه ها با طنز و شوخی که پشت سرش موجی از نگرانی نهفته بود، می‌گفتن ۴ سال زیر کابل و شکنجه بعثیها دوام آوردیم، حالا اگه جنگ شروع بشه باید بمب و موشکهای آمریکا رو بغل کنیم. 💥خدا خدا می کردیم زودتر تبادل شروع بشه. می‌دونستیم با شروع جنگ ما آماج موشکهای آمریکایی قرار می‌گیریم چون که تمومی اردوگاهای اسرای ایرانی داخل پادگانهای نظامی عراق قرار داشتن و بمب و موشک که نمی‌تونه تشخیص بده این ایرانیه و اون عراقیه. تازه بدتر ازین میدو‌نستیم آمریکاییها بدشون نمیومد که ماها رو قتل عام کنن و گناهشو بندازن گردن صدام و بِگن که ما نمی‌دونستیم اسرای ایرانی توی این پادگانها بودن و تقصیر صدامه که این عمل غیر انسانی رو انجام داده و اسرای بینوا رو تو پادگان نظامی جا داده و چه بسا برای شادی روحمون بخشهایی از انجیل رو هم می خوندن.! 📍گذشته از طنز واقعا این یه نگرانی جدی و واقعی بود و با این وضع و اوضاعی که پیش اومده، هر لحظه امکان داشت شیپور جنگ نواخته بشه و بچه‌ها قتل عام بشن...      ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل دهم : شهادت 🔸صفحه : ۱۷۵_۱۷۶ 🔻قسمت صدونودوهفتم: پنج سال و پنج دقیقه ✍در آخرین دیدارمان می گفت: «این اواخر هر جا که می رم پهبادهای دشمن بالای سرم هستند.» هم من می دانستم شهید می شود و هم خودش. آخرین دیدار که چهار روز قبل از شهادتش بود، در محضر یک عالم بزرگ فرزانه که فقاهت، فلسفه، تقوا و زهد رتبه ی بالایی داشت، بودیم. به ایشان گفت: سحرگاه با خدای خودم نجوا می کردم. تو مناجات گفتم، خدایا پنج سال از عمر من بگیر و به عمر عالم بیفزا. آن عالم که اسمش را نمی برم لبخندی زد و گفت: ۷۵ که برای مکتب اهل بیت کتاب می نویسم، تحقیق می کنم رساله های مختلف و مستدرکات فقهی و اصولی جمع می کنم، بیش از صدو چهل پنجاه کتاب و رساله ی علمی ، فقهی، فلسفی، اصولی و تفسیری نوشتم و صدها شاگرد تربیت کردم. همه ی این ها فدای پنج دقیقه قاسم سلیمانی، مناجاتش و حضورش در محضر خدا و خدمتی که به خدا و خلق کرد. من حاضرم همه ی زندگی خودم رو به پنج دقیقه زندگی و جهاد تو بدم، اون وقت تو می خوای پنج سال زندگی تو به من بدی؟ 🗣 صادق خرازی فعال سیاسی، یاران شاهد ۱۷۱ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌