🌸 نگاه جالب شهید به رضایتمندی پدر....
#متن_خاطره:
✍چند روز بود که شاد میدیدمش. با خودم گفتم شاید هدیه یا چیزی گیرش اومده ، که اینطور خوشحاله... اما وقتی علت شادیاش رو ازش پرسیدم ، گفت: تو نمیدونی پدرم به من چی گفت!
🌀حرفی زد که انگار دنیا رو بهم ببخشیده...
بابام بهم گفت: من از تو راضی ام ... وقتی پدرم از من راضی است، میخواهی خوشحال نباشم؟!!!
#ولایتپذیری #شهیدمحمدزمان_ولیپور #شادی #پدر #احترام_به_والدین
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کتاب_بخونیم 📖
#به_شـدت_خـوشـبخت 💕
ایشان برای اجارهی خانهی مشترڪ ، مقداری پول داشت ؛ خانهی بزرگ و نوسازی در منطقهی خوبی از شهر پیدا ڪردیم .
وقتی پسندیدیم و از خانہ خارج شدیم ، گوشی آقا حمید زنگ خورد . وقتی تلفنشان تمام شد ، گفت « یڪی از دوستانم دنبال خانہ است و پولش ڪافی نیست .
قبول میڪنی مقداری از پولمان را بہ آنها بدهیم ؟» قبول ڪردم و نصف پول پیش خانہ مان را بہ آنها دادیم .
نهایتاً یڪ خانهی ۴۰ متری و قدیمی را در محلہای پایین شهر اجاره ڪردیم . سال بعد ڪہ بہ طبقهی بالای همان خانہ نقل مڪان ڪردیم ، از سقفش آب وارد خانہ میشد ...
🌹👈 اگر چہ رفاه و آسایش دنیاییمان در آن خانہ ڪم بود ، اما آرامش و ایمانی ڪہ از نگاه خدا و امام زمان (عج) نصیبمان میشد ، بسیار دلچسب بود . حقوق اندڪ آقا حمید برڪت زیادی داشت . من در آن خانهی ۴۰ متری ، بہ شدت خوشبخت بودم . 👉🌹
📗 ڪتاب یادت باشد .
#شهید_مدافع_حرم_آلالله #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادتشان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍درود بر شما ای ملت ایران، ای مشعل داران راه امام حسین (ع) تا آخرین قطره خونتان از این انقلاب و از رهبر این انقلاب خوب محافظت کنید تا که این انقلاب اسلامی را به نحو احسن به منجی عالم بشریت تحویل بدهید.
#شهید_مرحمت_بالازاده
📚کتاب تا کربلا ، صفحه 163
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
#ڪلام_شهیدان...
♥️ #شهید_محسن_حججے
جورے زندگے ڪن ڪه خدا عاشقت بشه وقتے خدا عاشقت بشه خوب تورو خریدارے مےڪنه
🌹 #شهید_مرتضے_عطایے
یا امام رضا(ع):تو ڪه آخر گره رو وا مےکنے پس چرا امروز و فردا مےڪنے.
♥️ #شهید_حاج_حسین_معزغلامے
تا مےتوانید براے ظهور دعا کنید ڪه بهترین دعاهاست.
🌹 #شهید_محمودرضا_بیضایے
شیعه به دنیا آمدیم ڪه موثر در تحقق ظهور باشیم.
♥️ #شهید_جواد_محمدے
در اون دنیا جلوے بے حجاب ها و آنهایے که تبلیغ بےحجابے مےڪنند را مےگیریم.
🌹 #شهید_محمدهادے_ذوالفقارے
آمدم به عراق براے جنگ تا انتقام سیلے حضرت زهرا(س) را بگیرم.
♥️ #شهید_رضا_سنجرانے
نمازهایتان را اول بخوانید ڪه بهترین عمل است.
🌹 #شهید_حسین_محرابے
هر جوان پسر یا دخترے ڪه نمازش را اول وقت بخواند شفاعتش مےڪنم.
♥️ #شهید_حسن_قاسمےدانا
از راه و اهداف انقلاب و سخنان امام خامنه اے دور نشوید.
#شادےروح_شهداصلوات📿
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
همسرم...
✍به دخترم زینب بگو که پدر ، هر شبِ #جمعه با جمیع #شهداء به دیدار حضرت #اباعبدالله_الحسین (ع) خواهد رفت ؛
🌹و اگر میخواهد در فضای نورانی و پر از #معنویت ، من هم در نزد ابا عبدالله بنشینیم و فخر کنم ، باید زینب باشد ...
#شهیدغلامرضا_ادبی_مهذب
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
✍بخشندگی و سخاوت شهید
محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت
محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود
#شهیدی_که_بازبان_روزه_به_شهادت_رسید
راوے : #دوست_شهید
#شهید_محمد_حسین_عطری🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه پیروزی #مدافعان_حرم در عملیات
#سیدابراهیم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
▪️دوره جوانی ابراهیم بود. در بازار کار میکرد. ابراهیم هفته ای یکبار ما را در چلوکبابی محل دعوت میکرد. چند هفته گذشت. یکبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب کرد. همه از او تشکر کردیم. هفته بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حساب کرد و همینطور هفته های بعد...
🌷ابراهیم شهید شد. یکروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوکباب شد. مصطفی گفت: یادتان می آید که ابراهیم گفت مصطفی امروز پول غذا را میدهد؟ آن روز هم پول را ابراهیم داد. اما برای اینکه من خجالت نکشم...
💫سعید با تعجب گفت: من هم همینطور... و بقیه هم همین را گفتند. آن روز فهمیدیم در تمام مدتی که ما با ابراهیم چلوکباب میخوردیم تمام پول غذا را خودش میداد. چون ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم؛ اما این کار را کرد که ما هم از غذای خوب لذت ببریم. چه آدمی بود این ابراهیم.
📔سلام بر ابراهیم2
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سلام بر ابراهیم.pdf
3.54M
پی دی اف کتاب
#سلام_بر_ابراهیم
پیشنهاد دانلود برای اونایی که این کتاب رو هنوز نخوندن.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊