💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۰)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
◀️اسراف
🔺 دعوتش کرده بودند برای سخنرانی در یک همایش. توی سطح شهر کرمان،بنرهای تبلیغاتی را با عکس حاجی زده بودند. وقتی رفت پشت تریبون قبل از هر حرفی گلایه کرد و گفت: «این رسم که هرکه میآید یک جا سخنرانی میکند، تصاویرش را میزنند. مداح میآید با عکس، روحانی میآید با عکس، بعد با کلی تبلیغات، این اسراف است. کار خوبی نیست... من بچه اینجا هستم.بچه دهات هستم،بچه عشایری هستم،فقیر هستم،ظرفیتم این کارها نیست.
🔻مجاهد عراقی تعریف می کرد. می گفت:خودم دیدم. آستین هاش رو بالا زد و با نصف یک بطری آب کوچیک وضو گرفت. به اندازه چندتا مشت آب هم نمی خواست اسراف کنه.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص۱۶۱
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۱)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺#لباس_رزم
🔻لباس_دامادی
🔸️#سپردن_به_خدا
⬅️آفتابنزده از خانه زد بیرون. همینطور آمد و نشست کنار راننده که بروند اهواز. از کرمان راه افتادند و دو سه ساعت بعد رسیدند به سیرجان. آن موقع بود که حرف دل فرمانده آمد سر زبانش. معلوم شد قلبش را پشت در خانهاش جاگذاشته و آمده. به رانندهاش گفت: «دیشب شب ازدواجم بود.»
ــ حاجآقا شما میموندید. چرا اومدید؟
ــ نه، جبهه الان بیشتر به من نیاز داره.
▪️
🔘به جای رخت دامادی،#لباس_رزم به تن آمده بود پشت خاکریز، توی سنگر، وسط میدان نبردی که آتش و خمپاره و گلوله از زمین و آسمانش، جای نقلونبات را گرفته بود. تازهعروس خانهاش را از همان روزها سپرده بود به خدا. یقین داشت که خدا بیشتر از خود حاجی مراقب اوست.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص۱۹
💎راوی :مهدی ایرانمنش
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۲)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺سلاح گرم مثل نقلونبات ریخته بود توی دستوبال اشرار. تا میتوانستند آتش میسوزاندند.عده کمی از مردم را هم به بهانه پول کشانده بودند سمت خودشان، گروگان میگرفتند، اخاذی میکردند و ترس و دلهره میانداختند به جان زن و بچه مردم.
🔻حاجی شرشان را خواباند. هم از رسانهها اعلام کرد، هم بزرگان طایفهها را دعوت کرد. حرف آخرش را اول زد. گفت: «تا تاریخ فلان باید سلاحهاتون رو تحویل بدید. داشتن سلاح جرمه و اگه تحویل ندید بهعنوان شرور با شما برخورد میکنم.»
همینطور اسلحه بود که میآوردند تحویل میدادند.
🔸️حاجی به قولش وفا کرد و به تکتکشان اماننامه داد. فکر بعدازاین را هم کرده بود. آدمی که بیکار باشد و درآمد نداشته باشد چه تضمینی داشت دوباره پایش نلغزد. چقدر به این در و آن در زد تا توانست چهارصدتا تلمبه آب جور کند. همه را تقسیم کرد بینشان.
🔹️هم سرشان را به زمین و کشاورزی گرم کرد هم لقمه حلال گذاشت توی سفرههایشان.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص۲۴
🎙راوی :مهدی ایرانمنش
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۳)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺امنیت منطقه که سپرده شد به فرمانده سلیمانی، حساب کار دست اشرار آمد؛ خیلیهایشان آمدند زیر پرچم جمهوری اسلامی. مانده بود باندی که سرکردهشان خیلی قلدر بود؛ حدود چهل پنجاه نفر برایش کار میکردند. فکر میکردند این بار هم مثل دفعههای قبل چند نفر را سر میبُرند، بقیه هم عقبنشینی میکنند؛
♦️هفت شبانه روز گشتیم تا گیرشان آوردیم. وقتی دیدند محاصره شدهاند، چادر زنهایشان را پوشیدند و فرار کردند. ما خیال عقبنشینی نداشتیم؛ آخر سر خودش داوطلب شد تسلیم شود. پنج پاسدار گروگان گذاشتیم تا بیاید کرمان با حاج قاسم صحبت کند.
نمیدانم در اتاق جلسات چه گذشت که طرف وقتی آمد بیرون، زار زار گریه میکرد گفت: «ابهت این مرد من رو گرفته. بذارید اگر کشته میشم به دست این مرد کشته بشم که افتخاری برام باشه.»
🔻حاجی این بار از در رأفت وارد شد و طرف را تأمین داد. فرستادش مشهد. میخواست امام رضا علیه السلام واسطه شود برای پذیرش توبه آن بنده خدا. حاجی هم برای روستایشان تلمبه آب برد و زمین کشاورزی بهشان داد. مشهدی وقتی برگشت، چسبید به کار و کشاورزی. دیگر پاک شده بود مثل طفلی که تازه از مادر زاده میشود.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص ۲۸
🎙راوی :ابراهیم شهریاری
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۴)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺اسمش ناصر توبهایها بود؛ فرمانده یکی از گردانهای لشکر41 ثاراللّه(ع). قطع نخاع شده بود، بیحرکت افتاده بود کنج خانه. حاجی نزدیک عید میرفت اصفهان خانهاش. همینکه میرسید، به همسر ناصر میگفت: «توی این دو روزی که اینجام همه کارها با من.» اولازهمه حمام را آماده میکرد. ناصر را بغل میگرفت و میبرد حمام. سرش را شامپو میزد، بدنش را لیف و صابون میکرد، کمرش را کیسه میکشید. بعد هم تنش را حسابی با آب گرم میشست و با حوله خشک میکرد. آخرسر هم یکدست لباس جدیدی را که برای ناصر خریده بود تنش میکرد.
🔻خلاصه حسابی ترگلورگلش میکرد؛ درست مثل یک تازهداماد. این دوروزه نمیگذاشت خانم خانه پا توی آشپزخانه بگذارد. هر سه وعده غذا را خودش آماده میکرد. تازه یک وعده هم باروبندیل جمع میکردند و میرفتند توی دل طبیعت تا ناصر آبوهوایی عوض کند. آنجا هم همه کارها با حاج قاسم بود.
🔸️بعد دو روز راه میافتاد میرفت سمت کرمان،سمت روستای قنات ملک.میرفت خدمتگزار پدر و مادرش باشد.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص ۴۲
🎙راوی :حجتالاسلام سعادتنژاد
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۵)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺آمریکا به عراق حمله کرده بود. میخواست بعد از گرفتن عراق، خودش مستقیم به ایران حمله کند.
نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمهها را میشنیدیم که میخواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمؤمنین علی علیه السلام در میآورند.
🔻خیلی از مجاهدان عراقی که در ایران بودند، برای دفاع آمده بودند، مردم عادی هم بودند، اما نیاز به یک فرمانده خیلی احساس میشد.همان روزها سروکلّه حاجی پیدا شد.
🔺️با دشداشه عربی آمده بود مقرّمان، نزدیک حرم امام علی علیه السلام. باورم نمیشد. پرسیدم: «حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطورش را نگفت ولی گفت: «اومدم این آمریکاییها رو از نجف بندازم بیرون.»
♦️خیلی از فرماندهان عراقی را شناسایی کرد و راه گذاشت جلوی پایشان. با مدیریتش گروههای مختلف مقاومت را هم آورد پای کار. همه که دست به دست هم دادند، شرّ نیروهای آمریکایی برای همیشه از سر مردم نجف کم شد.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص۴۵
🎙راوی :حجت الاسلام والمسلمین سیدحمید حسینی، رئیس اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی عراق
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۶)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺حضرت آقا آمده بودند کرمان. مثل همیشه یکی از برنامههایشان دیدار با خانواده شهدا بود. قرعه افتاده بود به نام ما. دیگر از خدا چه میخواستیم؟ وقتی آمدند حاج قاسم هم همراهشان آمده بود. لابهلای حرفها از فرصت استفاده کردم و رو به حضرت آقا گفتم: «آقا انشاءاللّه فردای قیامت همه ما رو که اینجا هستیم شفاعت کنید.» فرمودند: «پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کنند.» بعد هم خم شدند و سرشان را بهطرف حاج قاسم گرداندند. نگاهی به حاجی کردند و فرمودند: «این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت میکند انشاءاللّه.»
🔺حاجی سرش را انداخت پایین. دو دستش را گرفت روی صورتش.
ــ بله! از ایشان قول بگیرید به شرطی که زیر قولشان نزنند.
▫️▫️▫️
🔺جلوی در ورودی دیدمش. مراسم افطاری حاجی به بچههای جبهه و جنگ بود. گفتم: «حاجی قول شفاعت میدی یا نه؟ واللّه اگه قول ندی داد میزنم میگم اون روز حضرت آقا در مورد شما چی گفتن؟»
حاجی گفت: «باشه قول میدم فقط صداش رو در نیار.»
☀️زوری زوری از حاجی قول شفاعت را گرفتم.
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص۵۸
🎙راوی:جواد روحاللهی
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز(۱۷)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺داعش رسیده بود به نزدیکی اربیل. سران اقلیم از ترس سر به کوه و کمر گذاشتند. حتی خاندان بارزانی هم شهر را ترک کردند. مسعود، رئیس اقلیم ماند و خودش. دست به دامن هرکس شد دست رد به سینهاش زدند. پنجبار از آمریکا و ائتلاف ضد داعش کمک خواست ولی هیچکدام حاضر نشدند بیایند توی میدان جنگ. از همهجا رانده و ناامید گوشی را برداشت و با حاج قاسم سلیمانی تماس گرفت. حاجی گفته بود: «کاک مسعود تا فردا شهر رو نگهدار من خودم رو میرسونم.» صبح علیالطلوع خودش را رسانده بود اربیل. جنگ بلد بود. فقط با هفتاد نفر وارد صحنه شد. زیاد طول نکشید که محاصره شکست و داعش عقب نشست.
افسر داعشی را اسیر کرده بودند. وقتی پرسیدند: «چطور شد؟ شما که اومده بودید شهر رو بگیرید، چرا فرار کردید؟» گفته بود: «تا گفتند قاسم سلیمانی اومده اربیل، روحیه نیروها بههمریخت. دیگه نتونستیم بجنگیم.»
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ص۶۸
🎙راوی :مسعود بارزانی
🔸#انتشارات_حماسه_یاران ص
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥#مکتب_سلیمانی
https://chat.whatsapp.com/G9ewF6GiS3zLsZmWvzXHMN
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺 داستان شهیدی که آرزوی زیارت امام رضا علیه السلام را داشت
#انتشارات_حماسه_یاران
#خط_عاشقی
#خاطرات_شهدا
#شهید_حسن_تاجیک
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰کتاب #ازدواج_به_سبک_شهدا
◀️ خاطراتی در باب خواستگاری، عروسی،، معیارهای انتخاب همسر
🔸گردآورنده: حسین کاجی
🔸قیمت: 20.000 تومان
🔸با تخفیف نمایشگاه: 16.000 تومان
لینک مستقیم کتب انتشارات حماسه یاران در نمایشگاه کتاب:
https://b2n.ir/w64311
💢ارسال رایگان به سراسر کشور
📝#انتشارات_حماسه_یاران
📎ناشر تخصصی حوزه جهاد و شهادت
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
☜【 روایتگری_شهدا】
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
☜【کلاس مجردها】
@mojaradha
💖💍💖💍💖💍💖💍💖💍
📖 #ازدواج_به_سبک_شهدا
#برشی_از_کتاب
✅خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/q73652
#انتشارات_حماسه_یاران
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🍀معرفی کتاب روحالامین
🔹سید مقاومت از زبان سید مقاومت
💠 نمیتوان کسی را تواناتر، آگاهتر و مناسبتر از سید مقاومت، برای معرفی سید مقاومت در نظر گرفت. کسی که میتوانست با کلمات معجزه کند و با تعابیرش دنیا را تکان بدهد. هیچ کس نمیتوانست بهتر از سید، به فصاحت سید و دقیقتر از سید، از سیدحسن نصرالله بگوید.
بررسی و غرق شدن در دریای عمیق و اعجابانگیز بیش از 170 ساعت سخنرانی، مصاحبه و گفت و گوهای ایشان، کتاب روحالامین است که سید را بدون هیچ دخل و تصرفی، از زبان خودشان معرفی میکند.
🔖نمایشگاه بین المللی کتاب تهران 1404
🍃سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب
🏛شبستان اصلی، راهرو 24، غرفه 21
📖 #روح_الامین
✏️ به قلم: خانم الهه آخرتی
🖨️ #انتشارات_حماسه_یاران
📔قطع رقعی، ۳۱۲ صفحه
💰قیمت: ۲۵۵ هزار تومان
#معرفی_کتاب
#حسِ_خوبِ_خواندن
#جوان_به_توان_کتاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯