eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت شصت و پنجم"دست عنایت الهی ♦️ ۶۵ شد تحمل و استقامت در برابر مشکلات بود. یکی از عجایب زندگیم که همیشه فکر و ذهنمو به خودش مشغول کرده، قدرت تحمل بچه هایی بود که در ضعیف ترین وضعیت ممکن از لحاظ جسمی قرار داشتند. واقعاً چه نیرویی بود که بدن های ضعیف و نحیف رو سر پا نگه می داشت و زنده موندند؟  در شرایط عادی و با بدن سالم و بدون گشنگی و تشنگی تحمل چند ساعت از اون شرایط امکان پذیر نبود و احتمال مرگ هر لحظه وجود داشت. چگونه اون روز طولانی و طاقت فرسا رو بچه ها تحمل کردن؟ با چه زبونی باید گفت و نوشت که دست غیبی و در کار بود. ♦️عده ای بد باور مگه تو کتشون میره که خدا بنده هاشو تو شرایط سخت تنها نمیذاره! حتما باید خدا از آسمون برامون پتو و لباس گرم و آب و غذا حواله میداد و بعثیایی که گرگ وار به جون بچه ها افتاده بودن رو یه جا نابود می کرد تا ما باورمون میشد که خدا هوامون رو داره؟ نه ،در اون روز نه پتو و لباسی و غذایی از آسمون حواله شد و نه سربازی از دشمن هلاک شد ، اما همه ما به وضوح دست و پر مهر الهی رو که مانند چتری بر سرمون کشیده می شد رو می دیدیم. کابل ها درد داشت. سرما سوزش داشت ، اما خدا تحملش رو هم داده بود که در شرایط عادی امکان پذیر نبود. ♦️تحقیر و شکنجه بود، اما در کنارش امید هنوز تو دلامون زنده بود. به خودمون دلداری میدادیم که این سختیها تموم میشه و به و خونواده بر می گردیم. نشونه این امید و زنده دلی هم این بود که در طول الاثری، هیچ کسی دست به خودکشی نزد. تعدادی زیر شکنجه و بیماری های گوناگون جون دادن و شهید شدن و در جوار رحمت الهی آروم گرفتن ، اما تسلیم دشمن نشدن و با افتخار و روی سفید به محضر یار شرفیاب شدند. ♦️چه اونایی که در اوج و رفتند و چه اونایی که موندن ، همه سرافرازانه این مسیر رو به پایان رسوندن و شرمنده لطف و احسان الهی و مردم شریفمون نشدن و شرف و عزت ایرانی و اسلامی خودشون رو حفظ کردن و از سخت الهی روسفید خارج شدند. بارها و بارها آمار گرفتند و لیست تهیه کردند. همه کلافه شده بودن تا جایی که معدود نگهبانهای با وجدان که اندک عاطفه ای در وجودشان بود، از این وضعیت ناراحت بودند و زجر می کشیدند و برخی از اونها گاهی یه جوری ابراز با ما می کردند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯