#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_شصت_و_هشتم
🔰نيمه شعبان ص ۱۰۷
✔جمعي از دوستان شهيد
💚پشیمانی از هدیه❤️
🔰عصر روز نيمه شــعبان ابراهيم وارد مقر شــد. از نيمه شب خبري از او نبود.
🍁@pmsh313
🔰حالا هم كه آمده يك#اسير _عراقي را با خودش آورده! پرسيدم: آقا ابرام كجايي، اين اسير كيه!؟
🔰گفت: نيمه شب رفته بودم سمت دشــمن، كنار جاده مخفي شدم. به تردد خودروهاي عراقي دقت كردم.
🍁@shahidabad313
🔰وقتي جاده خلوت شــد يك جيپ عراقي را ديدم، با يك سرنشــين به ســمت من مي آمد. ســريع رفتم وسط جاده، افسر عراقي را اسير گرفتم و برگشتم.
🍁@pmsh313
🔰بيــن راه بــا خودم گفتم: اين هم هديه ما براي امــام زمان)عج( ولي بعد، از حرف خودم پشيمان شدم. گفتم: ما كجا و هديه براي امام زمان)عج(...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_شصت_و_هشتم
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
💥خاطره اي از تيراندازي عراقي ها
🔹️كنار رودخانة سومار عده اي از عراقي ها كه از اسير كردن ما به وجد آمده بودند، بين خودشان مسابقة تيراندازي ترتيب دادند. هدفشان نيز پوكة خمپارة ۱۲۰ مم بود كه در فاصلة ۵۰ متري بر روي زمين افتاده بود.
🔸️عراقي ها به نوبت تيراندازي مي كردند تا وسط گوي آن را هدف قرار دهند. به عزيزي گفتم:
ـ اين تيراندازي كار دستشون ميده.
ـ يعني چه؟ خُب تيراندازي ميكنن ديگه، با هم جنگ ندارن.
ـ وسط پوكة خمپاره، گوي شكله و امكان كمانه كردن، بسيار زياده. بين عراقي ها درجه داري قوي هيكل بود كه ما را به باد كتك گرفت و چنان دستهاي ما را بسته بود كه خون در دستانمان جمع و كبود شده بود. او
پي در پي ما را با لگد و قنداق تفنگش مي زد و با زبان عربي فحش و ناسزا مي داد و اگر دخالت هم قطارانش نبود، چه بسا ما را به رگبار مي بست.
🔹️او نيز سرگرم تيراندازي و نشان دادن ضربه شست به ما بود كه شاهكارش را ببينيم. وقتي نوبت به آن درجه دار رسيد، با غرور نشانه روي كرد و چند بار پوكه را هدف قرار داد. راضي به نظر مي رسيد كه مهارتش را به رخ جمع كشيده بود. در اين فاصله
كه رگبار بست، ناگهان در جلوِ چشمان همه پيكرش مانند پركاهي از زمين كنده و به كناري افتاد و همزمان كاسة مغزش از هم پاشيد. تير شليك شده
توسط خودش، كمانه كرد و درست به مغزش اصابت كرد.
🔹️عراقي ها داد و فرياد كردند و جسد بي جانش را به پشت خودرويي انداخته، از صحنه خارج كردند و
در ازاي آن، ما را بار ديگر با لگد و ضربه هاي هولناك قنداق به باد كتك گرفتند.
💥بعد از كتك كاري مفصل كه منجر به شكستن بيني و سر دوستان شده بود،چشمانمان را بستند و با ضربات مشت و لگد، همه را به داخل يك كاميون آيفا
انداختند و خيلي سريع از محل دور شديم...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯