eitaa logo
روایتگری شهدا
23.8هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💛هنگامي كه عراقي ها در سوله را باز مي كردند، اسرا به درها هجوم مي بردند و عراقي ها ضمن استفاده از كابل و باتوم، تيراندازي نيز مي كردند. وضعيت بسيار اسفناكي بود. 🔸️بچه ها با توجه به زبان و شهر و يگانشان، هر چند نفر دور هم جمع مي شدند. آنان به ما صبحانه نمي دادند. ساعت پنج عصر دو يا سه ديگ برنج به سوله مي آوردند. ما نه ظرف داشتيم و نه چيزي كه به وسيلة آن بتوانيم غذا بخوريم. 🔹️آنهايي كه قدرت بدني داشتند، موفق مي شدند چند لقمه برنج از زير پاهاي اسرا كه از سر و كول هم بالا مي رفتند، بخورند و بقيه نيز گرسنه مي ماندند. تعدادي هم در اين مواقع مجروح مي شدند و گاه دست و پايشان مي شكست. 🔸️هرگز آن صحنه هاي وحشتناك را فراموش نمي كنم. آنجا فهميدم كه گرسنگي با انسان چه كار مي كند. ديگر از ايثار و محبت و گذشت خبري نبود. آنجا محل دست و پنجه نرم كردن با مرگ بود و در اين مواقع، هيچ كس همديگر را نمي شناخت؛ 🔹️چون همه گرسنه بودند. عراقي ها هر از گاهي مقداري نان كه به عربي «سمون» نام داشت، بسيار نامنظم و غير عادلانه از بالاي درها و پنجره ها به داخل پرتاب مي كردند و اسرا در پي گرفتن نان، دسته دسته به اين طرف و آن طرف مي دويدند و نانها زير پاها له مي‌شدند. 🔸️برخي دوستان مي گفتند تا حالا چند نفر براي رسيدن به آب و غذا و به دليل شلوغي، جانشان را از دست داده اند.قلم بسيار عاجزتر از آن است كه صحنه هاي غير انساني و رفتار زشت عراقي ها با اسراي ما را به تصوير بكشد. 🔹️در بيرون سوله چند تانكر آب ثابت بود كه عراقي ها با خودرو فاضلاب آنها را پر مي كردند؛ آنگاه در سوله را باز مي گذاشتند و رزمندگان از شدت تشنگي به سمت آب حمله ور مي شدند.عراقي ها داخل آب مواد شوينده مي ريختند تا همه اسهال بگيرند و ناي حركت نداشته باشند تا بهتر بتوانند بر اسرا نظارت داشته باشند. 🔸️ارودگاه از سه سولة تانك تشكيل شده بود و حدود دو هزار نفر در آنجا نگهداري مي شدند. اطراف اردوگاه حفاظت فيزيكي مناسبي نداشت و هر كس مي خواست، مي توانست خارج از ديد دشمن فرار كند كه فاصلة پادگان تا مرز ايران، چند دقيقه بيشتر نبود. عراقي ها از ترس فرار اسرا، به هر كس كه به سيمهاي خاردار نزديك مي شد، تيراندازي مي كردند؛ چون آمار و تعداد ما مشخص نبود. عراقي ها با ما رفتار درستي نداشتند و ضرب و شتم با كابل، صحنه اي بود كه مي شد هر لحظه در محوطة پادگان ديد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯