eitaa logo
روایتگری شهدا
23.2هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
5هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚توفیق شهادت❤️ ✔️راوی:محمدرضا ناجی 👈قرار بود براي تصويربرداري به🌷 و دوستان ملحق شويم. روز يکشنبه نتوانستم به بروم. هر چقدر هم با🌷 تماس گرفتم تماس برقرار نمي شد.تا اينکه فردا يکي از دوستان از برگشت.سلام کردم و گفتم: چه خبر از بچه ها؟ 🌷@shahidabad313 💢گفت: براي🌷 دعا کن.ترسيدم و گفتم: چرا؟ مگه زخمي شده؟ دوست من بدون مکث گفت: نه🌷 شده.همانجا شوکه شدم و نشستم. خيلي حال و روز من به هم ريخت. نمي دانستم چه بگويم.آن قدر حالم خراب شد که حتي نتوانستم بپرسم چطور🌷 شده. ⚘@pmsh313 💢براي ساعاتي فقط فکر🌷 بودم. ياد صحبت هاي آخرش. من شک نداشتم🌷 از🌷 خودش خبر داشت.به دوستم گفتم:🌷 به عشقش رسيد.او🌷 بود. بعد حرف از نحوه ي🌷 شد. 🌷@shahidabad313 💢او گفت که در جريان يک⚡ در شمال،پيکر🌷 از بين رفته و ظاهراً چيزي از او نمانده! روز بعد🌷 را آوردند. همين که را ديديم همه شديم!لنز پر از آب شده و خود دوربين هم کاملاً منهدم شده بود. با ديدن اين صحنه حتي کساني که🌷 را نمي شناختند، فهميدند که چه مهيبي رخ داده. ⚘@pmsh313 💢از طرفي همه ي دوستان ما به دنبال پيکر🌷 بودند. از هر کسي که در آن محور بود و سؤال مي کرديم، نمي دانست و مي گفت: تا آخرين لحظه که به ياد ما مي آيد،🌷 مشغول تهيه ي و بود. حتي از لودر که به سمت روستا آمد عکس گرفت. 🌷@shahidabad313 💢من خيلي ناراحت بودم. ياد آخرين شبي افتادم که با🌷 بودم.🌷 به خودش اشاره کرد و به من گفت: برادرت در يک تکه تکه ميشه! اگر چيزي پيدا کرديد، در نزديک ترين نقطه به☀️ _علي (علیه السلام) دفنش کنيد. نمي دانستم براي🌷 چه بايد کرد. شنيدم که خانواده ي او هم از راهي شده اند تا براي مراسم او به🌟 بيايند. ⚘@pmsh313 💢سه روز از🌷 گذشته بود. من يقين داشتم حتي شده قسمتي از پيکر🌷 پيدا مي شود؛ چون او براي خودش آماده کرده بود.همان روز يکي از دوستان داد در نظامي شهر، يک کاميون يخچال دار مخصوص حمل پيکر🌷 قرار دارد. پيکر بيشتر اين🌷 از آمده. 🌷@shahidabad313 💢در ميان آنها يک وجود دارد که سالم است اما! او هيچ مشخصه اي ندارد، فقط در دست راست او دو💥 است.تا اين را گفت يک باره به ياد🌷 افتادم. با و ديگر فرماندهان کردم. همان روز رفتم و کاميون پيکر🌷 را ديدم.خودش بود. ⚘@pmsh313 💎اولين🌷 بود که خوابيده بود. صورتش کمي بود اما کاملاً واضح بود که🌷 است؛. بالاي سر🌷 نشستم و زارزار کردم. ياد روزي افتادم که با هم از به بر مي گشتيم.🌷 مي گفت براي🌷 بايد از خيلي چيزها گذشت. از برخي فاصله گرفت و... 🌷@shahidabad313 🌟بعد به من گفت: وضعيت در چطوره؟ گفتم: خوب نيست، مثل.گفت: بايد را از حفظ کرد تا🌷 را از دست ندهيم. بعد چفيه اش را انداخت روي سر و صورتش.در کل مدتي که در بوديم همين طور بود. تا اينکه از خارج شديم و راهي☀️ شديم. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔹️گروه شهيد اندرزگو ص ۹۴ ✔مصطفي صفار هرندي 💚ابراهیم معاون عملیات❤️ 🔹️مدت كوتاهي از شــروع جنگ گذشــت.فرماندهي سپاه در غرب كشور جلســه اي برقرارنمود. 🔹️قرار شــد نيروهاي داوطلب و بچه هاي سپاه در مناطق مختلف تقسيم شوند. 🍁@shahidabad313 🔹️لذا گروهي از بچه ها از ســرپل ذهاب به سومار، گروهي به سمت مهران و صالح آباد و گروهي به سمت بستان رفتند. 🔹️طبق جلســه، حســين الله كرم كه از فرماندهان مناطق عملياتي بود به عنوان فرمانده سپاه گيلان غرب و نفت شهر انتخاب شد. 🔹️او بــه همــراه چند گروهان از گردانهاي هشــتم و نهم ســپاه راهي منطقه گيلان غرب شد. 🔹️ابراهيم كه از دوران زورخانه رفاقت ديرينه اي با حاج حسين داشت به همراه او راهي گيلان غرب شد و به عنوان معاونت عمليات سپاه منصوب شد. 🍁@pmsh313 🔹️گيلان غرب شــهري در ميان كوهستانهاي مختلف است. در 50كيلومتري نفتشــهر و خــط مــرزي و در 70 كيلومتري جنوب ســرپل ذهاب. 🔹️عراق تا نزديكي اين شهر و بيشتر ارتفاعات آن را تصرف كرده بود.در اولين روزهاي جنگ نيروهاي لشــکر چهارم عــراق وارد گيلان غرب شــدند 🔹️اما با غيور مردان وشــيرزنان اين شــهر مجبور به فرار شدند.در جريان آن حمله يكي از زنان اين شهر با ضربات داس دو نظامي عراقي را به هلاکت رساند!! 🍁@shahidabad313 🔹️بعد از آن عده اي از مردم شــهر از آنجا رفتند. بقيه مردم روزها را به شــهر مي آمدند و شبها به سياه چادرها در جاده اسلام آباد مي رفتند. 🔹️تيپ ذوالفقار ارتش هم در منطقه »بان سيران« در اطراف گيلان غرب مستقر شده بود... ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻️يورش به سرنشينان كاميون عراقي 🔹️ساعت حدود 30:04بود كه تصميم گرفتيم حركت كنيم؛ به همين خاطر آهسته از دره و شيارها به بالاي جاده حركت كرديم. وقتي به جاده رسيديم، دو دستگاه كاميون آيفاي عراقي را ديديم كه با سرعت بسيار كم به سمت ما مي آمدند. 🔸️يكي از تكاوران گفت: «كمي حالمون بهتر شده، بذارين اول صبح اين كاميونها رو مثل جيپ عراقي به دره بفرستيم و بعد متواري بشيم.» پس از كمي فكر كردن، ديديم بهترين فرصت است؛ چون عراقي ها در حال چرت زدن داخل كاميونها پيش مي آمدند و ما مي توانستيم بعد از كشتن آنها، به سمت دره هاي اطراف فرار كنيم؛ 🔹️بنابراين هر كدام در جايي كمين كرديم تا كاميونها نزديك شوند. آنها از چراغ جنگي استفاده مي كردند تا مسير حركتشان براي ايراني ها كشف نشود؛ بنابراين نمي توانستند روي مسير، ديد زيادي داشته باشند. وقتي به 15متري ما رسيدند، بدون هيچ درنگي، كاميونها را به رگبار بستيم و تعدادي نارنجك به سمت كاميونها پرتاب كرديم. 🔸️كاميون اول از كار افتاد و دودي غليظ از آن بلند شد. راننده و همراهش مي خواستند خود را به پايين پرت كنند كه به آنها فرصت نداديم. چون كاميون اول چادر داشت، به سمت آن رگبار بستيم و صداي فرياد عراقي ها به هوا برخاست. در اين اوضاع، چند نفر هم از پشت كاميون براي پيدا كردن جان پناه و اقدام متقابل به بيرون پريدند؛ 💥اما به درستي نمي دانستند سمت آتش از كجاست. كاميون دوم هم با دستپاچگي از جاده خارج و واژگون شد و عده زيادي از افراد زير كاميون ماندند. چند نفر هم فرصت تيراندازي به ما پيدا كردند. ما به دليل واقع شدن در ارتفاع، بر آنان مسلط بوديم. 🔹️تعدادي از مجروحان عراقي سعي داشتند از صحنه فرار كنند كه ما به آنان هم فرصت نداديم. اين درگيري شايد چند دقيقه اي بيشتر طول نكشيد و ما از بيم اينكه عراقي ها نيروي كمكي بفرستند، به سمت بيابانهاي سومار فرار كرديم و حدود سه كيلومتر مي دويديم تا موقعيت مان براي عراقي ها كشف نشود. 🔸️بسيار خوشحال بوديم كه توانسته بوديم ضربه اي به دشمن بزنيم. در طول مسير، تعداد زيادي از تجهيزات و ادوات رها شده ديده مي شدند. نيروهاي ما براي اينكه تجهيزات و خودروها به دست دشمن نيفتد، بعضي را به رگبار بسته بودند، بعضي را آتش زده و رادياتورها و باك بعضي ديگر را نيز سوراخ كرده بودند. در روي يك جيپ، يك بيسيم جا مانده بود كه آن را برداشيم و تلاش كرديم با يگان تماس بگيريم كه بي فايده بود. با اين حال آن را با خود برديم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯