🔸️﷽🔸️
◀«#جهاد_حکیمانه»️ ۶
♦️خودشناسی بر محور رافع نیاز
👈در جلسهي قبل گفتيم كه فطرت تمام موجودات آنها را به جذب منافع و امور متلائم با ذات میکشاند و از سوی دیگر به دفع آسیبها و ناملایمات سوق میدهد و این دفع و جذب بر محور شناخت از خود شکل میگیرد. به تعبیر دیگر تشخيص اينكه چه چيزي ملايم با «مَن» است و چه چيزي ناملايم، بستگي به شناخت من از «خود» دارد. دراین جلسه راجع به اين مسأله صحبت ميكنيم که شناخت من از «خود» چگونه شكل ميگيرد؟
♦️البته ذکر این نکته پیش از ورود به بحث لازم است که شاید تصور شود این مباحث خیلی مبنایی است و کاربردی ندارد و ذهن را خسته میکند در حالی که به نظر میرسد بدون توجه به این مبانی هیچگاه نمیتوانیم به یک تحلیل درست و جامع در بحث#جهاد برسیم. میتوان برای زینت دادن به یک باغچه، برگهای درختان را چید و روی خاک را سبزپوش کرد. اما خرّمی و نشاط این منظره کوتاه مدّت است و قابلیّت بالندگی و تکامل ندارد. اما اگر بتوانیم درختی ریشهدار در این باغچه بکاریم، هر روز این درخت رشد و ثمرات زیاد آن صاحبش را خوشحال خواهد کرد. بحث از#مبانی_جهاد که اکنون به آن مشغول هستیم چنین حالتی دارد.
⚡اما در مقام تعریف انسان، گاهی انسان را به صورت ماهوی تعریف کرده و او را با عوارض وجودی¬اش (مانند راه-رونده بودن، رنگ، حجم و ...) می شناسیم. در این نوع تعاریف، نگاه انسان به خود، مانند نگاه به یک جسم در مقابل سایر اجسام و وجودی در کنار سایر وجودات است. اما این نوع تعاریف از انسان در بحث ما کمک چندانی نمیکند.
♦️آنچه به نظر میرسد میتواند به ما در زمینهی شناخت موجودات –از جمله انسان- در بحث جهاد به عنوان یک مبنای مهم یاری رساند، شناخت بر اساس نیازهای آن موجود و برطرفکنندهی آن نیازها است. برای مثال در توصیف یک گیاه میگوییم که این گیاه برای حیات خود نیازمند تغذیه از مواد مناسب در خاک و آب و نور و هوای مطلوب است. پس این گیاه را با نیازمندی به خاک و آب و نور و هوا میشناسیم و میبینیم که دقیقا همین گیاه برای رسیدن به برطرف کنندة نیازش –یعنی آب و خاک و نور و هوا- حرکت میکند. ریشهاش را به سوی عناصر غذایی ضروری برای رشد گیاه میکشاند و با موانع موجود در مسیر خود درگیر میشود و ساقهاش نیز به سوی نور متمایل میگردد و از میان گیاهان سعی میکند برای جذب نور سر بلند کند. حال اگر (به فرض) آدمی پیدا شود که تنها نیازی که دارد این باشد که تغذیه و رشد کند و احیانا مانند گیاهان تکثیر داشته باشد و این نیازها به خوبی برای او برآورده شود، این انسان یک گیاه خوب است زیرا نیازهای او در حدّ نیازهای یک گیاه است (همانطور که در مورد کسانی که به کُما رفتهاند گفته میشود که حیات نباتی دارند).
♦️بنابراین شناخت انسان از دریچهی شناخت و برطرف کنندهی نیاز آنها امکان¬پذیر است و هرآنچه که رافع نیاز او باشد، ملائم با ذات و منبعی برای جذب منافع برای اوست و هرچیزی که مانع رفع نیاز او باشد در حقیقت ناملائم با ذات و خطری برای ادامة حیات او خواهد بود. به تعبیر دیگر، هر شخصی برای خود به نیازهایی توجه دارد و هرکس را که برطرف کنندهی نیازهای خود ببیند، دوست میپندارد و هر مانعی برای رفع نیاز خود مشاهده کند را دشمن خود میشمارد.
⚡در مورد انسان، شیطان به دنبال این است که انسان را در شناخت نیازهای خود و برطرف کنندة آن نیازها دچار اشتباه کند. او میخواهد انسانی که از روح و جسم تشکیل شده را صرفا نیازمند به نیازهای جسمانی معرفی کند و حال آنکه نیاز به ارتباط با خداوند متعال در فطرت انسان نهفته است:☀️« يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» (اى مردم! شما محتاج به خداييد و خدا تنها بىنياز و ستوده است) (فاطر/15)
💎در جریان خلقت حضرت آدم(علیه السلام)، این پیامبر الهی با وجود برخورداری از بدن، قبل از خوردن میوة ممنوعه به بدن توجّهی نداشت و محو جذبه ی الهی بود. مثال نازل برای روشن شدن مطلب و تقریب به ذهن این است که وقتی مصیبت شدیدی به شخصی وارد می آید، با این که بدن و احتیاجات آن هنوز وجود دارد گرسنگی را هنگام درك شديد مصيبت احساس نمی¬کند. حضرت موسی(ع) نیز در آن سی شب میقات، هیچ چیز نخورد و بعد از اضافه شدن آن ده شب نیز چیزی میل نفرمود؛ چرا که در جذبة خاصّی از جذبه¬های الهی قرار گرفته بود و اصلاً توجّهی به این مسأله نداشت. (البته بالاترین مراتب کمال آن است که در عین توجّه به بدن در جذبة الهی نيز حضور داشته باشند. نظیر آیة شریفه که در مورد انصار در شهر مدینه می فرماید: ☀️«وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» (و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خویش مقدم میدارند)