📝خاطرات شهدا | #سیره_شهدا
🔻 مهربان بودن یعنی این..
🔅 باید با اتوبوس میرفت مدرسه. امـا گاهی پیـاده میرفت تا پولش رو جمعکنه و برای خواهرش چیزی بخـره و خوشحالش کنه... میگفت: دوسـت دارم زندگیام طوری باشه که اگر کسی به فرش زیر پایم نیاز داشت ، کوتاهی نکنم... عروسی که کرد، پدرش یک فرش ماشینی بهش هدیه داد؛ عبدالله هم فرش رو داد به یک نیازمند و برای خودش موکت خرید...
📍خاطرهای از زندگی علمدار روایتگریِ شهدا حاجعبدالله ضابط
📚 کتاب شیدایی ، صفحات ۱۱ و ۱۹
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ان شاالله تا اخر ماه شعبان خواندن صلوات را ادامه بدهید و از برکات این صلوات بهره ببرید.
#ماه_شعبان
#صلوات_شعبانیه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
دستم نميرسدبہ بلندای چيدنت
بايدبسنده کردبہ رويای ديدنت
من جَلدِبام خانہ ی خودماندهام وتو
هفت آسمان كم است برای پریدنت
#شهید_علی_آقا_عبداللهی
#صبحتون_شهدایی🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍃 #فرمانده در #تیرماه سال ۱۳۶۱ رفت و هنوز برنگشته است...
.
🍂 فرمانده ای که آرامش این روزها را از #تلاش ها و رشادت های او و امثال او داریم.
.
🍃 چشم های زیادی منتظر #حاج_احمد_متوسلیان هستند و دلهای زیادی از بی خبری اش #پیر شدند...
.
🍂او هم چون اربابش زیر بار ظلم نرفت.
نمی دانم سرنوشتش چون #اربابش شد یا چون #کاروان_اسرا اما او نمونه بارز #هیهات_من_الذله است.حال چه #اسیر باشد چه #شهید....
.
🍃منتظران این قصه بلا تکلیفی ۳۸ ساله هنوز هم منتظرند.
#حاج_احمد، #برگرد و پایان بده به این #غم بی خبری. بیا، این انقلاب و این روزها نیاز دارد به تو....
.
🍂حاج_احمد، دعا کن. #شرمنده نشویم. شرمنده تلاش های تو، دلتنگی ها و بی قراری های خانواده ات.
.
✍️نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
🍁به مناسبت تولد #حاج_احمد_متوسلیان.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
۱۶ فروردین ماه ، #سالروز_شهادت فرمانده #جبهه_مقاومت #شهید_محمد_جنتی گرامی باد . 🥀
▪️نـام پـدر :محمدحسن
▪️تـاریخ تـولـد :۱۳۶۰/۱۲/۱۸
▪️مـحل تـولـد :آذربایجان شرقی
▪️تـاریخ شـهادت :۱۳۹۶/۰۱/۱۶
▪️محل شـهادت :سوریه(حماء)
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه
#شهید_محمد_جنتی
او با نام جهادی حاج حیدر و معروف به «فرمانده حیدر» فرمانده رزمندگان مدافع حرم پاکستانی(تیپ زینبیون) بود. این شهید اهل روستای "دیزج خلیل" از توابع شهرستان "شبستر" در استان آذربایجان شرقی بود. او نوزدهمین شهید مدافع حرم استان آذربایجان شرقی است. او سال 92 راهی سوریه شد و حدود چهارسال در جبهه مقاومت سوریه و عراق حضور فعال داشت. جزو اولین مستشارانی بود که برای مقابله با تروریستهای تکفیری وارد جبهه شد و در مناطق مختلفی از جمله دمشق، حلب، حما و ...حضور داشت و چندین بار در درگیری با تروریستها مجروح شده بود.
استعداد بالایی در فرماندهی نیروها داشت و به خاطر اخلاق حسنهاش، افراد زیادی را جذب خود کرده بود و از محبوبیت بالایی میان نیروهایش برخوردار بود. بسیار متواضع بود و تا زمان شهادت نزدیکانش هم نمیدانستند که فرمانده گروههای مقاومت را بر عهده داشته است. محمد جنتی نهایتا در 16 فروردین 96 در حماه سوریه منطقه تل ترابی به شهادت رسید و همچون حضرت عباس(ع) سر و دستش را فدا کرد. پیکر مطهر او در منطقه ماند و مدتی در شمار شهدای جاویدالاثر مدافع حرم قرار گرفت. بعد از اعلام خبر شهادت حاج حیدر در منطقه مزار یادبودی برایش در قطعه 26 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) ایجاد شد.
حالا بعد از گذشت 2 سال طی عملیات تفحص پیکر شهدای مدافع حرم در مناطق سوریه، پیکر این شهید نیز کشف شده و به کشور بازگشته است. هویت پیکر او از طریق آزمایش DNA شناسایی شده است.
سردار سلیمانی درباره این فرمانده شهید گفته بود: حیدر یکی از بهترینهایم بود.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
#وصیتنامه
#شهید_محمد_جنتی
از راه دور خدمت امام عزیزم سلام میفرستم از درون چادری که در آن معنویت میبارد و همه با هم یکی هستند.از خداوند و امام میخواهم که مرا ببخشند چون نتوانستم آن طور که وظیفه ام بود ادا کنم و از امام میخواهم که از خداوند بخواهد که مرا ببخشد چون جوانم و نادان.
همینقدر میدانم ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم اما چه خوش است جان دادن در راه دوست.
اما وصیتی که به خانواده و دوستان و آشنایان دارم اول اینکه از همگی شما حلالیت میخواهم و از آنها میخواهم که اگر حرفی پشت آنها گفتهام مرا ببخشند و به امام عزیزم و نایب آن از راه دور از درون چادری که در آن معنویت میبارد و همگی یکی هستند سلام میفرستم و از آنها میخواهم که مرا ببخشید چون نتوانستم آنطور که باید وظیفهام را به آنها ادا کنم و از آنها میخواهم که از خداوند بخواهند مرا ببخشد و بعد به مادر عزیزم که جانم فدای او باد سلام عرض میکنم مادرم الان که اینجا نشستهام مرا گریه گرفته ولی چون دوستانم پیش من هستند خجالت میکشم گریه کنم امیدوارم در کارهایت موفق باشی از تو میخواهم که مرا به خاطر کارهایم ببخشی و حلالم کنی ای کاش می شد محبتم را در نامه آشکار میکردم تا ببینی دلم برایت چقدر تنگ شده اما چه کنم که فعلاً وظیفهام دور بودن است.
برادران و خواهرم عزیزانم از دور همگی شما را میبوسم امیدوارم همیشه در کارتان موفق باشید. همیشه ایمان را در کارهایتان قرار دهید مرا حلال کنید اگر با شما شوخی میکردم و از تمامی آشنایان حلالی میخواهم.
دیگر عرضی ندارم دعاگوی شما محمدعلی جنتی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
16.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
روایت مجاهدت زینبی #حاج_حیدر سوریه
#شهید_محمد_جنتی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
28.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #راهیان_نور | #دلتنگی
🔻به وقت دلتنگی
نوروز امسال هم تموم شد
در دل هممون
خاطره ای موند از هزار خوشی
و یک #دلتنگی از سفر #راهیان_نور
#شهدا_مهمان_دل_ما_باشید❤️
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•♥️•
✍یهو می اومد میگفت: "چرا شماها بیکارید؟!"
میگفتیم: "حاجی! نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!" میگفت:
"نه .. بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچرخه پسر! .. همینطور که نشستی، هر کاری که میکنی ذکر هم بگو"..
وقتی هم کنار فرودگاه بغداد زدنش تو ماشینش کتاب دعا و قرآنش بود.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊