✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۶۹)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و شصت و نهم:محرم بیاد ماندنی سال ۶۹ (۳)
♦️روزهای اول که اون گروه چهل نفره عزاداری رو شروع کردن و هر گونه احتمال خطر وجود داشت و برخی بشدت نگران و مخالف بودن، اما بتدریج که عادی شد و خطری بچهها رو تهدید نکرد همون مخالفین هم تو مراسمات شرکت میکردن و با خودشون تصمیم گرفته بودن که جداگونه توی یکی از دو آسایشگاه بزرگ مراسم بگیرن.
من متوجه قضیه شدم. دیدم این جوری باز همون هیأت بازی ایران میشه و نباید بین بچهها دوگانگی اونم تو مراسم ابا عبدالله دیده بشه.
🔸️بچههایی که با هم بودیم رو جمع کردم و یه جلسه مشورتی برگزار شد. پیشنهاد مشخصِ من این بود که توی دو روز آخر، مدیریت رو بدیم دست این بچهها و ما هم تو مراسم اونها شرکت کنیم. چند تا ازون آتیش پارهها مثل نعمت دهقانیان و رضا البرزی از بچه های تهران و تعدادی دیگه مخالفت کردن و می گفتن: اینها از اول مخالف بودن و ما رو متهم میکردن که داریم جونشونو بخطر میندازیم. حالا که عادی شده و خطری نیست ما مدیریت رو به اونها بدیم؟!.
💥البته کمی هم حق داشتن. ولی من با زبون خوش و با این استدلال که تو این ماههای پایانی نباید#همدلی بچهها خدشه دار بشه و بین ما دو دستگی بیفته اونم تو مراسم امام حسین(علیه السلام). خلاصه به هر مکافاتی بود اونها رو قانع کردم. قرار شد لیستی از بچههای مداحِ ما رو به اونها بدیم و مراسم بصورت یهپارچه و یگانه انجام بشه. منم رفتم پیش یکیشون که بقیه ازش حرف شنوی داشتن و خواهش کردم که دو دستگی نشه و ما میایم زیر پرچم شما سینه میزنیم و اسم مداحای خودمون رو بهش دادم و گفتم: اگه دوست داشتید این بچهها، آمادگی دارن که مداحی کنن. انصافا ایشون هم با روی گشاده استقبال کرد و از همه مداحها توی مراسمات شب و روز تاسوعا و عاشورا و شام غریبان استفاده شد.
📌این تصمیم که به#برکت امام حسین(علیه السلام) در ذهن من جرقه زد و خدا هم کمک کرد من و بقیه بچهها#منیّت خودمون رو زیر پا بذاریم و یه مراسم باشکوه و متحد برگزار بشه، جزو شیرینترین خاطرات کل دوران اسارت من شد. جالبتر قضیه این بود که روز عاشورا مصادف شد با یازدهم مرداد و همون روز عراق به کویت حمله کرد و کویت اشغال شد و دو روز بعدش همه ما از زندان قلعه آزاد شدیم و به اردوگاه ملحق ـ که قبلا ۴ ماه با آسایش در اونجا بودیم ـ منتقل شدیم. خیلی از بچهها این گشایش رو به برکت همون#مراسمات دهه محرم می دونستن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💎#ازدواج_به_سبک_شهدا
💢#خاطراتی_کوتاه از #ازدواج_خواستگاری_عقد_شهدا
📝 #برشی_از_کتاب
🔹️#جلسه_خواستگاری
📌#شهید_حسن_باقری
📌تدوین و گردآوری: #حسین_علی_کاجی
📍بازنویسی: #مهدی_قربانی
🔸️#حس_خوبِ_خواندن
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
نسیم یادت
پیراهن دلتنگی را
بر تن ساعتهای انتظار
می دوزد ،
و آرزوها با هر پلک زدن
دنیای با تو بودن را
بر قامت واژه ها
هجی می کنند ..
#حاج_قاسم❤️
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌹 راز محبوبیت سردار سلیمانی از نگاه قرآن
حاج قاسم ویژگیهای شخصیتی داشت که بعد از شهادتش مردم به او لقب سردار دلها رو دادن، اما این چهره از نگاه قرآن چه ویژگیهایی داشت که باعث محبوبیتش شد
#جانفدا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶حال و هوای یادمان شهدای سید الشهدا(ع)
یادمان سیدالشهدا در شمال منطقه عملیاتی فکه هرساله میزبان زائرین شهدا از سراسر کشور است.
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸 دعای مشترک
شهید باکری و حاج قاسم
🌷 به مناسبت سالروز شهادت مهدی باکری
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۷۰)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و هفتاد:حمله عراق به کویت و آغاز فرج
♦️اوج روزهای داغ مرداد ماه سال ۶۹ بود و مدتها بود که بساط مذاکرات مستقیم بین ایران و عراق جمع شده بود و به فراموشی سپرده شده بود. هیچ خبر و روزنۀ امیدی برای آزادی وجود نداشت و ما مشغول برنامهها و فعالیتهای فرهنگی و علمی خودمون بودیم و تنها چشم امیدمون برای آزادی به آسمان دوخته شده بود. حرف و حدیثهایی بین بعضی از بچه ها بوجود اومده بود که هیچگاه بین ایران و عراق صلح نمیشه و ما تموم عمرمون باید همینجا بمونیم تا یکییکی از دنیا بریم و همینجا دفن بشیم.
🔹️گر چه این فکر، دغدغه عمومی بچهها نبود و اکثراً امیدوار به فضل و#عنایت_الهی بودن، ولی تعداد کمی به نوعی دچار سرخوردگی از طولانی شدن اسارت بصورت مفقود شده بودن، اما همین هم برای ما آزاردهنده بود و تلاش میکردیم نا امیدی رو از بچهها و خودمون دور کنیم و به اونها روحیه بدیم. توی همین شرایط ناگهان تلویزیون عراق روز پنجشنبه، یازدهم مرداد ۶۹ خبری رو مبنی بر کودتای نظامی در کویت و سرنگونی دولت پادشاهی در این کشور و دعوت سران کودتا از صدام حسین برای مداخلۀ نظامی و کمک به اونها منتشر کرد و چند نفر رو با لباس کویتی نشون داد که به ملاقات صدام اومده و از وی تقاضای کمک کردن و صدام هم قول همکاری و مساعدت به اونها داد و بلافاصله ستونهای نظامی عراق رو نشون میداد که وارد کویت شدن.
💥صحنهسازی کودتا و دعوت کودتاچیان از صدام برای مداخله نظامی اونقدر ناشیانه طراحی شده بود که حتی ما که جز تلویزیون عراق منبع دیگهای رو در اختیار نداشتیم همون وقت متوجه شدیم که این یه بازی سیاسی برای توجیه حمله نظامی عراق به کویت و اشغال اون کشور بوده. تلویزیون عراق دقیقاً مثل روزهای حمله به ایران مارش نظامی و سرودهای حماسی پخش میکرد و از فتح تموم خاک کویت ظرف چند ساعت خبر داد و نیروهای نظامی عراقی رو نشون می داد که در پایتخت و سایر شهرهای کویت مستقر شدن.
🔸️این تجاوز آشکار هر چند اقدامی جنایتکارانه بود، اما هر چه بود برای ما سرآغاز وزیدن نسیم آزادی و بگوش رسیدن زمزمه روحبخش#تبادل_اسرا و توافق صلح بین ایران و عراق بود. فقط دو روز بعد از این ماجرا در اقدامی غیرمنتظره و ناگهانی و بدون استفاده از خشونت دستور انتقال ما از زندان قلعه به اردوگاه ملحق ۱۸ که در چند صد متری زندان قرار داشت شد. هنوز رابطه بین این انتقال با حمله عراق به کویت برامون مشخص نبود و نمی دونستیم با چه انگیزهای با این دستپاچگی دستور جابجایی ما صادر شده، ولی شواهد و قرائن حاکی از روند امیدوار کنندهای بود که رهایی از محیط نابسامان زندان قلعه و انتقال به ملحق میتونست سرآغاز اون باشه...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💎#ازدواج_به_سبک_شهدا
💢#خاطراتی_کوتاه از #ازدواج_خواستگاری_عقد_شهدا
📝 #برشی_از_کتاب
🔹️#هدیه_کت_دامادی
📌#شهید_احمد_رحیمی
📌تدوین و گردآوری: #حسین_علی_کاجی
📍بازنویسی: #مهدی_قربانی
🔸️#حس_خوبِ_خواندن
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 به مناسبت 25 اسفند ماه سالروز شهادت شهید مهدی باکری
📹 روایت رهبر معظم انقلاب و حاج قاسم سلیمانی از مکالمه عجیب بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی
رهبر معظم انقلاب:
خاطره شهداء را باید در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم :مردم داری
🔸صفحه:۱۷۱
🔻قسمت صد و نود و پنجم :لقمه های حاج قاسم
✍درمقطعی این توفیق راپیداکردم که درجنگ باداعش درعراق همرزم شهیدهادی طارمی باشم.
آنجاهادی رادیدم،پرسیدم:ازحاج قاسم چه خبر؟
-الحمدالله صحیح وسلامته.
آن روزتوانستم به دست بوسی سرداربروم.
به هادی گفتم:حاج قاسم اجازه می ده باهاش عکس بگیرم؟
-حاج قاسم بزرگ تر ازاین حرف هاست، عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذابخوری.
هادی مراپیش سرداربردوبه عنوان یک مدافع حرم هم محله ای به ایشان معرفی کرد.
حاج قاسم هم خوشحال شد.
بیشتراز هرچیزی به این افتخار کردم که یکی از بچه های شاد آباد محافظ سردارسلیمانی است.
ادامه دارد..
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
سلام بر آفتـ🌤ــابۍڪه
با طلــوعـش،..
روشن خواهدڪرد؛
تاریڪۍهایـمانرا
#السلامعلیڪَ..
یابقیةاللهفیارضه
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج🌸
#صبحمون_مهدوی 💚
#عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌷دائمالوضو بود
موقع اذان خیلیها میرفتند وضو بگیرند
ولی حسن اذان و اقامه را میگفت
و نمازش را شروع میکرد
🌷میگفت: زمین جایِ جمعکردن ثوابه
حیف زمینِ خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره..؟!
❤️شهید حسن تهرانی مقدم❤️
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
این را من به جوانها میگویم؛
دنبال تعلقات پَست نباشیم،
همهٔ ما، راهی به یک سمت هستیم!
• حاج قاسم سلیمانی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آرزوی رهبر برای حاج قاسم
🔹باید اصلاً شهید میشد او، تا به مردانگی مثل باشد، و همیشه برای قاسمها شهادت شیرینتر از عسل باشد
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۷۱)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و هفتاد و یکم:آخرین جابجایی
♦️روز شنبه ۱۳ مرداد ۶۹ عراقی ها بدون مقدمه اومدن و گفتن سریع وسایلتونو جمع کنین و آماده رفتن بشید. ما هم که دیگه این جابجاییها برامون عادی شده بود، وسایلامونو جمع کردیم وکوله پشتیها رو انداختیم روی دوشمون و حرکت کردیم. درِ قلعه وا شد و بدون اینکه دست و چشمامون رو ببندن راه افتادیم. نگهبانهای بعثی بدجوری مضطرب و دستپاچه بودن. خبرایی شده بود که ما از اونا بی خبر بودیم. انگار مسافتمون زیاد نیست که پیاده داریم میریم. آره همینجور بود. رسیدیم سر جای چند ماه پیشمون که همه چیز خوب بود. بچه ها به هم میگفتن اینجا ملحقه آره خودشه. دوباره برمون گردوندن ملحق.
🔸️توی این فکر بودیم که چه اتفاقی افتاده که برگشتیم ملحق و از زندان قلعه خلاص شدیم، شایعاتی از طرف برخی نگهبانهای عراقی بگوش میرسید که تعدادی اسیر کویتی رو میخوان بیارن سرِ جای ما توی قلعه. کمکم شایعات به حقیقت پیوست و از طریق آشپزها و بهیارهای خودمون و تعدادی از نگهبانهای عراقی متوجه شدیم که بله! قضیه اسرای کویته.
💥حالا اونها باید زندانی بکشن و ما برگردیم اردوگاه. بعثیها، کویتیهای دوست و برادر عربِ دیروز و دشمن امروز رو حتی به این اندازه آدم حساب نکرده بودن که بیارنشون توی اردوگاهِ خالی ملحق. چپوندنشون توی زندان و خدا میدونه چه بلاهایی که سرشون نیاوردن. حالا اونها زیر کابل و کتک بودن و افتاده بودن تو اتاقهای تنگِ زندان قلعه، دقیقا مثل روزهای اول اسارتِ ما. هر چه بود برای ما خیر شد و ۴۲ روز پایانی اسارت رو راحت گذروندیدم.
🔹️ماجرا ازین قرار بود که بعد از حمله صدام به کویت، تعدادی از کویتیها اسیر شده بودن و آورده بودنشون اردوگاه ۱۸ و میخواستن بیارنشون زندان قلعه بجای ما. واقعا خندهدار بود. نمردیم و دیدیم چطور گردنکلفتها و پولدارای کویتی که همیشه دستشون تا آرنج توی حلق صدام بود و همه جوره کمکش میکردن، حالا باید میومدن مثل ما شوربا با طعم کابل میخوردن. دنیاس دیگه! انتظار وفا از گرگ داشتن مثل انتظارِ خُنَکی از آتیشه. چقدر امام به این زبون نفهمها گفته بود که دلتونو به این صدام خوش نکنین و بهش کمک نکنین. این آدم دیوونهس. کارش که با ما تموم بشه میاد سراغتون. حالا همون روزی شده بود که امامِ ما پیشبینی کرده بود. هر چه بود برای ما بد نشد. کاش صدام زودتر به کویت حمله می کرد.! از اون زندان و چاردیواری دلتنگ خلاص شدیم...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💎#ازدواج_به_سبک_شهدا
💢#خاطراتی_کوتاه از #ازدواج_خواستگاری_عقد_شهدا
📝 #برشی_از_کتاب
🔹️#مهریه
📌تدوین و گردآوری: #حسین_علی_کاجی
📍بازنویسی: #مهدی_قربانی
🔸️#حس_خوبِ_خواندن
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۷۱
🔻ادامه قسمت صد و نود و پنجم: لقمه های حاج قاسم
✍آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشسته و از دست خودش لقمه گرفتم.
محمد عظیمی که هنوز کامش از آن لقمه متبرک شیرین است، نفس بلندی می کشد و در ادامه می گوید: هادی می گفت من هر روز از دست حاج قاسم لقمه متبرک می گیرم، این به جای خود، اما نکته مهم صمیمیت سردار با نیروهایش بود.
او حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می گذاشت.
ما عکس های فراوانی از هادی داریم که نشان دهنده صمیمیت خاص او با حاج قاسم است.
آیا شما هیچ جای دیگر شخصیت بزرگی در این سطح سراغ دارید که با محافظش تا این اندازه صمیمی باشد و رفت و آمد خانوادگی داشته باشد ؟
📖 سالنامه مکتب حاج قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯