eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️﷽🔸️ «»۳۰ ◀️رنگ خدا سلسله معارف قرآنی است با الهام گیری از آیه شریفه :️«صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ »﴿۱۳۸بقره ﴾ 🔵«بصیر» جل جلاله 🔹️«بصیر» بودن خداوند به معنای دیدن همه افعال و فعالیت ها و مشاهده تمام احوال و حالات از سوی خداوند است. با این ویژگی است که به دیده ها «ترتیب اثر» و کار خوبان را پشتیبانی و پاداش می دهد و کار بدان را رصد و حسابرسی می کند. 🔸️به هر مقدار باورمندی انسان به «بصیر» بودن خداوند بیش تر باشد در راستای مراقبت از رفتار خود و «بهره مندی» از پاداش الهی بیش تر گام بر می دارد؛ و در راستای «الگوگیری» از شاخصه های «بصیر» بودن خداوند بیش تر کوشش می کند؛ و این گونه به «رنگ خدا» در زندگی راه یافته است و به صفت «بصیر» و بصیرت الهی تقرب جسته است. 🔸️از صفت «بصیر» چهل و دو مرتبه برای خداوند در قرآن مجید یاد شده است. جهت توضیح در این باره به جلوه هایی از «بصیر» بودن خداوند اشاره می شود؛ 1💎- بینا به اعمال مومنان و کافران: «هُوَ الّذي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ» ؛ «او کسی است که شما را آفرید (به شما آزادی و اختیار داد) گروهی از شما کافرید و گروهی مومن و خداوند به آنچه انجام می‌دهید؛ بیناست.» 2💎- رفع خطر از بندگان: چنان که درباره لطف خداوند به حضرت نوح(ع) می¬خوانیم: «وَ حَمَلْناهُ عَلى‏ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ تَجْري بِأَعْيُنِنا» ؛ «او را بر (کشتی) ساخته شده از الواح و میخ‌ها سوار کردیم. (کشتی) تحت مراقبت ما حرکت می‌کرد.» 3💎- توکل به خداوند: باورمندی به بصیر بودن خداوند موجب توکل هر چه بیش تر می شود: «أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللّهِ إِنّ اللّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد» ؛ «من کار خود را به خدا وا می‌گذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست.» 4💎- انگیزه برای انجام نیکی ها: در این باره در قرآن می خوانیم: «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» ؛ «نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر کار خیری را برای خود از پیش می‌فرستید آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت؛ زیرا خداوند به اعمال شما بیناست.» 5💎- مراقبت از اعمال: هرکس بداند خداوند به بندگان بیناست. جهت رعایت حقوق خانوادگی و سایر مردم در آشکار و نهان اهتمام می ورزد و حتی با گذشت و بخشش رفتار می کند: وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ لاَ تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ؛ «اگر زنان را پیش از آن که با آنان تماس بگیرید (و آمیزش کنید) طلاق دهید در حالی‌که مهری بر آن‌ها تعیین کرده اید باید نصف آنچه را تعیین کرده اید به آن‌ها بدهید. خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست.» 🔹️در «لوامع البیّنات» از مشایخ نقل شده: «هرکس بداند که او بصیر است باطن خود را با مراقبت و ظاهر خود را با محاسبه آراسته می‌کند.» 6 💎- عبرت گیری: خداوند صاحبان دیده را به «دیده بانی» و هوشمندی برای تحلیل و «عبرت آموزی» از حوادث و سرانجام افراد و جریان ها سفارش می فرماید: 🍀«فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي اْلأَبْصار ؛ «پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.» 💥بنابر آن چه گفته شد؛ باورمندی به نظارت و بصیر بودن خداوند موجب مراقبت هر چه بیش تر در رفتار می شود. امام راحل(ره) می فرمودند: «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید.» و هم چنین موجب بصیرت وعبرت گیری هر چه بیش تر می شود و به هر مقدار بهره¬مندی و الگوگیری از جلوه ها و شاخصه های «بصیر» بودن خداوند انجام پذیرد به «رنگ خدا» در زندگی فردی و اجتماعی راه یافته ایم. و به صفت «بصیر» تقرب پیدا کرده ایم. ۱_تغابن، آیه 2. ۲_قمر، آیات 13-14. ۳_غافر، آیه 44. ۴_همان، آیه 110. ۵_بقره، آیه 237. ۶_ص 247. ۷_حشر، آیه 2. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔵منت خانواده شهدا را بکشید 🔹️ (ره) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 وصیت نامه سیاسی-الهی امام | مروری بر بند "الف" 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی اکبر ابوترابی فرد سرباز عراقی گفت : مرا حلال کن در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»! یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او». آن بعثی گفت: «او اذان گفت». برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه می‌کنی. من اذان گفتم». مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو». برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد. وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است». به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید. آن مأمور بعثی، گاهی وقت‌ها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) می‌دادند که بیشتر آن خمیر بود. ایشان می‌گفت: «می‌دیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه می‌شوم. نان را فقط مزه مزه می‌کردم که شیره‌اش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای این‌که بیشتر اذیت کند، آب می‌آورد، ولی می‌ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار می‌کرد». می‌گفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک می‌شوم. گفتم: یا فاطمه زهرا! امروز افتخار می‌کنم که مثل فرزندتان آقا حسین بن علی اینجا تشنه‌کام به شهادت برسم». سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا! افتخار می‌کنم. این شهادت همراه با تشنه‌کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت،‌این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن. دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم. تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است. در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. او از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام. اعتنایی نکردم. دیدم لحن صدایش فرق می‌کند و دارد گریه می‌کند و می‌گوید: بیا که آب آورده‌ام. او مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا (س) که آب را از دستش بگیرم. عراقی‌ها هیچ‌وقت به حضرت زهرا(س) قسم نمی‌خوردند. تا نام مبارکت حضرت فاطمه(س) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و می‌گوید: «بیا آب را ببر! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند». همین‌طور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم. لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم. بلند شدم. او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم. گفت: دیشب، نیمه‌شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا(س) شرمنده کردی. الان حضرت زهرا(س) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده‌ای را به دست بیاور گرنه همه شما را نفرین خواهم کرد. 🌷 برگرفته از کتاب حماسه‌های ناگفته 🌷 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️من در ذهن شما آدم خوبی هستم... 🔻شهادت به خوبی سردار 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ آرامشی در چهره‌ات بود، آرامشی زیبا برادر! خون تو را دیدم که می‌ریخت، چون خون عاشورا برادر! خون تو شعری مستمر بود ، هشدار جنگی سخت تر بود خون تو فریاد سحر بود، وای از سکوت ما، برادر! قربانی شهر فریبیم، در انقلاب خود غریبیم بیدار کن ما خفتگان را ،بیدار کن ما را برادر! نبض خیابان‌های تهران، آهنگ تسبیح تو بوده است بازآ که بی تو شهر مجروح  جان می‌دهد، بازآ برادر! ما چون تو فرزند بهاریم ، ما هم وریدی سرخ داریم باید یکی برخیزد، آری ، اما چرا تنها، برادر!؟ اندام خونین تو اینک، خود روضه‌خوان نینوا شد آری هوای گریه داریم، اجر تو با زهرا (س)، برادر!   حبل الوریدت را بریدند ، گویا خدا نزدیکتر شد خون تو را دیدم که می‌ریخت...نفرین به تیغ نابرادر 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
حاج احمد بعد از بهبودی نسبی ، با پای مصنوعی برای عملیات خیبر خودش را به منطقه رساند تا در کنار ، رحمت الله کرد ، گره گشای عملیات خیبر باشد و بعد از شهادت کرد ، ذر عملیات خیبر مسئولیت واحد اطلاعات عملیات تیپ سیدالشهدا به حاج احمد سپرده شد . واحدی که خود احمد آن را اینگونه توصیف می کند ، اطلاعات عملیات از چند بعد در جنگ نقش اساسی دارد ، و اگر بخواهیم جایگاه آن را درصحنه های جنگ در یک عبارت کوتاه توصیف کنم ، کامل ترین عبارت این است که ، اطلاعات عملیات به منزله چشم سپاه اسلام است.... 📕 پلاک 10 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
زینب، دختری که بخاطر ، منافقین با خفه اش کرده و به شهادت رسوندنش😔 مادر این شهیده 14 ساله درباره دفتر زینب📖 این گونه روایت می‌کند: 📒زینب در خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ،  همیشه با وضو بودن،  خواندن ،  نماز غفیله و نماز امام زمان(عج) ♥️ ورزش صبحگاهی،  خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن🤲 در صبح و ظهر و شب، کمتر کردن تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام. 📒دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از کارهایش جدول را علامت می‌زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و که چند تکه استخوان بود افتادم. 📒به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و ، به یاد گریه‌های او😭 در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق (ره) داشت. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا