#تلنگرانه
#پیشگیری
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ( علق/۱۴)
🚨دوربین مدار بسته ای دائما در حال ثبت لحظه هاست ...
❣(الم یعلم بان الله یری)
❌آیا انسان نمیداند که قطعاً خداوند اعمالش را نظاره میکند؟
#ترور
#انتقام_سخت
#محتوای_اختصاصی_گفتمان
🔴 ترور فهمی هیناوی عضو ارشد و مهم موساد ... فرد یا افراد ناشناس پشت چراغ قرمز این افسر برجسته #موساد را با شلیک ۱۵ گلوله به خودروی او در گیناتون (جنوب شرق تلآویو) به هلاکت رساندند.
✍پینوشت گلپابصیر:
بسم الله القاصم الجبارین
ترور دریا آبسردتا نهادهای امنیتی.doc
33.8K
ترور از آبسرد تا نهادهای امنیتی
💠دختر شهید سلیمانی: بودجه بنیاد حاجقاسم را به حل مشکلات مردم اختصاص دهید
🔹زینب سلیمانی: تقاضایی از جانب خانواده شهید و بنیاد مکتب حاجقاسم برای اختصاص ردیف بودجه صورت نگرفته است.
🔸به اطلاع میرسانم اقدام شایسته در این زمینه، حذف عنوان بنیاد از ردیف بودجه و اختصاص این بودجه ها به حل مشکلات مردم است که سلوک آن شهید عزیز نیز همین مرام بوده است.
#نشستهای_بصیرتی
#ثامن
#روشنگری
🔴 شوخی تلخ
💯تا وقتی وسایل ارتباطی-الکترونیکی در منزل یا محل کار دانشمندان و مقامات جمهوری اسلامی وجود دارد، و بدتر از آن تا زمانی که انواع اپلیکیشن و پیامرسانهای خارجی روی گوشی خود یا خانوادههایشان نصب است، حراست از اخبار و اسرار کشور و حفاظت از جان مسؤلان لشکری و کشوری، یک شوخی تلخ است.
#نفوذ
#شهید_محسن_فخریزاده
#محتوای_اختصاصی_گفتمان
♦️راز عزتمندی «حاج قاسم سلیمانی» از زبان یک رزمنده
🔹سردار «حسین معروفی» با بیان خاطرهاش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفرهای کوچک انداختهایم تا دور هم باشیم.»
🔹بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطرهبازی دوران جنگ؛ اندکی من میگفتم و اندکی حاج قاسم.
🔹دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمیشویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت.
🔹از بس روز خستهکنندهای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمیدانستم اینجا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم میرسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه میکند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش میگفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح...🌷
نمکی: برگهای برندهای برای دنیا رو خواهیم کرد
وزیر بهداشت:
🔻به خارج سیگنال بدهیم که ما از شما جلوتر هستیم؛ ما اکنون از آمریکا پنج بر یک جلو هستیم.
🔻ما ظرف دو ماه رمدسیویر و فاویپراویر را در ایران ساختیم؛ضمن اینکه پنجاه و شش روزه ماسک تولید کردیم و توانستیم آن را نیز صادر کنیم.
🔻دنیا قبول کرد که ما یکی از پیشتازان واکسنسازی هستیم.
🔻بنده به شدت روزهای آینده را روشنتر از اکنون میبینم و تردید ندارم برگهای برندهای برای دنیا داریم که رو خواهیم کرد.