.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_صدوده
در مقر، سگی هست که با هم ارتباط برقرار کردهایم! کسی چه میداند، شاید این سگ، روزی روزگاری نگاهبان گلهای بوده و حالا جنگ، او را تک و تنها و بیگله گذاشته. از وقتی آمدهایم اینجا به او غذا میدهم. هرچند منظره خوبی نیست که یک حیوان، در برابر گرفتن غذا، مُنقاد تو باشد و دم تکان بدهد، اما خب، در محبت به حیوانها هم لذت هست. بچههای فوج، اسمش را جسی گذاشتهاند!
امروز صبح که بیدار شدیم، پوتینهایم سر جایشان نبودند! احمد میگفت چون با جسی زیاد شوخی میکنی، او هم با تو شوخی کرده و پوتینت را برده! حیاط را که زیر و رو کردم، پوتینم را کنار لانه جسی پیدا کردم! حدس احمد درست از آب درآمد. جسی، شوخیشوخی پوتین را جویده بود و زیپش را هم پاره کرده بود.
مجبور شدم با بند، کفش را ببندم به پایم که بشود پوشیدش! بچهها دست گرفته بودند و شوخی میکردند که این هم نتیجه غذا دادن به سگ!
اما خب؛ جسی سگ است و سگی میکند و من آدمم و آدمی! او کار خودش را میکند و من کار خودم را. عصر با احمد رفتیم که برای پوتینم زیپ بخریم. من پشت فرمان نشستم و احمد، سلاح به دست جاده را میپایید و آیتالکرسی میخواند. هرچه گشتیم، تعمیرکارِ کفش پیدا نکردیم. ناکام ماندم! ناگزیرم از این که از یک پوتین دیگر استفاده کنم.
....
۱۱۰
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─
💠 @shahidabbasdaneshgar_ker
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_صدویازده
مترجممان یکی از نیروهای رزمنده عراقی بود و ده دوازده سالی را هم در ایران گذرانده بود. عصر که با هم حرف میزدیم، دیدم دل پری از نیروهای تکفیری و داعشی دارد. میگفت تکفیریها به اجساد شهدای ما بیاحترامی میکنند و ما هم باید با نیروهای داعشی که اسیر یا کشته میشوند مثل خودشان رفتار کنیم.
وسوسه شدم که با او گفتگو کنم. حرفهایش را شنیدم. من این خشم را درک میکردم و میفهمیدم که وقتی آدمیزاد ببیند که با پیکر رفیقش چه کردهاند، آرام و قرار از کفش میرود اما باز یادم آمد که بگویم، داعش، داعش است و داعشی میکند و من آدمم و آدمی! ما که پیروان علی(علیهالسلام) هستیم نمیتوانیم و نباید مثل تکفیریها رفتار کنیم. خیلی از اینها را که توی خط مقدم میبینیم، دشمنان اصلی ما نیستند؛ فریبشان دادهاند و عقل را از وجودشان و انسانیت را از قلبشان ربودهاند.
طاقت نمیآورد. میپرد وسط حرفهایم. صورتش گر میگیرد وقتی از پیکرِ رفیقش میگوید که داعشیها مثلهاش کرده بودند. دستم را آرام روی مشتِ گرهکردهاش میگذارم و میگویم میدانم، سخت است... درد دارد... اما اگر اجساد کشتهشدههای آنها به دست ما افتاد، ما با آنها انسانی رفتار میکنیم؛ اگر اسلحه را زمین گذاشتند و توبه کردند، آغوش ما برای داعشیهای توبهکرده هم باز است.
اندکاندک میکوشیدم تا بر آتشِ خشمش که گویی به بیراهه میرفت، آبی بریزم. حرفها را که میشنید، به فکر فرومیرفت. چراغی در دلش روشن شد. همدل شدیم. انسان همچنان موضوع اصلی نبرد ماست؛ ما برای نجات انسان میجنگیم...
حرفهایمان که تمام میشود، میروم توی خلوتم؛ مفاتیح را برمیدارم و گشتی میزنم بین دعاها... این عبارت تکرارشونده در دعاها، دلم را گرم میکند:«فافعل بی ما انت اهله...» خدایا! من انسانم، با من چنان رفتار کن که سزاوار آنی... پازل گفتگویم با آن رزمنده عراقی تکمیل میشود... ما هم باید با دیگران، چنان رفتار کنیم که سزاوار آنیم؛ نه الزاما آنگونه که سزاوارش هستند...
....
۱۱۱
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─
💠 @shahidabbasdaneshgar_ker
رفقا میدونستین ؟؟؟!!!
داداش عباس بین در و دیوار عین مادرمون حضرت زهرا(س)شهید شده💔🥀
پس....
میتونین نیت کنید و فردا داداش رو به یکی معرفی کنید مطمئنم داداش خیلی زود براتون جبران میکنه 🥺💔
@shahidabbasdaneshgar_ker
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع با شهدای تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس حوزه علمیه شهرستان کرمانشاه
@shahidabbasdaneshgar_ker
📸 محل شهادت شهید عباس دانشگر ☝
#متن_ارسالی 👇
امشب چه شبی است
شب شهادت بانوی پهلوشکسته 🥀
میوه دل پیامبرونورچشمش🖤
شب شهادت مادرت زهرا ،برادر،امشب به یادت افتادم که توهم مثل مادرشهیدشدی بین درودیواربه آتش کشیدن پیکرت را😔
به راستی که ابناالزهرابرای شما(شهدا)صدق میکند
سلام برتوبرادرشهیدم شهادت بانوی دوعالم فاطمه زهرارابه تمامی مسلمان تسلیت میگویم🏴🏴🏴🏴🏴🏴
(یادی هم کنیم ازنازدانه اباعبدالله)😔
با ضربه ی پا دنده هایم را شکستند
کی گفته من ارثیه از زهرا ندارم
تقدیم به برادرشهیدم شهیدعباس دانشگر
#شب_شهادت
#حضرت_زهرا
🌷🏴
💠@shahidabbasdaneshgar_ker