eitaa logo
🕊️شهــید عــباس دانشـگر ۷🕊️(کرمانشاه)
87 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
176 فایل
گروه ۷(استان کرمانشاه) کانون شهید عباس دانشگر مشخصات شهید: 🍃تولد:۱۸ / ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی : کمیل برای آشنایی بیشتر در کانال زیر عضو شوید : @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴 🏳🏴🏳 🏴🏳 🏳 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ✅نقش (سلام الله علیها) در 💠 از (سجاد علیه السلام) 🔷  (علیه السلام) در جریان  به شدت بود. بنابراین نمی‌توانست در جنگ شرکت کند.[۴] حضرت زینب(سلام الله علیها) پرستاری آن حضرت را برعهده داشت.[۵] 🔷در مجلس ابن زیاد زمانی که وی دستور قتل (علیه السلام) را صادر کرد؛ (سلام الله علیها) خود را به برادرزاده خویش چسباند؛ و فرمود: ای پسر زیاد بس است... به خدا قسم از او جدا نمی‌شوم؛ اگر خواستی او را بکشی مرا هم با او بکش.[۶] 💠دلداری به امام سجاد (علیه السلام) 🔷شهادت  (علیه السلام) برای فرزند بزرگوار ایشان  (علیه السلام) بسیار سخت و طاقت فرسا بود. روز یازدهم محرم  (علیه السلام) کنار سوار بر شتر بود؛ و به نگاه می‌کرد. (سلام الله علیها) دید الان است؛ که روح از بدن مبارک آن حضرت خارج شود. نزد فرزند برادر آمد؛ و صدا زد: «مالی اراک تجود بنفسک یا بقیه جدی و ابی و اخوتی».[۷] ای یادگار جد و پدر و برادرم چه شده؟ چرا خودت را هلاک می‌کنی؟ سپس حضرت را تسلیت داد؛ و حدیث ام ایمن را برای (علیه السلام) خواند.[۸]  در بخشی از این حدیث  (سلام الله علیها) به (علیه السلام)عرض کرد: پسر برادر! از جد ما چنین روایت شده است؛ که (علیه السلام) همین جا که اکنون جسد او را می‌بینی، بدون این که کفنی داشته باشد؛ دفن می‌شود؛ و همین جا، قبر حسین علیه السلام زیارتگاه خواهد شد... ⭕️شیخ جعفر شوشتری می‌نویسد: «ولما قتل الحسین علیه السلام کانت زینب هی التی تسلی الامام زین العابدین علیه السلام لانه کان مریضا و هذه مرتبه عظیم لزینب».[۹] وقتی  (علیه السلام) به شهادت رسید؛ (سلام الله علیها) به (علیه السلام) تسلی می‌داد؛ چرا که امام سجاد (علیه السلام) بود؛ و این برای (سلام الله علیها)است. 🔺پی نوشت: ۴- مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ج ۳، ص ۲۰۶۰ و طبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج، بی جا، دارالنعمان، بی تا، ج ۲، ص ۲۹ و ابن اثیر، الکامل، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵، ج ۴، ص ۷۹ ۵- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج ۲، ص ۱۸۰ و شیخ مفید، پیشین، ج ۲، ص ۹۳ ۶- فان کنت عزمت علی قتله فا قتلنی معه. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه سید احمد فهری زنجانی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۸، چاپ سوم، ص ۲۲۸ و مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۱۷ و ابن عساکر، ج ۴۱، ص ۳۶۷ و طبری، پیشین، ج ۵، ص ۴۵۸ و ابن اثیر، پیشین، ج ۴، ص ۸۲ ۷- قمی، جعفر بن محمد بن قولویه؛ کامل الزیارات، بی جا، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷، چاپ اول، ص ۴۴۵ و مجلسی، پیشین، ج ۲۸، ص ۵۷ ۸- «حدثتنی ام ایمن ان رسول الله زار منزل فاطمه...» قمی، جعفر بن محمد بن قولویه؛ همان، ص ۴۴۵-۴۴۸ و مجلسی، پیشین، ج ۲۸، ص ۵۷ ۹- نقدی، شیخ جعفر؛ الانوار العلویه، نجف، الحیدریه، ۱۳۸۱، ص ۴۳۵ به نقل از الخصائص الحسینیه. ☆منبع: دانشنامه ویکی اهل البیت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
❄️ندبه های انتظار❄️ ⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2) 🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد علیه السلام که به صورت معجزه(طی الارض) به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت. 🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند 🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید... 🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد: 📛 ابن زیاد! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید... ☘سپس شروع به گریستن کرد. ♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند! 🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد ! 🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند. 💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست. ♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید. 🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه! ♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ 🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست، مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه. ♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد. عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد. ♨️ابن زیاد: خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش! 🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی! ♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش! ♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟ گفتند: علی ابن الحسین. ♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ 🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید. ♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت! 🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او. 🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر! 🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش! 🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود... ✍ ادامه دارد... 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 📘ارشاد ص228، 📘طبری 371/7 📘 نفس المهموم ص 404 📘 کامل 81/4
🔅 عليه‌السلام: ✍️ عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَلايَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لَمِعَرَّتَهِ؛ 💠 در شگفتم از كسى كه از غذا مى‌پرهيزد تـا گـرفـتـار زيـان آن نشـود؛ ولى از گـناه پـرهـيز نمى‌كـند تا گرفتار ننگ و عار آن نگردد. 📚 كشف‌الغمه، ج۲، ص۱۰۷