eitaa logo
Shahidaghaabdolahi
2.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
90 فایل
🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی ابوامیر(شیرخانطومان)🌹 ادمین کانال @shahid_aliaghaabdolahi 💐تاریخ تولد:۱۰مهر۱۳۶۹ 🥀تاریخ شهادت:۲۳دی۱۳۹۴ 🥀تاریخ رجعت:۱۴آذر۱۴۰۲ 🌹محل شهادت:خالدیه خانطومان 🥀مزارشهید:قطعه۵۰ردیف۱۱۵شماره۲۲بهشت زهرا(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 ڪه باشی یعنی: یه سر و گردن از بقیه افراد بالاتری 🥀 ڪه باشی یعنی: تعصّب خاصی داری رو حرم عمه جان 🥀 ڪه باشی یعنی: دل بکنی از دنیا و همه وابستگی هات 🥀 ڪه باشی یعنی: دل بکنی از نگاه پر مهر « » 🥀 ڪه باشی یعنی: دل بکنی از « عشقت ... » 🥀 ڪه باشی یعنی: دل بکنی از بابایی گفتن 🥀 ڪه باشی یعنی: ناموستو بسپاری به 🥀 ڪه باشی یعنی: همهٔ دارو ندارت میشه امنیت حرم بی بی زینب ڪبری سلام الله 🥀 ڪه باشی یعنی: عشقِ به اهل بیت - عشق به کشور - عشق به رهبرت 🥀 ڪه باشی یعنی: یه دنیــــا غیـــرت و مردونگـــی داری (به کوری چشم دشمنان این سرزمین ـ به کوریه چشم سلفی ها و وهابیت ـ پخش کنین این پست رو که همه بدونن که 🥀 هستیم ) ✋ 🌹 🕊 @shahidaghaabdolahi
امشب‌پسرشهیدمدافع‌حرم شهید مهمون‌مابود چقدر‌ما‌به‌پدرش‌وامثال‌پدرش‌مدیونیم اینا‌همون‌ادمای‌با‌دل‌وجرأتی‌بودن‌که برای‌دفاع‌از‌حرم‌اهل‌بیت(ع) برای‌دفاع‌از‌امنیت‌کشورمون‌ از‌همه‌چیشون‌گذشتن… خلاصه‌که‌مشتی‌بودن‌وبااعتقاد خدامارو‌بهشون‌ملحق‌کنه… شادی‌روح‌شهدای‌مدافع‌حرم‌ @shahidaghaabdolahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وداع مردم با پیکرهای مطهر شهدای مدافع حرم تازه شناسایی‌شده 📌در میدان امام حسین(ع) تهران 🆔 @shahidaghaabdolahi   ┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
📸 حضور سرلشکر «سلامی» و سردار «قاآنی» در مراسم تشییع پیکر شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی در تهران 🌹🕊 🏴 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 🆔 @shahidaghaabdolahi   ┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
‍ 🌸🌷خاطره ای از زبان شهید حسین معز غلامی 🌸🌷 بسم الله الرحمن الرحیم اولین دیدارمون روز عملیات آزاد سازی ارتفاعات مشرف به خان طومان علی که تو مخابرات کار میکرد تحمل نکرده بود و به قول خودش با سلاح و تجهیزاتش فرار کرده بود اومده بود تو روستای حمره روز پر تلاطمی بود ما جلو بودیم به دستور مسلم برگشتم یه تعداد نیرو ببرم تزریق کنم روی تپه ای که روبروی قراصی بود. اون تپه مشرف به خان طومان بود و ما به سختی تونستیم تصرفش کنیم و بمونیم. وقتی برگشتم (به همراه یه ماشین دیگه و یکی دیگه از دوستان) دیدم علی وایساده سر دوراهی. تا مارو دید گفت کجا میری داداش؟ گفتم میریم سمت خان طومان گفت میشه منم ببرید؟ گفتم بچه ی کجایی؟گفت من عملیاتی ام.گذاشتنم مهابرات.فهمیدم عملیاته و بچه ها دارن اون جلو عرق میریزن و خون میدن نتونستم بمونم اونجا و فرار کردم اومدم. بهش گفتم مسئولتون اذیتت نکنه. گفت مهم نیست حالا شما منو ببرید یه کمکی بهتون کنم گفتیم پس بشین تو ماشین عقب تویوتا هم نزدیک ده تا سوری نشستن و رفتیم تو راه تیراندازی زیادی بود رسیدیم نیروها رو از تپه کشوندیم بالا و به علی گفتم نیروها رو از فلان جا بچین تک تک پشت یه موضع مناسب آماده باشن.واقعا با دل و جرأت بود و ترسی نداشت از گوله تیراندازی خیلی زیاد بود. به نحوی که نمیشد تکون بخوریم. تو اون شرایط با فریاد گفتم داداش اسمت چیه؟ گفت علی.گفتم بچه هم داری؟ گفت إره اسمش امیره. گفتم پس ابوامیر صدات میکنیم.خیلی هم خوشحال شد ظهر شد و وقت نماز زیر گوله خمپاره و قناصه و تیربار دشمن یه نماز با پوتین و تیمم و نشسته ی مشتی خوندیم هممون تا عصر درگیری ادامه داشت و یکی از بچه هامون بصورت معجزه آسا تیر خورد از پشت سر و از زیر گونه ش اومد بیرون و الانم سالمه.ولی خداروشکر تلفات دیگه ای ندادیم شب که شد هوا خیلی سرد بود. روی اون تپه غیر از یک اتاقک خرابه چیزی نبود برای استراحت. مه همه جارو گرفته بود یه ماشین داشتیم تویوتای تک کابین که جای دونفر بود.سید و من و علی ایرانی بودیم و چهل تا سوری حدودا سید قبلا مجروح شده بود و سرما براش زجراور بود گفتیم نشست تو ماشین به علی گفتم تو هم برو هر دوساعت جابجا میکنیم . هرکاری کردم قبول نکرد. یه بخاری بنزینی جیبی داشت و کیسه خوابم ازم گرفت و رفت زیر ماشین خوابید تا صبح. دیگه دوسه روز دیگه موندیم اونجا و مقاومت کردیم تا خان طومان بطور کامل آزاد شد و وارد خان طومان شدیم. اونجا هم خط تحویلمون دادن و نیرو گذاشتیم و هر شب سرکشی میکردیم با علی چند شب علی رفت توی اتاق دوربین از اونجا آتیش رو هدایت میکرد بعد چند شب اومد گفت إقا من از یجا موندن تنفر دارم نمیرم دیگه تو اتاق دوربین و دوست دارم برم تو خط کار کنم با صحبت حلش کرد خلاصه و دوباره با هم میرفتیم تو خط یه بار بهش گفتم تو هم داغون دنبال شهادتیا گفت نه. من برا شهادت نیومدم.اومدم خدمت کنم تا جایی که میتونم یه بار به خونه زنگ زد گفتم به امیر سلام برسون ابوامیر😔 گفت خیلی دلم براش تنگ شده تازه زبون باز کرده دوسه بار مشت و مالم داد تمام خستگی از تنم رفت بیرون.بچه ی ایثارگر و فدا کاری بود. دم از خستگی نمیزد یه بار بهم گفت فلانی چرا انقد لباسات کثیفه. گفتم کثیف بهتره و اصلا وقت نکردم لباس بشورم به زور لباسامو دراورد انداخت تو لباسشویی دستی و برام شستشون خیلی شرمنده ش شدم اون روز تا یه مدت هم باهم بودیم تا اینکه بچه های اطلاعات شناسایی میگشتن دنبال نیروی جوون ما دوتا رو درخواست دادن که بریم برای کار گشتی شناسایی خوشحال بودیم جفتمون که مسئول لشگر اومد و با رفتن جفتمون مخالفت کرد بار دوم که درخواستمون اومد علی رو موافقت کرد ولی منو نذاشت برم و اون روز جدایی خیلی بد بود. یه شب اومد پیشمون دیدم لباساش تا کمر گلی شده فهمیدم شب قبل رفته بود شناسایی پوتینشم داغون شده بود بهم گفت هروقت رفتی شهر یه پوتین خوب برام بخر پولشو میدم بعد دوروز رفتیم برای نیروها وسیله بگیریم و رفتم مغازه نظامی فروش ئ پوتیناش همه چینی بود و نگرفتم خلاصه مجبور شد از پشتیبانی پوتین بگیره و بپوشه(ناگفته نماند که از قیافه پوتینای پشتیبانی بدش میومد. هم علی و هم من. جفتمونم از تهران پوتین خودمونو برده بودیم) کانال رسمی 🇮🇷 شهید تازه تفحص شده 🌱 علی آقا عبدالهی 🌹 @shahidaghaabdolahi
🌹🇵🇸شرکت در راهپیمایی روز قدس به نیابت از شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🇵🇸🌹 💠جمعه همه با هم میاییم به عشق 🌷 تمام ... و به نیابت از شهید که پای ثابت « » بود🌷🇵🇸 ࿐჻ᭂ🍃🇵🇸🌷🇵🇸🍃჻ᭂ࿐ 🇯🇴 🥀به مادری کہ جوانش شهید گشتہ قسم 🇵🇸کہ شهرِ قدس یهودی نشین نمی ماند 🇵🇸نگاه کن کہ جهان یکصدا فلسطین است 🌹امام گفتہ و حرفش زمین نمی ماند 💐🇵🇸روز جهانی قدس گرامی باد. 🌷 🕊 🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌹 🆔 @shahidaghaabdolahi ╰═━⊰🍃🌷🕊🌷🍃⊱━═╯
🌹با یاد دمشق غرق غم میباشم در بین همین نوحه و دم می باشم 🏴با پرچم سرخ سرباز می باشم ┄┅═✼🍃🖤🍃✼═┅┄ 🖤عطرے ڪہ از حوالے پرچم وزیده اسٺ 🏴ما را بہ سمٺ مجلس آقا ڪشیده اسٺ 🖤از صحن هر حسینيہ تا صحن 🏴صد ڪوچہ باز ڪنید رسیده اسٺ 💔 🍁🍂 ┄┅═✼🍃🖤🍃✼═┅┄ ◾خلائق خاک بر سر،جملگی زارے کنید محرم ماه خون آمد عزادارے کنید ◾زخاک نینوا فریاد مےخیزد چنین حسینم یار مےخواهد،وفاداری کنيد 🖤السلام عليك يااباعبدالله(ع) 🏴(ع) 🥀 🕊 (ع)🏴 🌹کانال اصلی ایتا شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌹 🆔 @shahidaghaabdolahi ╰═━⊰🍃🌷🕊🌷🍃⊱━═╯