✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ فی آناءِ
لَیلِکَ وَ أطرافِ نَهارِکُ✋🏻
سلام بر تو،
در تمام لحظههای شبانهات
و ساعتهای روزت ...
سلام بر تمام لحظههای انتظارت
و تک تک لحظههای نیامدنت ...
#اللهمعجللولیکالفرج✨
#صبحبخیرامامزمانمــــــــــ♥️
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@shahidalahasan19934
#امـیـریحسینونعــمامــیرم
.
خوبـهارامــشتریبسیـارباشــددرجهان
آنکهدرهممــیخردتــنهاحسینابنعلیست
#صـلیاللهعـــلیکیــاابــاعــبــدالله
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@shahidalahasan19934
●🧡🕊●
مثل یک معجزه ای،
علت ایمان منی
همه هان و بله هستند،
شما جانِ مَنی...😍💛
#شهید_علاحسن_نجمه
✅ @shahidalahasan19934
✅ محدوده پوشش
☑️ لازمـ است بانوان تمام بدن خود ࢪا [غیࢪ از گردے صورت ، و دست ها از مچ تا انگشتان] بپوشانند.😊
[#بایدهاونبایدهایپوشش🐚🌸✨]^^
#حرفهاےدرگوشے🌿.•
#مثلالماس💎•'
••❀〇 ⃟🦋❀••
∞| ♡ʝσiŋ🌱↷
『 @shahidalahasan19934
#حسین_جانم❤️
باز هم این دل دیوانہ تو را مےخواهد
دل بشڪستہ ز دسٺ تو عطا مےخواهد
خستہام از همہ دنیا و گرفتارانش
ڪرمے ڪن ڪه دلم #ڪربوبلا مےخواهد
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا💚🌿
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@shahidalahasan19934
#تلنگـر💥
اگهکسیتوکُماباشه؛
خانوادشهمهمنتظرنڪهبرگرده...😓
خیلیامونتوکمایگناهرفتیم؛
اَهلبِیتمنتظرمونَند...💛🖇
وقتشنشدهکهبرگردیم؟!
استغفراللهربےواتوبہالیہ♥️
✅ @shahidalahasan19934
#طنز_جبهه😂🤣
#کی_سردشه؟😜
یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع كرد و با صدای بلند گفت: كی خسته است؟☺
گفتیم: دشمن😄
صدا زد: كی ناراضیه؟😉
بلند گفتیم: دشمن😎
دوباره با صدای بلند صدا زد: كی سردشه؟😜
ما هم با صدای بلندتر گفتیم: دشمن👊🏻
بعدش فرماندمون گفت: خوب دمتون گرم، حالا كه سردتون نیست می خواستم بگم كه پتو به گردان ما نرسیده😂
"شادی روح شهدا #صلوات"
✅ @shahidalahasan19934
عشق
از همانجايى شروع شد...
كه حالمان
به هيچ چيز خوش نشد
اِلا
دوست داشتنش...
✅ @shahidalahasan19934
.
.
#قرار_همیشگی_اعضای_کانال👇🏻❤️💙💚💛💜👇🏻
دعای_فرج📜
ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...
🌺الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
♥️وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ
🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌺محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ
🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
♥️وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
🌺عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً
🌸كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا
♥️محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ
🌺اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى
🌸 فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى
🌺ادْرِكْنى اَدرِکنی
🌸الساعه الساعه الساعه
♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین
(خواندن دعای فرج
به نیت سلامتی و
~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون)
.
.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌸🌱
🌷°•| @shahidalahasan19934
1_65739497.mp3
308.6K
🔰روز پنجشنبه روز زیارتی
🌸امام حسن عسکری علیه السلام
#التماس دعا 🤲
#ما_ملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
🚩 @shahidalahasan19934
||ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیلالله امواتا||
آنها زندهاند و خود فرماندهی میکنند
با این تفاوت که اینبار دستشان باز تر است.
#شهید_علاحسن_نجمه
#تولید_کانال
✅ @sjahidalahasan19934
•••
「دࢪشعࢪشاعران
همہگشتمکہمصرعے
دࢪشأنخندھهاۍتوپیداڪنم
نشد💔🌿...」
✅ @shahidalahasan19934
#بهوقتبندگے💚
میگفت:
بعضیامون "دلبری کردن" برای
#خدا رو بلد نیستیم ؛
ولے تا دلتون بخواد ؛
واسه #خلقخدا بلدیم :)🌿
+راستمیگفت؟
#مگهنه ؟!
🌸|• @shahidalahasan19934
#طنز_جبهه😂🤣
#فرهنگ_و_اصطلاحات_جبهه😉
آن چيز را که چيز بود،چيزش کنيد:🧐 مسأله اي که پشت ِ بي سيم براي هر دو طرف روشن بود.
شَل و شولِتيـــــــم: مخلصتيــــم✋
حـديث ِ ننــه: پند و اندرز فرمانده راجــع به جبهــه🗣
خــاله کوکب: تـدارکات چي گردان👨🍳
خــلوت ِ عشاق: سنگــر کمين🤭
روحيـــه: کمپـوت ِ ميوه🥫🍐😋
ظلمـت ِ نَـفــسي: کباب🥓 و غــذاهاي لذيذ🍗😋
فانــوس ِ حـُسينيــــه: بچه هاي نماز شب خــوان🌟
مــومن ِ خــدا پنچر کــرده: جانباز، کسي که در عمليات به شـدت مجروح ميشد😧
ياماها دوگوش: قاطر هايي🐴 که در منـــاطق جنگي بودن
✅ @shahidalahasan19934
【شَهید عَلاحَسَن نَجمِهღ】
حال و هوای پاییزیی😁🌧💧
عکسای گرفته شده توسط خودمون☺️
@shahidalahasan19934
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشـق
آن بُغضِ عجیبےسٺ
کھ ازدورےِیار
نیمھ شب ...
بیـنِ گلو مانـده و جان ּمےگیرد ...
↯Ⓙⓞⓘⓝ↯
@shahidalahasan19934
#فراراززندانداعش
🔻 #قسمت_4
_ یک بار دم صبح بود ساعت پنج صبح دایے ام هم با من بود ڪه(بعدها به شهادت رسید...)
بعد از نیم ساعت خط را به گروهے دیگر تحویل دادیم...
چند لحظه بعد یک خمپاره ۱۲۰ خورد وسط بچه ها ڪه یڪجا جمع شده بودند!
"حیدر" ، "محمد" ، "سیدناظر" ، "سید رضا" دایے ام ، همه با هم بودند...
محمد سرش نبود،حیدر پاهایش پریده بود و هردو هم آنجا تمام ڪرده بودند!
اولین بارم بود ڪه شهید می دیدم! یڪے از بچه ها با دیدن حیدر از ترس زبانش بند آمد...
او پنج،شش روز نمی توانست صحبت ڪند!
اما من چون خون دیده بودم برایم عادے تر بود.
خیلے ناراحت بودم...
حیـدر هم اتاقے ام بود!
با هم اخت شده بودیم!
حیدر و محمد هیچ ڪسے را نداشتند...
خانواده هایشان همه در افغانستان بودند و خودشان در ایران در یک اتاق مجردے زندگے میڪردند!
باهم فامیل هم بودند...
همان موقع بود ڪه احساسے به من دست داد ڪه ، خوش به حالشان...
آنها رفتند!!!
تلخے داستان این بود ڪه آنها به عشق حضرت زینب سلام الله علیها آمدند اما حتے یک بار وقت نشد حرم اش را زیارت کنند...
_آن زمان زینبیه خیلے خطرناک بود و عدهے ڪمے این توفیق را پیدا میڪردند ڪه حرم را زیارت کنند! بعضے گروه ها خط را نگه نمے داشتند و حتے شب اول ول میڪردند میرفتند...
اما بچه هایے مثل حیدر و محمد جانانه مےجنگیدند!
_آن دو را در ڪیسه هاے مخصوص گذاشتیم ، پلاڪشان را زدیم ، نامشان را نوشتیم و به عقب فرستادیم!
بعضے از بچه ها زندگے هاے سختے داشتند و از خانوادههاےشان دور بودند...
یادم هست محمد مےگفت:"قدر پدر و مادرت را بدان ، ما در شهر غربت بودیم و همه کارهایمان را خودمان باید انجام دهیم یا ڪار می ڪنیم یا در این اتاق زندگی میڪنیم"...
هر دوےشان هم سرے اول به شهادت رسیدند!
شهادت آنها براے ما گران تمام شده بود...
_بعد از شصت روز برگشتیم خانه!
ڪل فاطمیون آن زمان صد و شصت نفر بودند و با تعدادے ڪه اڪنون سوریه هستند اصلاً قابل قیاس نیست...
من پنج بار اعزام شدم و بار پنجم اسیر شدم!
مے توانم بگویم دفعه اول هیجاناتے داشتم ڪه مرا به جنگ مےڪشاند ، اما دفعه هاے بعد دیگر خبرے از آن هیجان ها نبود و آگاه تر قدم در این راه گذاشتم!
خیلے ها فکر مے ڪنند مدافعان حرم به دلیل تسهیلاتے به سوریه میروند...
من زمانے ڪه در ایران مشغول ڪار بودم ، حقوق متعارفے داشتم و ڪارم اگر چه سختےهاے خودش را داشت اما خوب بود!
در ڪنار خانواده بدون هیچ خطرے زندگے مےڪردم...
خانواده ما مشڪل اقامت در ایران را هم نداشت!
ترس این را هم ڪه ممڪن است دست و پایم قطع شود نداشتم... بنابراین من نه نیاز به این پول داشتم و نه نیازے داشتم بروم مثلا ڪارت اقامت بگیرم ، اما غریبے حضرت زینب سلام الله علیها ما را به جنگ کشاند!
_هر چهل و پنج روز ڪه در سوریه مے ماندم حدود یک سوم حقوق را به عنوان حق ماموریت دریافت میڪردم!
فرمانده و رزمنده عادے هم فرقے با هم نداشتند...
الان برادر خودم هشت بچه دارد ، اما در سوریه است تازه برادر من مجروح هم شده است!
تا زمانے ڪه در سوریه باشیم ، این حقوق را دریافت مےڪنیم ، اما وقتے که برگردے ایران حقوقش قطع مے شود!!!
این در حالے است ڪه دیگر ڪار قبلے ات را هم از دست داده ای...
_وقتے براے اولین بار به سوریه رفتم ، تصوراتم ڪاملا با واقعیت فرق میڪرد...
زمین تا آسمان،احساسم،آب و هوا، همه چیز!
اما جنگ آدم را شجاع و دلاور مےڪند...
من از جنگ ایران و عراق چیزهایے شنیده بودم اما هیچ تصورے نداشتم!
سرے چهارم ڪه مرخصے آمدم ، نزدیک اربعین بود ، رفتم ڪربلا...
فڪر نمےڪردم بتوانم از مرز عراق رد شوم اما ، به راحتے این ڪار را انجام دادم!
اصلا فڪر نمےڪردم بتوانم از مرز رد شوم و بروم حرم امام حسین صلوات الله علیه را ببینم!
_نُه روزے آنجا ماندم...
قشنگ زیارت هایم را ڪردم!
در حرم امام حسین صلوات الله علیه یک چفیه داشتم ڪه آن را از کمرم باز ڪردم و انداختم روے حرم حضرت...
دستم راحت به ضریح رسید!
براے خیلے ها سخت بود اما ، براے من همه جا به آسانے این اتفاق افتاد! از مرز عراق تا خود ڪربلا پیاده رفتیم...
ماشینم بود اما ، ما تصمیم گرفتیم پیاده برویم!
_از ڪربلا ڪه برگشتم دو روز خانه بودم و روز سه شنبه اعزام شدم...
مادرم صبح مرا بیدار ڪرد!
ساعت چهار صبح قرآن گرفت و من راهی شدم...
✍🏻 ز.بختیـــارے
#ادامه دارد۰۰۰
@shahidalahasan19934
شب های #جمعه شهدا را یاد کنیم تا آنها ما را نزد اباعبدالله یاد کنند🥀🍂
✅ @shahidalahasan19934
•┄❁ #قرار_شبانہ ❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#علاحسن_علاحسن_نجمه
~┄┅┅✿❀🖤❀✿┅┅┄~
@shahidalahasan19934