#نگاهی_به_زندگینامه
#شهیدعلاء آرزو داشتند مدافع حرم بشوند
از روستای آنها عدلون – در جنوب لبنان- تا حرم #حضرت_زینب راه زیادی نبود.
#شهیدعلاء دوست داشتنددر کنار رزمندههای ایرانی، افغانی، پاکستانی و لبنانی، مدافع حرم اهلبیت بشوند
#شهیدعلاء یک هنرمند بودند. عکاسی، بازیگری و کارگردانی را دوست داشتند.
اما یک روز #شهیدعلاء به #امام_حسین_علیه_السلام
سلام کردند و از ته دل گفتند:
«من شب و روزم را به عشق شما و خانوادهیتان نفس کشیدهام. روضههای مادرم برای شما، به جانم، شربت عشق و عاشقی ریخته؛ آیا من زنده باشم و کفتارها بخواهند به طرف حرم اهلبیتِ شما پوزه بکشند و زوزه سر بدهند؟»
#شهیدعلاء به زودی عضو حزبالله لبنان شدند و لباس رزم پوشیدند. یک پیشانیبند زرد هم بالای صورت نورانی شان بستند که روی آن نوشته شده بود: « کُلُّنا_عباسکِ_یا_زینب !»
بعد هم یک اسم برای خودشان انتخاب کردند و به همگان گفتند
: «به من بگویید #تراب_الحسین (یعنی خاکِ حسین).»
این اسم، اسمِ جهادی ایشان بود
#شهیدعلاء از بچگی یتیم بودند و درد یتیمیِ بچههای کربلا را به خوبی حس میکردند. ایشان چند روز قبل از شهادت خود در صفحهی شخصی شان در فیسبوک نوشتند:
« #اشکهای_جاری_خود_را_آماده_کنید !»
. #شهیدعلاء عاشق حضرت محمد و آلمحمد،
مرد و مردانه جلوی داعشیها و اذنابشان، ایستاد و عاقبت به آرزوی همیشگی خود رسیدند.
#شهادت!
بعد هم معروف شدند به #شهیدزینبی!
شهادت در تلة السریال حلب در سوریه
شهید«علاء» در جنگهای قلمون و قصیر شرکت داشت . او از مجاهدان و شخصیتهای رسانه ای مستقر در خط مقدم و از افسران جنگ نرم بر علیه دشمن تکفیری - صهیونیستی به شمار میرفت . او همچنین از فعالان فیس بوکی محسوب میشد که تصاویر شهدا را منتشر و احوالات آنها را مینوشت .
او با اینکه سن و سال کمی داشت در جنگ قهرمان بود و مثل سایر برادران مجاهدش جانفشان ، جان نثار، مؤمن و در کارها پیش قدم بود.
او یتیم زندگی کرد ولی برغم یتیم بودنش شکسته قلب و شکسته دل نبود ، بر عکس انسانی پاک ، دوست داشتنی و دارای قلبی بزرگ بود ، در دنیا با ایمان و امید زیست . دوستان زیادی داشت و نزد کسانی که میشناختند محبوب بود . حتی یکی از دوستانش میگفت که او روستایی از دوستان دارد (به معنای کثرت دوستان).
💠اشک های جاری خودرا آماده کنید
آخرين نماز صبح «علاء نجمه» نماز وداع او بود