بعضی ها میگن که می ترسیم بهمون فحش بدن، کتک بخوریم، بهمون بگن اُمُّل و... جواب: اولا اون کسی که گناه می کند باید بترسد از گناهش و عقوبتش، ما نباید بترسیم دوما این ترس از جانب شیطان هست حالا ممکن هست کسی هم به ما فحش بدهد، همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند: دو تا فحش هم به شما بدهند، برای خاطر امر خدا تحمل کنید. قرآن کریم می فرماید که ۴ تا بلا سر همه پیامبران آمد: همه پیامبران کتک خوردند، فحش شنیدند، اذیت شدند و مسخره شدند. من و شما بخاطر اسلام چندتا سیلی خوردیم تا حالا؟ ضمن اینکه ما یاد گرفتیم که از شیوه «بگوییم و برویم» استفاده کنیم، نمی رویم بایستیم یک ساعت سخنرانی کنیم، همین که از کنار اون فرد داریم رد میشیم، بدون توقف و بدون مکث یک لحظه مثلا می گیم که خانم حجابتون رو رعایت کنید. در نهایت ادب می گوییم و رد می شویم. دیگه وقتی رد بشیم طرف مقابل نه فحشی می دهد و نه به تو چه ای میگه، چون می بینه که ما رفتیم. طرف مقابل با وجدانش تنها می ماند و وجدانش بهش میگه که اون راست گفتا! @ShahidAliKhalili

شبهه سوم: بعضی ها میگن که دیگران از تذکر ما ناراحت می شوند. اگر امر به معروف و نهی از منکر کنیم اون کسی که مقابل ما هست دلخور می شه! جواب: خداوند در قرآن کریم می فرمایند که: «ای کسانی که صاحب عقل و خرد هستید، در قصاص برای شما حیات هست!» [۲] قصاص!!!! وقتی دارن کسی رو قصاص می‌کنن خانوادش گریه می‌کنن، ضجه می‌زنن، دارن خودشونو می‌کشن ولی قرآن میگه در این قصاص برای شما حیات هست، "چون درسِ عبرتی برای بقیه میشه". این جا فرد مهمتره یا جامعه؟ امنیت فرد مهمتره یا امنیت جامعه؟ این فرد باید فدا بشه تا عبرتی بشه برای امنیت جامعه! در مسئله نهی از منکر هم همینطور هست، ما سعی می کنیم تا می تونیم مهربون بگیم، ملایم بگیم، دوستانه بگیم، دلسوزانه بگیم که تا جایی‌که ممکنه اون فرد ناراحت نشه یا کمتر ناراحت بشه اما اگر با همه این‌ها باز هم ناراحت شد، خب بشه! جامعه که نباید خراب بشه اگر کسی سرما خورده و داره همش تو اتاق عطسه میکنه، بعد ما بیایم بهش بگیم ماسک بزنه، طرف ناراحت میشه، خب باید ماسک بزنه که به بقیه سرایت نکنه! از تذکر ما دلخور شدن، مثل درد آمپول هست. درسته دلخور میشه ولی براش خوبه، مثل دارو و شربتی هست که طعمش تلخه ولی هم برای فردِ مقابل خوب هست و هم برای جامعه. @ShahidAlikhalili

خود وزیر آموزش پرورش جلساتش رو غیرحضوری برگزار میکنه بعد مدارس حضوری؟! قرصاتون رو سر وقت میخوریدقربان؟ #انتقادبه_مسئولین #دغدغه #نگرانی #ارسالی_کاربران

#داستانک🌹 ناگهان روزی دردی وجودش را فرا گرفت و هر روز بیشتر و بیشتر شد. اثرات آن ضربت نمودار می شد. هر روز کف حجره طلبگی اش می خوابید از درد به خود می پیچید و اشک می ریخت. معلوم نبود حجم درد چقدر بود که می گفت: برای خودم گریه نمی کنم؛ برای زجری که امام حسن سلام الله علیه بعد از خوردن سم می کشید اشک می ریزم... یا فاطمه زهرا... دیگر نمی توانست حتی غذا بخورد. روده ها و معده دچار عفونت شده بود. همه ی آنچه در این دنیا حق و سهمش بود را بخشید... قصاص قاتلش را و حتی گوشت تنش را... به 42 کیلو رسید... پوستی و استخوانی... می خواست سبکبال تر از هر زمان شود. ملائک زیرشانه هایش را گرفتند، بلند شد اما به ظاهر به کمک مادر. وضو گرفت. از مادر رنجیده اش خواست او را در آغوش بگیرد، مادر و پسر لحظاتی به هم فقط نگاه کردند و تمام... سه روز از بیست و یکمین بهار عمرش بر این سیاره ی رنج نگذشته بود که از قفس تن رهید و روح بلندش اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست... همان دم بود که ملائک به استقبالش شتافتند؛ نشان آخر با احترام و تشریفات بر سینه اش قرار گرفت و آن بزرگترین و درخشان ترینِ نشان ها بود: نشانِ "شهید غیرت". دفتر عمر دنیایی اش بسته شد؛ دفتر عمر ابدی اش گشوده... آخرین نشان که بر سینه اش جا گرفت به او کرامت بخشیدند: حالا هر روز از گوشه ای از این دنیا خبری می رسد... جوانی دیگر به گفته خودش با عنایت شهید امر به معروف و نهی از منکر "علی خلیلی" به راه حق بازگشت... _ به پایان آمد این دفتر؛ حکایت همچنان باقیست ...🌱 🔴 خدایا مرگمان را خلیلی وار بفرما ... __ @ShahidAliKhalili

بسم الله الرحمان الرحیم #نای_سوخته #قسمت۲۵ کم کم بوی عید به مشام می رسید😍😌 صدای پای بهار از تمام خانه ها شنیده می شد،☺️😊 اما از خانه علی اقا تنها صدای سکوت می اومد و خبری از شور هیجان عید نبود😞😔 ولی نه! شب تحویل سال ۱۳۹۳انگار عده زیادی امده بودند😍 دانش اموزان هم به دیدار معلم خوش روی شان اومده بودند و بوی خوش سبزی پلو با ماهی😍😍😍😋 نوبت عیدی بود😍😍☺️ پسر فکر همه جا را کرده بود به خصوص اینکه اخرین تبریک او به مادر بود😭😔 روز اخر سال۹۲ به علی عیدی داده بودن😁 داد ب من گفت برو برای مادرم عیدی بخر، اول گردن بند طلا اگ نشد مایکروفر بگیر، گفتم الان مایکروفر به درد مادرت نمی خوره ، گفت حالا یه چیزی دیگ باشه فقط بگیر☺️😊 ما رفتیم همه جا بسته بود فقط شهروندها باز بودند یه تومنی هم که مال شهروند بود یه شهروند آرژانتین باز بود همه چی داشت حتی طلا هم داشت قیمت ها زیاد بودن اما به اندازه یه تومن یه انگشتر طلا برای مادر خریدیم💍😍☺️ وقتی رسیدیم نیم ساعت مونده بود که سال تحویل بشه من اونو دادم به علی و اون هم انگشتر رو به مادرش داد 😊😄 گفت: خیلی برای من زحمت کشیدی😔 و یه خرده با هم گریه کردند و سال تحویل شد😭😭 تیک تاک آمدن سال نو از صدای ضربان قلب مادر و پسرش عقب مانده بود😔 ادامه دارد..... #شهیدعلےخلیلی 🥀نویسنده:هانیه ناصری 🥀ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ @SHahidAliKHalili

🎧تا کربلا یک یا حسین دیگر #ارسالی_کاربران #دلتنگ_کربلا @ShahidAliKhalili

. پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا #پرواز کنی... آن هم عاشقانه... :)♥️ @SHahidAliKHalili

کسانی #امام_زمان خود را به قتلگاه بردند که داعیه ی #ولایت_مداری و #شیعه بودن داشتند . همانانی که پشت #ولی_امام را درکوفه خالی کردند . گرانی ها ، فشارهای اقتصادی نتیجه انتخاب غلط مردم است نه نتیجه ی انقلاب . رهبر عزیز ومقتدر ومظلوم به تنهایی در برابر همه ی شمشیرها ایستاده اند . امروز اگر هرکسی به رهبری ایراد وارد کند شک نکند روزی مقابل #امام_زمانش خواهد ایسـتاد . . این درس تاریخ است . کربلا را بـخوانیــــــم . @ShahidAliKhalili

✴️ ‏امام خامنه‌ای: این‌جور نبود که یک عده مستمع جلوی حضرت زینب نشسته باشند، گوش فراداده باشند، او هم مثل یک خطیب برای‌شان خطبه بخواند؛ نه! نیزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند... حضرت با این عده‌ غیرقابل اعتماد مواجه است، اما این‌جور محکم حرف می‌زند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست #ریحانه #ناموس #زنان_طراز_جهان_اسلام @ShahidAliKhalili

. باران می گیرد باران نام تو ، باران نگاه تو باران آغوش تو . . ومن تازه میشوم . یک سوال حسین جان ؛ پیشِ چشمان تو نشستن ، چه اتفاقی ست که برای هر کسی که رخ میدهد ، بیچاره اش میکند؟ « من بیچاره شدم حسین . . . بیچاره ی نعشِگی دقایقی که روبروی چشمانِ جنون خیز تو ، آرام می گرفتم ❤️ من بیچاره شدم حسین . . . فقط یک آرزو برایم مانده ؛ که بمانم و باز،ببیـنمت ! در دارالجـنونِ زمیـن ؛ مـقابلِ چشـمانِ تو . @ShahidAliKhalili