#ضربت۶ علی باز هم بستری شد اوایل یه بیماری ساده و قابل علاج به نظر می‌رسید منتهی یک دوماهی که گذشت نگرانی ها بیشتر شد! جای خالی علی تو جلسات هیئت و باشگاه و حوزه بیشتر حس میشد..! (آخه آدمی که دوست داشتنی باشه،تو نبودنش خیلیا جای خالیش رو حس میکنن.!) دیگه همه به دیدنش میرفتن منتها یه عده ای بیشتر کارهاش رو به دوش می‌کشیدن از جمله #مادرش که مثل پروانه ای به دور شمع خودش میچرخید و به چشمای خودش آب شدن جوونش رو میدید! همه جوره هواش رو داشت کاری به هزینه های هنگفت درمان و بیمارستان وداروها و...نداریم! همین توی بیمارستان بودن سوهان روح بود البته علی توی بیمارستان هم بیخیال کارهای روزمره نمیشد.. از مدیر حوزه اجازه گرفته بود که امتحاناش رو بعد خوب شدنش بده پیگیری حال رفقاش رو می‌کرد.. تا اینکه بالاخره بهش اجازه دادن که تحت مراقبت داخل خونه بستری بشه... ادامه دارد... #شهیدعلی_خلیلی #نیمه_شعبان۹۰ @ShahidAliKhalili

آهای کوه غیرت صدامونو داری؟ هوامون خرابه هوامونو داری؟ #شهیدعلی_خلیلی @ShahidAliKhalili

هیاهوی شهر ازیادم برد آماده شدن برای شهادت را...خوب شدن برای طلبیدن را... علی آقا ممنون که یادم انداختی پرکشیدن باشهادت، بهامیخواهد نه بهانه سالگرد شهادتت مبارک، دعاکن مانیزآسمانی شویم #شهیدعلی_خلیلی @ShahidAliKhalili

#شهادت۱ نمیتونست غذا بخوره نمیتونست درست آب بخوره نمیتونست درست راه بره؛و این حال حدود سه ماه طول کشیده بود (کم زمانی نیستا)!ولی علی بیخیال نبود ایام فاطمیه بود و چله های زیارت عاشورای علی شروع شده بود میگفت میخوام برای فاطمیه دوم بلند شم و نوکری کنم البته بیماری روزبه روز بیشترمیشد وعلی ضعیف تر تاحدی که وزنش چهل کیلو رسیده بود با این حال امکان عمل جراحی نبود علی برنامه های بلند مدت برای خودش بسته بود تو همین ایام دوستان نزدیکش تعریف کردند که فرق هایی تو رفتاراش هم دیده بودن اروم تر از گذشته ،صبورتر ولی هم چنان مقاوم و با انگیزه آخر سال شمسی بود! عده ای درگیر هیاهوی عید و سال نو عده ای درگیر مراسم عزا و برپایی روضه خلاصه سر همه گرم کارها بودکه سال تحویل شد و وارد سالی شدیم که در روز اول آن سال امر به جهاد اقتصادی و جهاد فرهنگی شد! علی هم خودش رو برای همه چی آماده کرده بود همون پول اندک شهریه هاش رو پیش دوستش جمع کرده بودو مقداری قرض کرد تا تونست یه انگشتر طلا برای مادرش بگیره لحظه ی سال تحویل مادر رو نشوند و گفت _مامان ببخشید!خیلی این مدت زحمت دادم بهت این چیزا که نمیتونه زحماتت رو جبران کنه ولی این هدیه کوچیک رو قبول کن ادامه دارد.. @ShahidAliKhalili

بسم رب الشهدا و الصدیقین🌱 به نیابت از برادر شهیدمان ختم قرآن گرفتیم🙃 عزیزانی که مایل هستن در این ختم قرآن شرکت کنند و در این ثواب بزرگ شریک باشند میتوانند ... جز مورد نظر خود را برای آیدی زیر ارسال کنند ...🦋 @shahidalikhalili2466 جز1✅✅ جز2✅ جز3✅ جز4✅✅✅ جز5✅✅ جز6✅ جز7✅ جز8✅ جز9✅ جز10✅ جز11✅ جز12✅ جز13✅ جز14✅ جز15✅ جز16✅ جز17✅ جز18✅ جز19✅ جز20✅✅ جز21✅ جز22✅ جز23✅ جز24✅ جز25✅ جز26✅ جز27✅✅ جز28✅ جز29✅ جز30✅✅ ⭕️مهلت قرائت تا 10ام فروردین ماه سنگ تموم بزارین براشون😌🌿 #بسم‌الله #و‌من‌الله‌التوفیق☘ @shahidalikhalili

امروز هشت ساله که شهید شدی هشت ساله که رفتی و رگ غیرتت رو دادی بخاطر ناموس کشورت ولی هفت ساله شدی داداش من هفت ساله که منم داداش بزرگتر دارم هفت ساله که دستم رو تو بزنگاه ها گرفتی و عین یه برادر واقعی پشتم وایسادی هفت ساله دارم عکسات رو نگاه میکنم و هفت ساله که به هر دری میزنم تا خواهریمو بهت ثابت کنم ولی این تو بودی که بارها برادری تو بهم نشون دادی شرمندم داداش علی شرمندم که خواهر خوبی نبودم جان برادر ولی تو همیشه داداش خوبی بودی وهستی برای من بمون بمون داداش علی بمون که نگن بی برادرم نگن کسی رو ندارم بمون جان برادر و برام برادری کن که هیچ کس پشتم نیست جز خدا 😭 #خادم_نوشت @ShahidAliKhalili

بسم رب الشهدا با استعانت از نام مبارک حضرت زهرا و یاری خداوند و اجازه از محضر خانواده شهید بار دیگه پیج مون رو راه انداختیم به امید میلیونی شدن پیج شهید علی خلیلی ممنون میشم فالو کنید 👇👇 @Shahidalikhalili.ir آدرس پیج 👆👆

#پایان‌ختم‌قرآن با تشکر از همه عزیزانی که در ختم قرآن شرکت کردند. اجرتون با شهدا ان شاالله🌷

من با همه درد جهان ساختم اما با درد تو هر ثانیه در حال نبردم من خسته تن از این همه تاوان جدایی #شهیدعلی_خلیلی #پست_خواهرشهید #قطعه۲۴ #شهادت @ShahidAliKhalili

#شهادت۲ #ارسالی_کاربران دوستاش می‌دونستن با چه زحمتی تو مریضی اون پول رو جور کرده بود مادرش هم مانند تمامی مادران (که قطعا همه شان فرشته هایی زمینی هستند) با وجود تمام زحماتی که کشیده بود باز هم اعلام شرمندگی میکنه و از نداشتن توقع در قبال زحماتش میگه البته که همه میدونن هیچ مادری در قبال زحماتش توقعی نداره ولی علی وظیفه ی خودش دونست که کاری کرده باشه کلا علی خیلی وابسته به مادرش بود از بچگی اینطور بود،بالاخره بچه ای که تو روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها قد بکشه #غیرتی و مادری میشه دیگه...! مادرش میگفت هرموقع هر جایی میخواست بره میومد اجازه می‌گرفت،من رو از ته دل راضی میکرد،بعد میرفت! حتی از کربلا که برگشته بود رفته بود پیش مادرش؛آخه میخواسته اجازه رفتنشو بگیره،داشت بار و بندیلش رو جمع میکرد که بره پیش اربابش برای یه مادر سخته که اجازه بده تا دسته گلش بره و ترکش کنه ولی اینجاست که مهر مادری جلوه میکنه و مادر به خودش میگه چی بالاتر از عاقبت بخیری برای فرزندم؟! بگذریم علی هدیه مادر رو داده بود و الان دیگه تقریبا هیچ کاری نداشت برای انجام دادن ظاهرا دیگه وقتش شده بود...! باید رفت باید پرید... ادامه دارد... #شهیدعلی_خلیلی @ShahidAliKhalili

🌺| #ارسالی_از_کاربران سخنی دلنشین از داداش علــے کہ هیچ‌گاھ تکرارۍ نمی‌شہ🌿'! 🌹⃟🔗|⇜#رفیق_شهیدم چقدر به موقع بود این کلیپ @ShahidAliKhalili