#خاطره
هُوَالشهید🌹
باورکنید دغدغه های علی بیشتر برای کارهای فرهنگیش بود یعنی چه؟
قبل از اینکه این اتفاق براش بیفته همیشه تو خونه صحبت این بود که دوست داره به بچه های کمتر از سن خودش یعنی یه سازماندهی بخصوصی دوست داشت براشون داشته باشه
وقتی سنش کمتر بود خب با اینکه فکرش به اونجا میرسید که مثلا کارهای فرهنگی خیلی انجام بده
فعالیتش از زمانی که وارد موسسه بهشت شد خب خیلی فعالیت شون اوج گرفت و ایشون خیلی تلاش میکرد که واقعا بتونه بچه ها رو کمک کنه بهشون
مثلا من یه موقع هایی تو خونه بهش میگفتم علی اینقدر سخت نگیر.
حالا شما که نمیتونی دنیا رو عوض کنی بالاخره یکی دوتا بچه هم بسه....
ادامه دارد....
🌸به نقل ازمادرشهیددرمستندچشمه🌸
#شهیدعلی_خلیلی
#شهیدامربهمعروف_و_نهیازمنکر
@ShahidAliKhalili
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره 📝
صدای زیارت عاشورا بلند شدهبود🤲🏻 و تعدادی هم اونجا سخت گریه میکردند...😭
و علی... علی هم راحت خوابیده بود...😌
و با احترام غسلش میدادند...💦
پیچیدنش تو پارچه سفید و تمام که شد تربت اصیل کربلا رو گذاشتن تو کفنش...
با دستمال اشکش...😔
با پرچمی که از حرم حضرت زینب(س) براش آورده بودند.🏴
علی اونجا موند.
تو قطعه ۲۴ بین اونهمه شهید.🌹
و ما...رفتیم.🚶🏻♂
زمانه ما رو با خودش برد🌪
و علی...موندگار شد...
علی تاریخ ساز شد...
علی به علی؏ رسید...
به آرزوش..
#شهیدعلی_خلیلی
#شهادت
#حضرت_زینب
@ShahidAliKhalili
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره🌹
🍃هُوَ الشهید🍃
بعد از قصه ی ضربت خوردنش یه علی دیگر شده بود، به زور یادم میاد روضه ای باشه منم اسم حسین رو آورده باشم و علی گریه نکرده باشه و اشکاش جاری نشده باشه.
این آخریا دکتر بهش گفته بود فقط میتونی آب بخوری اونم نه زیاد،فقط آب میخورد؛چنان سلام میداد به امام حسین علیه السلام میگفت :
فدای لب تشنه ات حسین علیه السلام که جیگر آدم میسوخت ....
روضه خون واقعی علی بود هم گلوش و هم...
نوکر به راه و شیوه ی ارباب میرود..
🌱به نقل از دوست شهید آقای مهدی مخلصی🌱
#شب_جمعه
#اباعبدالله
#شهیدعلی_خلیلی
@ShahidAliKHalilii
#خاطره
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
خاطره: کرایه تاکسی
منزل ما نزدیک حوزه ازگُل بود
وشبها موقع برگشتن از باشگاه جودو
باهم میرفتیم سوار تاکسی میشدیم. شهید خلیلی نمیذاشت کسی دست تو جیبش کنه،
میگفت بزرگ تر اینجاست؛
دست تو جیبت نکن...!
خاطره: مهدیمخلصی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#مربی_مجاهد
#شهیدعلی_خلیلی
@ShahidAliKhalili
#خاطره
انقدر باصفا و خوش مجلس بود... تا خسته میشدیم می رفتیم پیشش خستگی مون دربره. قبل از این که باهاش بیشتر رفیق بشم، تو یکی از اردو های مشهد با بچه ها تیم شدیم... قرار بستیم که شب اردو رو بهم بریزیم... خیلی ها خواب بودن... بلند شدم و سر و صدا کردم... علی آقا اومد با صدای گرفته سرم داد زد که حق الناسه... از ترس رفتم یه حال دراز کشیدم خودمو به خواب زدم... یه دفعه یه دستی اومد بازوم رو گرفت روم رو برگردوندم دیدم علی آقا بود!!!... گفت بیا، با خودم... گفتم کارم تمومه... اخراج شدم!!! رفتم پیشش گفت گشنت نیست؟ میای بریم حرم؟ گفتم شما بگی میام... خلاصه اینقدر تو راه حرم غذا و خوردنی مهمون کرد که از دلم در آورد... می گفت خوشم میاد تو هم مثل من خوش خوراکی.....
#به_روایت_از: آقای بیگلری
#شهیدعلی_خلیلی
#مدافع_ناموس
#شهید_غیرت
@ShahidAliKhalili
طلبه شهید علی خلیلی
📚📝#داستانک ناگهان روزی دردی وجودش را فرا گرفت و هر روز بیشتر و بیشتر شد. اثرات آن ضربت نمودار می شد
#خاطره🌱
به ظاهر به کمک مادر،وضو گرفت. از مادر رنجیده اش خواست او را در آغوش بگیرد، مادر و پسر لحظاتی به هم فقط نگاه کردند و تمام... سه روز از بیست و یکمین بهار عمرش بر این سیاره ی رنج نگذشته بود که از قفس تن رهید و روح بلندش اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست... همان دم بود که ملائک به استقبالش شتافتند؛ نشان آخر با احترام و تشریفات بر سینه اش قرار گرفت و آن بزرگترین و درخشان ترینِ نشان ها بود: نشانِ "شهید غیرت". دفتر عمر دنیایی اش بسته شد؛ دفتر عمر ابدی اش گشوده... آخرین نشان که بر سینه اش جا گرفت به او کرامت بخشیدند:
حالا هر روز از گوشه ای از این دنیا خبری می رسد... جوانی دیگر به گفته خودش با عنایت شهید امر به معروف و نهی از منکر "علی خلیلی" به راه حق بازگشت...
#شهیدعلی_خلیلی
@ShahidAliKhalili
#هوالشهید 🌹🌷🌾
#خاطره
زمانی که نوبت حجرهی #علی و بچههای حجرشون میشد که شام درست کنند، علی میرفت و عدس میگرفت و عدسی درست میکرد...
بهش میگفتم: چرا عدسی آخه؟؟!!😣😱
این همه غذای دیگه هستش که میتونی درست کنی و بچهها بخورن...
بهم گفت: سید عدسی اشک چشم رو زیاد میکنه😂☺️...منم براتون عدسی درست میکنم تا اشک چشمتون زیاد بشه و برای آقا اباعبدالله گریه کنید...☺️شاید منم یه ثوابی ببرم با درستکردنش!!
بعدش به شوخی میگفت:😂☺️
بخورید...دستپخت من هیچ جای دنیا پیدا نمیشهها !!!😍😂
راست میگفت...☺️😔
دستپختش هیچجای دنیا پیدا نمیشد...
🌾دستپختی که همراه با عشق و معرفت به معصومین(علیهمالسلام) بود...☺️
🌼🌼🌼🌼
#شهید_علی_خلیلی
#به_نقل_ازدوستان_شهید
_______________
@shahidalikhalili
#خاطره
🚩 علاقهی عمیق به اباعبدالله علیهالسلام
ـ خیلی علاقه به امام حسین داشت.
ـ حدود ۷،۸ سالش بود از این عَلَم کوچیکها درست کرده بود یه هیئت بچهها درست کرده بود تو محل؛ بچه هیئتی بود، تربیت شدهی هیئت بود.
ـ از همون کوچیکی واقعا عاشق امام حسین بود، محرم و صفر که میشد علی آقا واقعا پرواز میکردن، در هر مکانی که زیارت عاشورا برپا میشد، ایشون حتما میرفتن.
ـ گفت عمو اگر کسی حسین داشته باشه همه چیز داره، اگر کسی حسین نداشته باشه هیچی نداره...
ـ همه چیزش اهل بیت بود و ذرهای درد خودش رو حس نمی کرد.
ـ هیئت داشتند، دانش آموز داشتند، گروه گروه شده بودند و بعضی بچهها رو تعلیم میدادند.
🌺✨به نقل از خانوادهی محترم شهید
#مربی_مجاهد
#شهیدعلی_خلیلی
@ShahidAliKhalili
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره🌷
سال ۸۳ از همون روزای اول که اومده بود مسجدمون باهاش رفیق شدم. نه اینکه حالا شهید شده اینارو بگم اما خیلی باادب و باحجب و حیا بود. تو این ۱۰ سال رفاقت،شوخی و سرکله زدن دیده بودیم ازش اما حتی یکبار فحاشی و بی احترامی، هرگز... به نقل از دوست شهید آقای حسین پالیزدار
#شهیدعلی_خلیلی
#شهادت ..
@shahidalikhalili
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره🌹
یه چیزه جالب،یه روز داشتیم با هم حرف میزدیم اوایل آشناییمون بود،تازه از خدمت اومده بودم،ایشون میدونست،ولی نمیدونست چند وقته
ازم پرسید کربلا رفتی؟
من یه نیش خند زدم گفتم کربلا برا ماها نیست،برا از ما بهترونه،ما اینقدر گناه کردیم که آقا ماها رو نمیخره،یدفعه بعد اینکه حرفم تموم شد،با خنده بهم گفت،محسن جون کربلا طلبیدنی نیست،کربلا رفتن زوریه...
با این حرف من هم پارسال رفتم وهم امسال که هیچ جوره نمی شد برم به نقل از شاگرد شهید علی خلیلی
#شهیدعلی_خلیلی
_______________
🌺 @ShahidAliKhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطره
🚩 علاقهی عمیق به اباعبدالله علیهالسلام
ـ خیلی علاقه به امام حسین داشت.
ـ حدود ۷،۸ سالش بود از این عَلَم کوچیکها درست کرده بود یه هیئت بچهها درست کرده بود تو محل؛ بچه هیئتی بود، تربیت شدهی هیئت بود.
ـ از همون کوچیکی واقعا عاشق امام حسین بود، محرم و صفر که میشد علی آقا واقعا پرواز میکردن، در هر مکانی که زیارت عاشورا برپا میشد، ایشون حتما میرفتن.
ـ گفت عمو اگر کسی حسین داشته باشه همه چیز داره، اگر کسی حسین نداشته باشه هیچی نداره...
ـ همه چیزش اهل بیت بود و ذرهای درد خودش رو حس نمی کرد.
ـ هیئت داشتند، دانش آموز داشتند، گروه گروه شده بودند و بعضی بچهها رو تعلیم میدادند.
🌺✨به نقل از خانوادهی محترم شهید
#مربی_مجاهد
#کانال_شهید_علی_خلیلی
#شهید_امربهمعروف_و_نهیازمنکر
@ShahidAliKhalili
#خاطره
خونه ما نزدیک ازگُل بود
وشب ها موقع برگشتن از باشگاه جودو
باهم میرفتیم سوار ماشین میشدیم علی آقا نمیذاشت کسی دست تو جیبش کنه
میگفت بزرگ تر اینجاست
دست تو جیبت نکن!
@shahidAlikhalili
#شهید_علی_خلیلی