eitaa logo
『کانال‌رسمی‌شهیدامنیت‌علی‌نظری』
253 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
602 ویدیو
15 فایل
ڪوچه‌هایمان‌را به نامشان‌ڪردیم که هرگاه آدرس‌منزلمان‌را می‌دهیم بدانیم‌از گذرگاه‌خون ڪدام‌شهیداست ڪه باآرامش به‌خانه می‌رسیم.🌷 قلبش‌رادادتاامنیتمان‌همیشه‌بتپد.. #پاسدارشهیدعلی‌نظری #خاطرات‌وعکسهازیرنظرخانواده‌شهیدوالامقام‌می‌باشد. ارتباط با ادمین @Fnoora
مشاهده در ایتا
دانلود
فرصت زندگی مشترکمان بین دو زیارت حضرت ابوالفضل(ع) بود روز تولد امام حسن عسگری(ع) عقد کردیم و اولین جایی که توفیق شد بریم تکیه حضرت ابوالفضل علیه السلام در شهرمون برای سلام دادن به حضرت عباس علیه السلام بود و چند ساعت قبل از شهادت علی آقا آخرین جایی که باهم رفتیم و نذری تقسیم کردیم تکیه حضرت ابوالفضل(ع) بود💔 علی آقا ارادت خاصی به آقا ابوالفضل علیه السلام داشتن، هر وقت بیرون می آمدیم سعی داشت مسیرمان از کنار تکیه آقا باشد تا حتما به آقا سلامی عرض کنیم ....💔 ♥️ @shahidalinazari
سر مزار شهید نظری بودم خیلی گریه کردم گفتم اگه حواست بهمون هست بیا تو خوابم دلم خیلی گرفته دو شب بعد عکسشونو گذاشتم بالا سرم خوابیدم تو خواب دیدم یه آقای قد بلند و چهار شانه داره از دور میاد سر مزار شهید نظری. اومد بهم گفت چرا دلت گرفته؟ گفتم شما از کجا میدونید ؟ گفت اونی که براش گریه میکنی منم . من از موقعی که اومدم اینجا حواسم به همه هست چرا غصه می‌خورید؟ من اینجا حالم خوبه اگه دلت رو بدی به خدا دیگه غصه ی چیزیو نمیخوری بعد یه پیشونی بند امام حسین بست سرم گفت این ضامن خوشبختی و سعادت من بود ضامن خوشبختی توام میشه اگه عاشقش باشی اومدم بلند شم نگاهشون کنم دیدم هیچ کس پشتم نیس گفت هر وقت خواستی منو ببینی بیا سر مزارم برام زیارت عاشورا بخون. راوی: @shahidalinazari
نزدیک بود تازه دوره آموزشی علی آقا تموم شده بود و قرار بود تقسیم بشن نذر کردم دعای عرفه رو ایستاده بخونم تا محل خدمت علی آقا بیوفته ملایر نمی خواستم حتی یک لحظه ازش دور باشم😭💔 سختی چند ساعت دعا خوندن با حالت ایستاده رو به جون خریدم فقط به عشق این که علی آقا همیشه کنارم باشه♥️ راوی : @shahidalinazari
دو سه روزی بود می دیدم ....توی خودشه . پرسیدم « چته تو؟ چرا این قدر تو همی؟ » گفت « دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوب نیست. » گفتم همین جوری ؟ گفت نه. با علی نظری بحثم شد. داغ کردم. چه می دونم ! شاید بلندحرف زدم.! نمی دونم. عصبانی بودم. اما علی آقا حرفم که تموم شد ،فقط بهم گفت ؛من با فرمانده هام این جوری حرف نمی زنم؛ که تو با من حرف می زنی. دیدم راست می گه. 😭 الان دو سه روزه کلافم. یادم نمیره.»😔 راوی : یکی از دوستان شهید @shahidalinazari
پسرم بود و جانم به جانش بسته اصلا مادر که می شوی هر نفس کشیدنت به عشق بچه هایت است همه ی بچه هایم برایم عزیز بودن و هستن ،مهر و علاقه ی بچه هایم به من هم زیاد بود اما علی طور دیگری مهر می ورزید خوب می دانست نیازهای ما را همیشه قبل از اینکه خواسته ای از او داشته باشیم اجابتش می کرد. از بچگی هوای پدربزرگش راخیلی داشت همیشه درکارها کمک حالش بود. می گفتم علی جان برای تو این کارها زود است اذیت میشوی خسته می شود با لبخندی جواب را می داد و مشغول به کارمی شد. علی همه چیز تمام بود اصلا در هیچ موردی نیازی به تذکر نداشت👌 🌹 راوی : مادر شهید♥️ @shahidalinazari
بسم الله الرحمن الرحیم ۶ سال بود مشکلاتم اذیتم میکرد، و یکسال اخیر شدیدا کارم گره خورده بود و به هر دری میزدم باز نمی شد و هیچ توسل و دعایی جواب نمیداد... پنجشنبه بود رفتم سر مزار مبارک شهید علی نظری اونجا دلم شکست و با تضرع گریه میکردم و به شهید گفتم من نمی دونم شما چه جایگاهی دارید و تا چه اندازه تصرف دارید، فقط ازتون میخوام به هرنحوی که در حیطه ی اختیار شماست منو نجات بدی و مشکلاتم و هموار کنی... دوروز بعدش یک جلسه ی مهمی تشکیل شد به طور معجزه آسایی مشکل من مطرح شد و از همون جلسه به بعد همه چیز مثل معجزه رقم خورد و دقیقا بعداز گذشت ۴۰ روز از توسل من به شهید نظری بزرگوار، امروز مشکلم حل شد و‌همه چیز تموم شد.... فقط میتونم بگم خوشا بسعادت مادر بزرگوار شهید که پسری پر خیر دارد. 🌹 ارسالی کاربران♥️ @shahidalinazari
وقتی با علی آقا به مجالس مختلفی می‌رفتیم اصرار می‌کرد ساده برگزار شود. اگر میوه‌ای قیمتش یک مقدار بالاتر بود، نمی‌خورد. به ما هم می‌گفت: بچه‌ها سعی کنید خودتون رو به ساده‌زیستی عادت بدید. غذاها و میوه‌هایی رو بخورید که مردم عادی هم به اون‌ها دسترسی آسان داشته باشن. راوی : یکی از دوستان شهید ꧁•♡ @shahidalinazari♡•꧂ ‌
علی آقا کار کردن برایش عیب نبود. از جوان‌هایی که دنبال کار و تلاش نبودند خوشش نمی‌آمد. می‌گفت من حتی حاضرم برم بار بزنم، کارگری کنم و ... اما مهم برای من اینه که فقط روزی‌ام حلال باشه. راوی: یکی از دوستان شهید ꧁•♡ @shahidalinazari♡•꧂ ‌
🌱🥀شهید"احسان کربلایی پور"🥀🍃؛نخبه‌ای صاحب نظر در زمینه موشکی 🍃🥀شهید احسان کربلایی پور متولد۲۸ آبان ۱۳۵۹ در اهواز است 🔸دوران تحصیلات مقدماتی و متوسطه و دانشگاه خود را در اهواز خوب گذراند و بلافاصله پس از اتمام تحصیلش در رشته حقوق در مقطع لیسانس به عنوان پاسدار در سن بیست و دو سالگی وارد سپاه شد 🔹به همین جهت عملا چیزی به عنوان خدمت سربازی نداشت و مستقیما به عنوان پاسدار فعالیت خود را در سپاه آغاز کرد. ایشان بامداد روز ۱۶ اسفند ماه سال ۱۴۰۰ در حومه دمشق در اثر حمله مستقیم موشکی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید  🏴 خواهر شهید نقل می کند🥀: احسان شخصیت بسیار مطمئن و رازداری داشت و این ویژگی‌اش در مسائل کاری به‌شدت مورد توجه بود و جالب است بگویم تا زمان شهادتش ما چیزی در مورد جزئیات فعالیت او در سپاه نمی‌دانستیم و تنها می‌دانستیم که او یک پاسدار است. 🌱🌷پس از شهادت احسان بود که ما مطلع شدیم او سرهنگ سپاه بوده و در بخش موشکی هوافضای سپاه مشغول به فعالیت بوده است؛ □ایشان رشته حقوق خوانده بود،بعد متوجه شدیم ایشان با گذراندن دوره‌های بسیار سخت و فشرده، توانسته در مدت زمان کوتاهی تخصصی در زمینه موشکی پیدا کند که به اعتراف فرمانده‌اش به نخبه‌ای صاحب نظر بدل شود. 🌱🥀شهید احسان_کربلایی‌پور
🔺 نامه‌ای عجیب از شهید "سیدمجتبی میرغفاری" که ۳۰ سال پس از شهادت پیدا شد در بخشهایی از این نامه آمده است: 🔹وقتی در شلمچه با دشمن نبرد می‌کردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی کربلا می‌آید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکه‌ای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن اباعبدالله الحسین در کنار سرور شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادر شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان. 🔹 مادر ماها پشت سر سرور شهیدان نماز می‌خوانیم، هنوز باور ندارم چه می‌بینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچه‌های فلاح به من خوش‌آمد می‌گویند، همه بچه‌ها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچه‌ها جویای حال خانواده‌شان بودند... مادر حال می‌فهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بی‌جانی بیش نبوده‌ام.
20M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐تفحص شهیدی با قمقمه پر آب در شب میلاد امام رضا علیه السلام 💠گروههای تفحص شهدا موفق شدند پیکرهای مطهر ۳ شهید دوران دفاع مقدس را در شب میلاد امام رضا علیه السلام در منطقه ام الرصاص تفحص نمایند 💠نکته جالب این که قمقمه همراه یکی از شهدا هنوز بعد از سالیان سال پر از آب بود @shahidalinazari