eitaa logo
سـردار‌ شـღـیـداسماعیل چراغـے🕊🌹
537 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
25 فایل
🌷 بسمـــ ربــــــِّ الشهــــــــدا ...🌷 ولادت : ۱۳۶۰/۰۸/۰۷ شهادت : ۱۴۰۱/۰۸/۲۶ علت شهادت : حمله تروریستی آرامگاه:گلستان شهدای،شهر زرین شهر فرمانده گردان امام حسین(ع) یگان ویژه اصفهان ما لشکر امام حسینیم و حسینی وار میجنگیم خادم کانال : @m_hosein_m
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه همرنگ ِجماعت نشو یه عده همرنگ ِجماعت شدن ، شدن قاتل ِامام حسین'ع ! - ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
ما رو از چی می‌ترسونین؟‌! ما جایی که شهادت منتظرمونه نماز می‌خونیم . ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 🖋به قلم مرتضی اسدی (()) با توجه به اینکه خودش سنی بالایی نداشت. اولین اقدام مهم او بعد از شروع فرماندهی جمع کردن نیروهای جوان و زبده در گردان سوم بود. میخواست یکی از بچه ها را فرمانده گروهان کند؛ اما درجه اش به این پست نمیخورد. نامه نوشت به فرماندهی یگان و کلی از آن نیروی جوان تعریف کرد. در نامه اش نوشته بود: - ایشان یکی از شایسته ترین و لایق ترین افسران مجرب یگان ویژه است... جانشین خود. معاونت ها و همه فرمانده گروهانها از جوانان یگان انتخاب شدند. میگفت: - نظر حضرت آقا هم جوانگراییه. گره کارها به دست همین جوون ها باز میشه. من باید این قبح رو بشکنم که فلانی چون جوونه و تجربه نداره نمی تونه فلان مسئولیت رو بپذیره و از عهده اش بر بیاد! به نیروها امید میداد و پشت تصمیمشان می ایستاد تا اجرایی شود. در عوض از آنها کار میخواست. هنر اسماعیل این بود که از آدم های معمولی حتی آنهایی که در چشم اطرافیان بی خاصیت بودند طلا ساخت. اسماعیل علاقه زیادی به صدای علیرضا افتخاری خواننده اصفهانی داشت تا جایی که آهنگ پیشواز گوشی اش را هم قطعه ای از آهنگهای او گذاشته بود. بعد از اینکه حکم فرماندهی گردان را دریافت کرد آهنگ را تغییر داد و صدای حضرت آقا را به عنوان پیشواز خود قرارداد. یکی از بچه های گردان به شوخی گفت: - جناب سرهنگ! چرا پیشوازت رو عوض کردی؟ تا فرمانده شدی... شما که اهل ریا بازی نبودی! اسماعیل گفت: - من قبلا ً کاره ای نبودم و به میل خودم عمل می کردم؛ اما الان فرمانده هستم و الگوی کلی آدم که چشمشون به منه! دیگه نمی تونم به میل خودم عمل کنم. من باید در عمل و رفتار هم الگوی نیروی زیر دستم باشم با همین رفتارهای به ظاهر ساده به سرعت اسم اسماعیل در یگان ویژه پیچید تا جایی که آشپز گردان به گوش اسماعیل رساند دوست دارد یک روز صبحانه را با او بخورد. اسماعیل از دعوت و پیشنهاد آشپز استقبال کرد و قرار شد فردا صبح به آشپزخانه برود. یکی از بچه های گردان خبر را به آشپز رساند و مشت و لوق خوبی از آشپز گرفت. صبح زود اسماعیل همراه یکی از بچه ها یا الله گویان وارد آشپزخانه شد و چشمش به سفره صبحانه افتاد. عدسی. حلیم. حلواشکری. تخم مرغ. گوجه خیار و... سفره ای رنگین که تا حالا در گردان برای کسی پهن نشده بود! یک لقمه نان و پنیر برداشت و با ناراحتی از آشپزخانه خارج شد. کمی از درب آشپزخانه دور شد لقمه را داخل باغچه انداخت و به همراهش حسابی توپید و گفت: - از طرف من از آشپزمون تشکر کنید و بهش بگید دفعة آخرتون باشه برای من تدارک میبینید! من چطوری پای همچین سفره ای بشینم؟ درحالیکه نیروهام تو عملیات یه لقمه نون و پنیر نمی رسه ... ادامه دارد..... ✅کانال رسمی سردارشهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹شهید والامقام سرتیپ دوم اسماعیل چراغی 🌷شهید شاخص یگان های ویژه فراجا ۱۴۰۳ 🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
●●❤️🌿●● بسم رب شهدا طبق قرار هرروز ختم صلوات برای شهدا مخصوصاً (شهیداسماعیل چراغی) و(شهیداحسان نصیری) اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم
عڪست‌را؛ هرروزمرورمیڪنم تانڪندیادم‌برود... براۍلبخندچه‌ڪسی‌میجنگم. به‌عڪست‌خیره‌‌میشوم‌ونگاهم‌ درنگاهت‌گره‌میخورد!! انگارتمامِ‌دلخوشۍام؛ توهستۍحضرت‌ماه:))🫀. ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
مریضان‌ خـود‌ را‌ به‌ وسیله ِ پرداخت‌ ِ صدقه‌مداوا‌ و‌ معالجه نمایید‌ و‌ بلاها‌ و‌ مشکلات‌ را‌ با استغفار‌ و‌ توبه‌ دفع‌ کنید🚶🏻‍♂!' ‹ امام‌صادق‌ع › ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
سـردار‌ شـღـیـداسماعیل چراغـے🕊🌹
_ ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313 #شهید_اسماعیل_چراغی #اسماعی
وقتے از سفر کربلا برگشت مادࢪش پࢪسـید: چہ‌ چیزۍ از امام‌ حسین(؏) خواستے؟ مجید گفتہ‌ بود: یہ نگاھ‌ بہ‌ گنبد‌ حضرت ‌ابالفضڵ(؏) کردم‌ و یہ‌ نگاھ‌ بہ‌ گنبد‌ امام‌ حسین(؏) و گفتم: آدمم‌ کنید! شهیدمجید‌قربان‌خانی ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
تا قیامت سرِسربند تو مادر دعواست... معنی این سخنم را شهدا میفهمند.... ✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 🖋به قلم مرتضی اسدی (()) به دستشون؟! گاهی اوقات ده پونزده ساعت گشنگی می کشن و صداشون در نمیاد. من خیلی باید بی غیرت باشم که چشم رو همه اینا ببندم و شکم چرونی کنم!!! به طرف ساختمان گردان حرکت کرد. یک دفعه ایستاد و مسیرش را تغییر داد. از سمتی به طرف گردان رفت که دورتر بود. بعد از لحظاتی همراهان اسماعیل علت این تغییر مسیر ناگهانی را پرسیدند. اسماعیل گفت: - چندتا سرباز سر راه ما نشسته بودن و گرم صحبت! ترسیدم حواس شون به ما نباشه و احترام نذارن. اون وقت من مجبور میشدم طبق قانون باهاشون برخورد کنم یک نفر بود اما انگار ده چشم داشت و حواسش به همه کس و همه چیز بود. حرفش را زد و به مسیرش ادامه داد. یکی از بچه های گردان گفت: - سرهنگ چراغی دیگه شورشو در آورده! یعنی چی این همه به خودش و ما سخت میگیره!؟ تعدادی وسیله ورزشی خرید و گذاشت داخل آسایشگاه سربازها تا وقتشان تلف نشود. اوقات فراغتشان را پر میکرد و برنامه‌های تفریحی برایشان میچید تا آنهایی که دور از خانواده و شهرشان هستند سمت سیگار و خالف کشیده نشوند. یک شب وسط بازی فوتبال سربازها در آسایشگاه ضربه ای به تلویزیون وارد شد. سرباز را بردند دفتر اسماعیل و با او صحبت کرد. بعد از رفتن سرباز، اسماعیل جلسه ای با جانشین گردان گذاشت و گفت: - بی توجهی کرده و به بیت المال خسارت زده. باید جبران کنه. اما این پسر برای دادن خسارت دستش تنگه. باید کمکش کنیم. فکر کنیم بچه خود ما تو خونه تلویزیون رو خراب کرده، اون وقت چیکار میکردیم؟ اسماعیل موضوع را با تعدادی از نیروهای گردان در میان گذاشت. همگی بخشی از حقوق آن ماه خود را به اسماعیل دادند و یک تلویزیون جدید برای گردان خریدند. همیشه بیشترین توجه اش در گردان به افراد بی انضباط بود سرباز و کادری هم برایش فرقی نداشت. هر کاری میتوانست انجام می‌داد که اصلاح شوند. مشکل مالی داشتند. بیماری نزدیکان. ازدواج و... هر بهانه ای می آوردند می‌افتاد دنبال حلکردن آن گرفتاری تا خیال نیرو راحت باشد و بتواند خدمت کند. با همین برخوردها بود که افراد بی انضباط را ظرف چند ماه تبدیل به بهترین نیروی گردان میکرد. وقتی نیروهای تحت امر بفهمند فرمانده چقدر به وجودشان اهمیت میدهد با جان و دل از دستورات او اطاعت میکنند و در زمان حساس عملیات سنگ تمام میگذارند. بستگان نزدیک یکی از نیروهای گردان به رحمت خدا رفته بود. اسماعیل همه را جمع کرد و گفت: ... ادامه دارد..... ✅کانال رسمی سردارشهیداسماعیل چراغی 🆔https://eitaa.com/shahidan0313