_
#محرم
✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی
🆔https://eitaa.com/shahidan0313
#شهید_اسماعیل_چراغی
#اسماعیل_امنیت
#فرزند_زرینشهر
#قهرمانان_وطن
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
به دلت بگو میریم کربلا...💔
#اربعین
#محرم
✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی
🆔https://eitaa.com/shahidan0313
#شهید_اسماعیل_چراغی
#اسماعیل_امنیت
#فرزند_زرینشهر
#قهرمانان_وطن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله ❤️🩹.
#محرم
✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی
🆔https://eitaa.com/shahidan0313
#شهید_اسماعیل_چراغی
#اسماعیل_امنیت
#فرزند_زرینشهر
#قهرمانان_وطن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-
" نازم به خدایی که علی 'ع' خلق نمود .
#محرم
✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی
🆔https://eitaa.com/shahidan0313
#شهید_اسماعیل_چراغی
#اسماعیل_امنیت
#فرزند_زرینشهر
#قهرمانان_وطن
📚 #کجایی
🖋به قلم مرتضی اسدی
#پارت_20
((#فصلسوم ))
مدتی بعد نتایج کنکور اعلام شد. هیچ کدام از اعضای خانواده آقا رضا تا صبح خواب به چشم شان نیامد.
اسماعیل نماز صبح را خواند. لباس پوشید و خودش را به نزدیک ترین دکه روزنامه فروشی رساند. چشمش
که به صف طولانی مقابل دکه افتاد متوجه شد فقط خودش تا صبح بی خوابی نکشیده و بعضی از داوطلبین
کنکور از شب گذشته در صف اعلام نتیجه ایستاده اند.
بعد از چند ساعت معطلی بلاخره توانست روزنامه را بخرد. گوشه پیاده رو نشست . هر چند ثانیه از گوشه و
کنار صدای فریاد و خوشحالی پذیرفته شدگان را می شنید و بی توجه به آن ها به دنبال اسم خودش می
گشت. بلاخره از میان آن همه اسم نام خودش را پیدا کرد. خیلی دمغ شد. روزنامه را بست و به طرف خانه
حرکت کرد.
پدر صبح اول وقت یک جعبه بزرگ شیرینی خریده بود . همه مطمئن بودند اسماعیل با زحماتی که در این
یک سال کشیده حتما قبول می شود. کلید را در قفل درب حیاط چرخاند و وارد خانه شد. چشمش به
خانواده افتاد که بی صبرانه منتظر شنیدن خبرهای خوب بودند. مادر گفت:
- اومدی اسماعیل جان؟! نگرانت شدم ، چی شد مادر؟
اسماعیل سرش را پایین انداخت و روزنامه را در دستش مچاله کرد. مادر لب گزید و گفت:
- خاک به سرم! قبول نشدی؟!
محبوبه به طرف اسماعیل دوید . روزنامه را از دستش گرفت و گفت:
- معلومه که داداشم قبول شده! اسماعیل قبول نشه کی میخواد قبول بشه؟!
نشست روی زمین و اسمامی داخل روزنامه را زیر و رو کرد. اسماعیل بدون اینکه با کسی حرفی بزند به
طرف آشپزخانه رفت و یک لیوان آب خورد. محبوبه با فریادی بلند همه را دور خودش جمع کرد.
- دیدید گفتم داداشم قبول میشه! قربون اسمش برم ایناهاش . بیاین ببینید
دست گذاشت روی اسم اسماعیل و با خوشحالی آن را به پدرو مادر نشان داد . مادر گفت:
- الهی قربونت برم. پس چرا حرف نمیزنی مادر؟
اسماعیل جلوی در آشپزخانه ایستاد و گفت:
- رشته علوم اجتماعی دانشگاه یزد قبول شدم
همه از علاقه اسماعیل به رشته حقوق خبر داشتند. با شنیدن عنوان رشته و دانشگاه یزد انگار آب یخی
روی سرشان ریخته شد. دوری از اسماعیل و رفتنش به شهر غریب حسابی مادر را پکر کرد و در فکر فرو ...
ادامه دارد.....
✅کانال رسمی سردارشهیداسماعیل چراغی
🆔https://eitaa.com/shahidan0313
#شهید_اسماعیل_چراغی
#اسماعیل_امنیت
#فرزند_زرینشهر
#قهرمانان_وطن
🌹شهید والامقام سرتیپ دوم اسماعیل چراغی
🌷شهید شاخص یگان های ویژه فراجا ۱۴۰۳
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهید_شاخص_فراجا
#شهید_اسماعیل_چراغی
#اسماعیل_امنیت
#خادمان_امین
#محرم
✅کانال رسمی سردار شهیداسماعیل چراغی
🆔https://eitaa.com/shahidan0313
#شهید_اسماعیل_چراغی
#اسماعیل_امنیت
#فرزند_زرینشهر
#قهرمانان_وطن