eitaa logo
🌷کانال کجایید ای شهیدان خدایی🌷
80 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸ایرانی ها در عربستان عزیز شدند🌸 اظهارات یکی از حجاج ایرانی در حج امسال را تماشا کنید👇 عزت و احترام فوق‌العاده‌ای که عربستان نسبت به ایرانی ها دارد، نشانه قدرت و موفقیت دولت و سیاست های انقلابی است یکی از حجاج توضیح زیبایی در این زمینه داده لطفا تماشا کنید» ۱۴٠۲/۳/۲۹ @mhg12871338 🌸🌸🌸🌸🌸
🌕قطر در کنار ایران به آرامش رسید، چرا دیگران نه؟ 🌕 قطر و امارات از امروز روابط دیپلماتیک را از سر گرفتند وزارت امور خارجه قطر: سفارتخانه‌های قطر و امارات امروز دوشنبه پس از توافق دو کشور حوزه خلیج‌فارس برای بازسازی روابط دیپلماتیک، بازگشایی شدند. در سال۲۰۱۷ عربستان، امارات، بحرین و مصر تمامی روابط خود را با قطر به اتهام حمایت از تروریسم (روابط نزدیک با ایران) اشاره به اسلام سیاسی و ایجاد روابط مستحکم با ایران قطع کردند. نکته اول: اقدام عملی کشورهای عربی، رهبران قطر را از واقعیت دور نکرد، حتی فضای کشورشان را بر هواپیماهای قطر مسدود کردند و این کشور ارتباطش با ایران بیشتر شد و کل نیازهایش را از طریق ایران یا از فضای ایران بخارج اقدام کرد. بر خواسته بحق خود اصرار کرد و برنده شد. الان همان کشورها هم با قطر و هم ایران رابطه بر قرار کردند یا آماده رابطه هستند (حتی مصر) چون هم به سود کشورشان است، هم باعث سربلندی اعراب خواهد شد. نکته دوم: ضرب المثلی است: اگر درخت تنومندی که برای خانه ات سایه میکنه و مزاحمه (مراحمه، القاء کردن که مزاحمه) نمی تونی قطعش کنی، حداقل زیر سایه اش استراحت کن و لذت ببر. نکته سوم: ایران اسلامی کشوری کهنسال و سابقه چند هزار ساله دارد، در واقع جزو چند کشور انگشت شمار جهان است، قطع چنین درختی امکان ندارد، لذا رهبران عاقل کشورها ترجیح می دهند، زیر سایه اش استراحت کنند، چون می دانند ایران اسلامی حامی ضعفا و دشمن مستکبران است. در عمر۴۴ساله اش پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عملا این موضوع را ثابت کرده است» م م» @mhg12871338 https://eitaa.com/joinchat/3515810075Cc5ed03ef75
۲ حتماً باید سری به تیتر‌های متنوع روزنامه‌هایی که در آن می‌نویسید بزنید تا ببینید که این از نظر دوستان شما نشدنی بود که ما هم اورانیوم ۲۰ درصد داشته باشیم، هم با امریکا انواعی از توافق‌ها را از تبادل زندانیان و رفع مسدودی پول‌ها و آنچه این روز‌ها می‌شنوید، به انجام برسانیم و هم با روسیه و چین ببندیم- چنانکه سناتور‌های امریکا رسماً می‌گفتند نزدیک‌شدن به چین مانع توافق است- چه رسد به اورانیوم ۶۰ درصد و این حرف‌ها! نباید اینکه راهگشایی در کشور به دست کدام دولت و جریان انجام می‌شود، ما را حساس و به قضاوت عجولانه و متناقض بکشاند. نواصولی‌های شما نیز اگر به فرض چنین کرده و موفقیت‌ها را مانع شده باشند تا به دست خودشان رقم بخورد، بیخود کردند. افتخار هر گشایشی باید به پای ملت نوشته شود. ما ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد داریم که نقد است و اسرائیلی‌ها حالا می‌گویند اگر ۹۰ درصد نشود، با این کنار می‌آیند! و امریکا با دوربین‌های خاموش آژانس و انباشت اورانیوم در ایران، مشغول آزادسازی پول‌های ایران است. این نقد نقد است. آن نتایج فرضی اقتصادی که برشمردید، نسیه است و روی کاغذ و با محاسبه ساده شما. انتخاب با شما که «این نقد بگیرید و آن نسیه بدارید» یا «اصولی و اصلاحی بنشینند کنار هم و آواز دهل از دور بشنوند که مثلاً خوش است!» منبع: روزنامه جوان
🟪🟨🟦آقای عبدی انتخاب با شما! آقای عباس عبدی، تحلیلگر ارشد رسانه‌های اصلاح‌طلب با مفروض گرفتن آنچه کسانی «دستاورد هسته‌ای خروج غیرقانونی امریکای ترامپ از برجام برای ایران» نامیده‌اند و مقایسه آن با «نتایج فرضی اقتصادی باقی‌بودن برجام» خطاب به کسی یا کسانی که معلوم نیست کیستند، نوشته است حالا «انتخاب با شما»! یعنی وقتی این همه خسارت اقتصادی داشته چرا باید به دستاورد هسته‌ای آن فخر کرد. آقای عباس عبدی، تحلیلگر ارشد رسانه‌های اصلاح‌طلب با مفروض گرفتن آنچه کسانی «دستاورد هسته‌ای خروج غیرقانونی امریکای ترامپ از برجام برای ایران» نامیده‌اند و مقایسه آن با «نتایج فرضی اقتصادی باقی‌بودن برجام» خطاب به کسی یا کسانی که معلوم نیست کیستند، نوشته است حالا «انتخاب با شما»! یعنی وقتی این همه خسارت اقتصادی داشته چرا باید به دستاورد هسته‌ای آن فخر کرد. آقای عبدی! مخاطب این «شما» چه کسی است؟ ترامپ یا آن‌ها که «نواصولگرا» می‌نامید؟! اگر به نواصولگرایان کنایه می‌زنید، آن‌ها الان در تلاش برای توافق هسته‌ای با غرب هستند و در زمان خروج امریکا از برجام، نه در دولت روحانی بودند، نه در طرف ترامپ، نه سرپیاز نه ته‌پیاز. چرا باید حالا به آن‌ها بگویید «انتخاب با شما»؟! در این نوشته با خودتان سخن می‌گویید یا با دیگران؟! حتماً نمی‌خواهید بگویید «درست است که ترامپ از برجام خارج شد و دوستی و امید دولت روحانی را به امریکا نادیده گرفت، و درست است که اصولگرایان در آن زمان سکان مذاکرات را در دست نداشتند و هیچ امتیازی برای آنان در روند مذاکرات نمی‌توان قائل شد-که اگر بودند از آن صد‌ها سکه اهدایی به سلاطین مذاکره، چند تایی را هم باید به آنان می‌دادند-، اما خب، برخی از همان اصولگرا‌ها در دل خود یا در نوشته‌های خود، برجام را خوش نمی‌داشتند!» معلوم نیست چرا مخاطب داخلی -اصولی‌ها یا هرکس دیگر- باید بابت کاری که ترامپ کرد، بین ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد و دستاورد‌های اقتصادی ماندن در برجام، یکی را انتخاب کند! داستان به این سادگی است: یک ترامپی بود که اصلاح‌طلبان او را دیوانه می‌نامیدند و برجام را پاره کرد. ایران حتی تهدید‌هایی کرد که مانع آن شود. یعنی مایل به از‌هم پاشیدن همان وضعیت نیم‌بند برجام و بلکه بی‌بند برجام نبود. دوستان شما می‌گفتند «امریکا نمی‌تواند با یک امضا از برجام خارج شود و اگر هم خارج شود، جهان با او همراهی نمی‌کند.»، اما شد آنچه نباید می‌شد و امریکا خارج شد و جهان همراهی کرد. فرض کنیم همه آن خسارت‌های اقتصادی که شما می‌گویید هم به بار آمده باشد (با اینکه در این «اگر»‌ها نتوان نشست و اقتصاد چیزی نیست که بتوان با یکی دو «اگر» و «مگر» از آن یک پیش‌بینی دقیق بیرون کشید)، این نتایج اقتصادی یعنی کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم، ناگزیر بود و در درجه اول، بر گردن ترامپ و بعد تقصیر کسانی بود که امید و اعتماد به امریکا بستند. وقتی ناگزیر بود، باید چه می‌کردیم؟! نباید همان ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد را که هم ارزش مالی و سیاسی دارد و هم از نظر بازدارندگی، خود‌به‌خود مثل بمب عمل می‌کند و هم وزانت توان علمی و فنی و استقلال سیاسی ایران را بالا می‌برد، تولید می‌کردیم؟! این سه دستاورد آیا از هر‌لحاظ قابل اندازه‌گیری است و آیا حدی و قیمتی برای آن هست؟! اگر غنی‌سازی ۶۰ درصد را انجام نمی‌دادیم، ترامپ یا بایدن به برجام بازمی‌گشتند یا تضمینی بود که اقتصاد به آن وضع گرفتار نشود؟ مفهوم مخالف نوشته آقای عبدی این است که «اگر ترامپ از برجام خارج نمی‌شد، وضع اقتصادی ما بهتر بود، هرچند ذخیره اورانیوم ۶۰ درصد هم نداشتیم». خب الان «انتخاب با شما» دیگر یعنی چه؟! انتخاب با کی؟! یعنی آن جماعت تقریباً ذهنی نواصولگرایان (که هرچه می‌خواهید در لفافه به نظام ناسزا بگویید، با ساختن یک موجود خیالی، آشکارا به آن‌ها می‌گویید) باید «به هرقیمتی» ترامپ را خشنود می‌کردند تا در برجام بماند و از این حرف‌های خیالی؟! اگر بخواهیم منصفانه درباره تاریخ بیست‌ساله مناقشه هسته‌ای ایران و غرب قضاوت کنیم، باید بگوییم در آن نوبت که امریکا از برجام خارج شد (ترامپ خارج شد و بایدن و دموکرات‌ها به‌رغم آن همه وعده در تبلیغات انتخاباتی، به آن بازنگشتند)، ایران که خود را محروم از فواید لغو تحریم‌ها می‌دید، دست‌کم کار خود را ادامه داد و حالا همین مقدار اورانیوم غنی‌شده را موتور پیش‌برنده مذاکرات کرده است. ادامه صفحه ۲👇👇👇
حسین نوری، پژوهشگر ادیان در گفتگو با «جوان آنلاین» هشدار داد نرمالیزاسیون کردن فرهنگ صهیونیسم با تعطیلی شنبه ها! دولت آذر ماه سال گذشته طرح ساماندهی تعطیلات را به مجلس ارسال کرد. بر اساس این لایحه دولت به دنبال تعطیلی پنج‌شنبه‌ها بود، اما برخی از نمایندگان مجلس طرح دادند و پیشنهاد تعطیلی شنبه‌ها را مطرح کردند. کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی هم در جلسه اخیر خود این موضوع را بررسی کرد و اعضای کمیسیون لایحه دولت را اصلاح کردند و مصوب شد شنبه‌ها به جای پنجشنبه‌ها تعطیل شود و روز کاری هم از یکشنبه تا پنجشنبه شود. اختصاصی جوان آنلاین: طرح تعطیلی شنبه ها در روز‌های اخیر با واکنش‌های زیادی از سوی رسانه‌ها و همچنین برخی مسئولان همراه بوده و بحث‌هایی هم در میان طرفداران و مخالفان این طرح به وجود آمده که از میان آن‌ها می‌توان به اظهارنظر محسن پیرهادی در مقابل میرسلیم به عنوان نماینده مخالف طرح اشاره کرد. حسین نوری، پژوهشگر حوزه مذاهب در گفتگو با «جوان آنلاین» طرح تعطیلی شنبه‌ها را در راستای نرمالیزاسیون کردن فرهنگ صهیونیسم و فاقد توجیه اقتصادی عنوان کرد. نوری  دو علت را در مخالفت با تعطیلی شنبه‌ها عنوان کرد و گفت: یکی از علل آن به موضوعات اعتقادی و فرهنگی و دیگر به مسائل اقتصادی باز می‌گردد. او درخصوص مسائل فرهنگی اظهار داشت: سبت یا شَبّات به معنای شنبه از سنت‌های آیینی یهود است که اشاره به تعطیلی این روز در این دین دارد و بر این اساس برای آن‌ها این روز قداست داشته تا جایی که برای انجام هر گونه معامله‌ای در این روز اکراه دارند. نوری ادامه داد: ادیان ابراهیمی هر یک برای خود یک روز تعطیلی در هفته دارند که برگرفته از آموزه‌هایشان است. یهودیان هم بر اساس کتاب‌های مقدس موجودشان معتقدند که خداوند جهان را در شش روز آفریده و روز هفتم به استراحت پرداخته است، لذا تعطیلی هفتگی‌شان، شنبه تعیین شده است. این پژوهشگر حوزه ادیان با اشاره به پیگیری این طرح در کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: جای تعجب است که نمایندگان مجلس در مطرح کردن موضوعات با چنین اهمیت زیادی، تنها یک جانبه به مسائل نگاه می‌کنند وبا مطرح کردن دلایل اقتصادی که البته آن هم توجیه دقیق ندارد، اطلاعی از ثمره تصمیمات خود ندارند. این کارشناس با اشاره به اینکه اسرائیل به دنبال قدرت نمایی است افزود: اگر قدرت نمایی اسرائیل از طریق مجلس انقلابی تحقق یابد جای بسی تاسف است. به گفته او طرح تعطیلی شنبه‌ها در مجلس، فقط خواسته دشمن صهیونیستی را تامین خواهد کرد و برای حفاظت از یهود مخفی است. نوری در ادامه با اشاره به اظهارات اخیر پیرهادی به عنوان نماینده پیگیر این طرح در مجلس به کنایه گفت: با شجاعت وصف ناپذیر آقای پیرهادی و همت بلند کمسیون اجتماعی، بزرگترین گره و تنها مشکل اقتصاد کشور که تعطیلی روز شنبه بود حل می‌شود. این کارشناس با اشاره به مشکلات فعالان اقتصادی در کشور گفت: سالهاست با مشکلات زیادی در حوزه تجارت از جمله انباشت کالا‌ها در گمرک و تاخیر در ترخیص آن مواجه هستیم، اما متاسفانه برخی با مطرح کردن موضوعات حاشیه‌ای اصل موضوع را رها کرده و با بهانه‌های واهی در راستای اهداف دمشنان حرکت می‌کنند. او افزود: اگر بخواهیم مشکلات در تعطیلات را حل کنیم در ادامه با اختلاف روز و شب چه می‌کنیم. این کارشناس با بیان اینکه در دنیای امروز و با گستره ارتباطات مسائل همانند اختلاف در ساعت یا اختلاف در تعطیلی و ... کمتر اهمیت دارد افزود: برخی نمایندگان آنچنان از رونق اقتصادی با تغییر درتعطیلات صحبت می‌کنند که گویی حل تمامی مشکلات اقتصادی در گرو این مسائل است، اما این گونه مسائل، حاشیه سازی و دور شدن از متن اصلی و حل مشکلات اقتصادی رادر پی دارد. او با اشاره به اینکه گره‌های اقتصادی و مشکلات ریشه در مسائل دیگری دارد تصریح کرد: انتظار می‌رود از نمایندگان مجلس تا با حساسیت و آگاهی بیشتری نسبت به تحرکات صهیونیست‌ها عمل کنند. هر چند که این طرح مخالفان زیادی دارد و به نظر نمی‌رسد که با آن موافقت شود، اما باید توجه داشت که حمایت از آن باعث خوشحالی دشمنان اسلام و انقلاب، از جمله صهیونیسم‌ها می‌شود. این کارشناس با اشاره به نفوذ و ضربات جبران ناپذیر اقدامات صهیونیست‌ها و فراماسون‌ها در کشور گفت: ماحصل آن را در حجاب زنان و عادی کردن فساد در کشور و... مشاهده می‌کنیم و ضروری است در این زمینه‌ها هوشیار بود.
🟡🔵🟤استعفافروشی برای ورود به فهرست مجلس! غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای ائتلاف نیرو‌های انقلاب اسلامی، چهارشنبه‌شب در جلسه شورای مرکزی این شورا گفت که کسانی از قول او به برخی شخصیت‌های سیاسی پیام داده‌اند برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس استعفا کنند و قول حمایت شورای ائتلاف را داده‌اند. حدادعادل بیان چنین حرف‌هایی از قول خودش یا شورا را دروغ خواند. او با رد توصیه از سوی خودش یا شورا برای استعفا یا حمایت، چنین کاری را «ناپسند و غیراخلاقی» دانست و ابراز امیدواری کرد که این افراد، رفتار خود را اصلاح کنند. حدادعادل و شورای ائتلاف، اسامی این افراد را بیان نکرده‌اند، اما برخی شنیده‌ها حاکی است چنین امری در مورد معاونان برخی وزرا انجام شده است. نکته قابل تأمل این است که نمایندگی مردم در مجلس نیاز به شرایطی از جهت اخلاقی دارد که طبعاً با فریبکاری و دروغگویی منطبق نمی‌شود. کسی که از بدو قدم گذاشتن در مسیر انتخابات، یعنی در مرحله استعفا کردن از پست خود، بخواهد مسیر دروغ را طی کند، نمی‌تواند فرد صالحی برای نشستن بر کرسی مجلس باشد. از سویی وقتی اولین قدم برای کاندیداتوری با دروغ و خدعه همراه باشد، بیراه نیست که نسبت به نحوه طی کردن باقی مراحل تا مجلس توسط چنین فردی، نگرانی به وجود بیاید. چنین افرادی فضای انتخابات را از یک بستر نشاط سیاسی و رقابت انتخاباتی خارج می‌کنند و بعضاً باعث آلودگی دیگری هم می‌شوند. محافظه‌کاری‌های همیشگی که اصولگرایان همواره در چنین مواردی رعایت می‌کنند، باعث شده است اسامی این افراد علنی نشود، البته روشن هم نیست منظور حدادعادل ارتباط میان این شخصیت‌های سیاسی با دروغ‌پردازان است یا اصلاً خود شخصیت‌ها دروغ‌پردازی کرده‌اند، چون فرد ثالث که در این موضوع ذی‌نفع نخواهد بود، مگر آنکه باب جدیدی را در انتخابات با موضوع دلالی و کارچاق‌کنی انتخاباتی و سیاسی باز کنیم! در هر حال شورای ائتلاف می‌تواند- و بلکه باید- اسامی این افراد را در صورتی که استعفا کرده‌اند و قصد کاندیداتوری در انتخابات مجلس را دارند، در اختیار نهاد ناظر بر انتخابات یعنی شورای نگهبان قرار دهد تا در جریان بررسی صلاحیت آن‌ها مبنا و ملاک رأی قرار گیرد. پیش از این، شورای نگهبان بار‌ها اعلام کرده تخلفات انتخاباتی در جریان برگزاری انتخابات از چشم ناظران دور نمانده است و آن‌ها را در بررسی صلاحیت‌ها لحاظ خواهد کرد. حدادعادل توضیح داده است: «این موضوع را به این خاطر قویاً تکذیب می‌کنم که این افراد قصد داشتند با پخش این حرف‌ها برای ما به نوعی تعهد ایجاد کنند، در صورتی که الان ما هنوز وارد فرایند رسیدن به نامزد نهایی نشده‌ایم و هیچ تضمینی نیست که اگر کسی با این استدلال استعفا کند، بتواند در پروسه تعیین نفرات نهایی موفق شود و در لیست قرار گیرد.» برخی هم البته ممکن است در حال سوءاستفاده از انتخابات برای گران‌فروشی خود به مدیران باشند، یعنی نه قصد استعفا دارند و نه تصمیمی برای کاندیداتوری، صرفاً می‌خواهند ارج و قرب خود را بالا ببرند که ببینید فلان جریان سیاسی هم دنبال ماست که کاندیدا شویم و در لیست آن‌ها حضور داشته باشیم. در واقع دنبال این هستند که قیمت خود را بالا ببرند! با این حساب می‌توان گفت تکذیب حدادعادل کاری هوشمندانه بوده تا همگان بدانند که شورای ائتلاف توصیه‌ای برای استعفا به کسی نداشته و هر کس ادعایی در این زمینه داشته، دروغ گفته است. در جریان قرار دادن نهاد‌های ناظر و نیز کمک گرفتن از ابزار «قضاوت افکار عمومی» می‌تواند باعث کوتاه کردن دست این افراد از چنین سوءاستفاده‌هایی شود. منبع: روزنامه جوان
🟪🟨🟥پشیمانی دستیار روحانی از کار در دولت او دستیار حسن روحانی در امور اقتصادی گفته که اگر به سال ۹۲ برگردد، دیگر دستیار اقتصادی رئیس‌جمهور نمی‌شود. مسعود نیلی در سخنانی گفته که در زمان دولت آقای روحانی من مشاور رئیس‌جمهور بودم. سازمانی که من در قالب آن تصمیم گیرنده باشم، در اختیارم نبود. البته من اگر الان به عقب برگردم، این کار را نمی‌کردم. فکر کردم یک دوره استثنایی پیش آمده که شاید مشکلات خارجی ما حل بشود و مشکلات اقتصادی ما هم حل بشود. فکر می‌کردم بعداً نتوانم خودم را ببخشم اگر کاری نکنم. ولی من هیچ وقت تصمیم‌گیرنده اقتصادی نبودم.» او گفته که «در کیفیت حکمرانی خارجی نمی‌توانیم به جامعه خودمان و به دنیا راه‌حلی را معرفی کنیم که متضمن استقلال ما باشد و دعوا در آن نباشد. ما بلد نیستیم! یا می‌رویم دعوا نباشد، می‌گوییم رفتی امتیاز دادی و تمام شد، یا اگر ایستادی، باید دعوا کنی!» در واقع او تلویحاً اذعان کرده آنجایی که ایستادگی و به قول او دعوا با طرف خارجی نباشد، دادن امتیاز و چشم‌پوشی از استقلال اتفاق افتاده است. منبع: روزنامه جوان
🟪🟨🟦آقای عبدی انتخاب با شما! آقای عباس عبدی، تحلیلگر ارشد رسانه‌های اصلاح‌طلب با مفروض گرفتن آنچه کسانی «دستاورد هسته‌ای خروج غیرقانونی امریکای ترامپ از برجام برای ایران» نامیده‌اند و مقایسه آن با «نتایج فرضی اقتصادی باقی‌بودن برجام» خطاب به کسی یا کسانی که معلوم نیست کیستند، نوشته است حالا «انتخاب با شما»! یعنی وقتی این همه خسارت اقتصادی داشته چرا باید به دستاورد هسته‌ای آن فخر کرد. آقای عباس عبدی، تحلیلگر ارشد رسانه‌های اصلاح‌طلب با مفروض گرفتن آنچه کسانی «دستاورد هسته‌ای خروج غیرقانونی امریکای ترامپ از برجام برای ایران» نامیده‌اند و مقایسه آن با «نتایج فرضی اقتصادی باقی‌بودن برجام» خطاب به کسی یا کسانی که معلوم نیست کیستند، نوشته است حالا «انتخاب با شما»! یعنی وقتی این همه خسارت اقتصادی داشته چرا باید به دستاورد هسته‌ای آن فخر کرد. آقای عبدی! مخاطب این «شما» چه کسی است؟ ترامپ یا آن‌ها که «نواصولگرا» می‌نامید؟! اگر به نواصولگرایان کنایه می‌زنید، آن‌ها الان در تلاش برای توافق هسته‌ای با غرب هستند و در زمان خروج امریکا از برجام، نه در دولت روحانی بودند، نه در طرف ترامپ، نه سرپیاز نه ته‌پیاز. چرا باید حالا به آن‌ها بگویید «انتخاب با شما»؟! در این نوشته با خودتان سخن می‌گویید یا با دیگران؟! حتماً نمی‌خواهید بگویید «درست است که ترامپ از برجام خارج شد و دوستی و امید دولت روحانی را به امریکا نادیده گرفت، و درست است که اصولگرایان در آن زمان سکان مذاکرات را در دست نداشتند و هیچ امتیازی برای آنان در روند مذاکرات نمی‌توان قائل شد-که اگر بودند از آن صد‌ها سکه اهدایی به سلاطین مذاکره، چند تایی را هم باید به آنان می‌دادند-، اما خب، برخی از همان اصولگرا‌ها در دل خود یا در نوشته‌های خود، برجام را خوش نمی‌داشتند!» معلوم نیست چرا مخاطب داخلی -اصولی‌ها یا هرکس دیگر- باید بابت کاری که ترامپ کرد، بین ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد و دستاورد‌های اقتصادی ماندن در برجام، یکی را انتخاب کند! داستان به این سادگی است: یک ترامپی بود که اصلاح‌طلبان او را دیوانه می‌نامیدند و برجام را پاره کرد. ایران حتی تهدید‌هایی کرد که مانع آن شود. یعنی مایل به از‌هم پاشیدن همان وضعیت نیم‌بند برجام و بلکه بی‌بند برجام نبود. دوستان شما می‌گفتند «امریکا نمی‌تواند با یک امضا از برجام خارج شود و اگر هم خارج شود، جهان با او همراهی نمی‌کند.»، اما شد آنچه نباید می‌شد و امریکا خارج شد و جهان همراهی کرد. فرض کنیم همه آن خسارت‌های اقتصادی که شما می‌گویید هم به بار آمده باشد (با اینکه در این «اگر»‌ها نتوان نشست و اقتصاد چیزی نیست که بتوان با یکی دو «اگر» و «مگر» از آن یک پیش‌بینی دقیق بیرون کشید)، این نتایج اقتصادی یعنی کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم، ناگزیر بود و در درجه اول، بر گردن ترامپ و بعد تقصیر کسانی بود که امید و اعتماد به امریکا بستند. وقتی ناگزیر بود، باید چه می‌کردیم؟! نباید همان ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد را که هم ارزش مالی و سیاسی دارد و هم از نظر بازدارندگی، خود‌به‌خود مثل بمب عمل می‌کند و هم وزانت توان علمی و فنی و استقلال سیاسی ایران را بالا می‌برد، تولید می‌کردیم؟! این سه دستاورد آیا از هر‌لحاظ قابل اندازه‌گیری است و آیا حدی و قیمتی برای آن هست؟! اگر غنی‌سازی ۶۰ درصد را انجام نمی‌دادیم، ترامپ یا بایدن به برجام بازمی‌گشتند یا تضمینی بود که اقتصاد به آن وضع گرفتار نشود؟ مفهوم مخالف نوشته آقای عبدی این است که «اگر ترامپ از برجام خارج نمی‌شد، وضع اقتصادی ما بهتر بود، هرچند ذخیره اورانیوم ۶۰ درصد هم نداشتیم». خب الان «انتخاب با شما» دیگر یعنی چه؟! انتخاب با کی؟! یعنی آن جماعت تقریباً ذهنی نواصولگرایان (که هرچه می‌خواهید در لفافه به نظام ناسزا بگویید، با ساختن یک موجود خیالی، آشکارا به آن‌ها می‌گویید) باید «به هرقیمتی» ترامپ را خشنود می‌کردند تا در برجام بماند و از این حرف‌های خیالی؟! اگر بخواهیم منصفانه درباره تاریخ بیست‌ساله مناقشه هسته‌ای ایران و غرب قضاوت کنیم، باید بگوییم در آن نوبت که امریکا از برجام خارج شد (ترامپ خارج شد و بایدن و دموکرات‌ها به‌رغم آن همه وعده در تبلیغات انتخاباتی، به آن بازنگشتند)، ایران که خود را محروم از فواید لغو تحریم‌ها می‌دید، دست‌کم کار خود را ادامه داد و حالا همین مقدار اورانیوم غنی‌شده را موتور پیش‌برنده مذاکرات کرده است. ادامه صفحه ۲👇👇👇
۲ حتماً باید سری به تیتر‌های متنوع روزنامه‌هایی که در آن می‌نویسید بزنید تا ببینید که این از نظر دوستان شما نشدنی بود که ما هم اورانیوم ۲۰ درصد داشته باشیم، هم با امریکا انواعی از توافق‌ها را از تبادل زندانیان و رفع مسدودی پول‌ها و آنچه این روز‌ها می‌شنوید، به انجام برسانیم و هم با روسیه و چین ببندیم- چنانکه سناتور‌های امریکا رسماً می‌گفتند نزدیک‌شدن به چین مانع توافق است- چه رسد به اورانیوم ۶۰ درصد و این حرف‌ها! نباید اینکه راهگشایی در کشور به دست کدام دولت و جریان انجام می‌شود، ما را حساس و به قضاوت عجولانه و متناقض بکشاند. نواصولی‌های شما نیز اگر به فرض چنین کرده و موفقیت‌ها را مانع شده باشند تا به دست خودشان رقم بخورد، بیخود کردند. افتخار هر گشایشی باید به پای ملت نوشته شود. ما ۱۱۵ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد داریم که نقد است و اسرائیلی‌ها حالا می‌گویند اگر ۹۰ درصد نشود، با این کنار می‌آیند! و امریکا با دوربین‌های خاموش آژانس و انباشت اورانیوم در ایران، مشغول آزادسازی پول‌های ایران است. این نقد نقد است. آن نتایج فرضی اقتصادی که برشمردید، نسیه است و روی کاغذ و با محاسبه ساده شما. انتخاب با شما که «این نقد بگیرید و آن نسیه بدارید» یا «اصولی و اصلاحی بنشینند کنار هم و آواز دهل از دور بشنوند که مثلاً خوش است!» منبع: روزنامه جوان
🔵🔹🔵فرمان بریدن «فرمان‌آرا» در دروغگویی بهمن فرمان‌آرا، کارگردان سینما در بخشی از گفت‌وگویش با روزنامه اعتماد گفته که «دولت می‌گوید اگر می‌خواهید، بخندید، قبل از انقلاب را مسخره کنید، مگر می‌شود؟ به نظر من فیلمی که نتواند به مسائل مملکت بپردازد، فیلم نیست. مثل اینکه فتوا دهیم همه فیلم‌های سینمایی انیمیشن باشد که الان همین اتفاق دارد می‌افتد، چون می‌گویند سرگرمی است و بچه‌ها دوست دارند و... کسی که فیلم می‌سازد خیلی راحت به او می‌گویند انیمیشن بسازید.» بهمن فرمان‌آرا اولین فیلم بعد از انقلابش را سال ۷۸ ساخته، «بوی کافور، عطر یاس» که در جشنواره فیلم فجر ۸ سیمرغ بلورین را به این فیلم داده‌اند. دیگر چگونه قرار بوده این کارگردان و کارش دیده شود؟! اما نکته جالب آنکه از قول دولت، فیلم طنز را محصور در خندیدن به دوران قبل از انقلاب کرده است، در حالی که سالانه فیلم‌های طنز متعددی در ایران ساخته و اکران عمومی می‌شود و ربطی هم به دوران پیش از انقلاب ندارد که هیچ، بلکه بسیاری از آن‌ها سوژه‌های خندیدن را با شوخی با مسئولان کنونی پیدا کرده‌اند! آیا می‌شود که فرمان‌آرا از این فیلم‌ها اطلاعی نداشته باشد؟! جالب‌تر آنکه فرمان‌آرا مدعی شده که گفته‌اند همه فیلم‌ها انیمیشن باشد! این دروغ‌ها را فرمان‌آرا از کجا آورده وقتی سالانه ده‌ها فیلم سینمایی در این کشور ساخته و اکران می‌شود؟! ایراد البته به روزنامه اعتماد هم برمی‌گردد، آیا هر دروغی را یک نفر گفت، باید منتشر کرد؟! فرمان‌آرا در ادامه می‌گوید: «کاری که از اول می‌خواستند با سینما بکنند و آن را تعطیل کنند حالا به سمتی می‌برند که اقتصاد مانع از ساخت فیلم شود.» در حالی که او در آغاز همین مصاحبه از وضع اقتصادی کشور گلایه کرده است. یعنی توان درک این مسئله را دارد که موضوع اقتصاد به سینما مربوط نمی‌شود، پس چرا باز تلاش می‌کند اذهان را به سمتی که گویی مشکل اصلی با سینماست، ببرد؟! از سویی، فرمان‌آرا می‌تواند فیلم خوب بسازد که مردم برای دیدنش ترغیب شوند و به سینما بروند و هزینه ساخت فیلم دربیاید؛ با طرح خوب هم تهیه‌کننده بیابد؛ چرا فکر نمی‌کند فروش نرفتن فیلم‌ها و بازنگشتن سرمایه آن‌ها از گیشه، تقصیر خود اهالی سینما نیست؟ خصوصاً که تأکید دارد «اگر الان هنرپیشه‌ها می‌گویند ماهی ۲‌میلیارد و نیم دستمزد می‌گیرند، خب پرسش من این است ما چگونه می‌خواهیم این هزینه را به دست بیاوریم؟ اصلاً امکانش نیست.» آیا تقصیر دولت است که هنرپیشه‌ها دستمزد چند میلیاردی طلب می‌کنند؟! او در بخشی دیگر از گفت‌وگویش هم فیلم‌های ایرانی را نام می‌برد که به زعم خودش فیلم‌های خوبی هستند، اما در خارج از کشور ساخته شده‌اند و از فیلم «عنکبوت مقدس» هم نام می‌برد. فیلمی که متضمن توهین به مقدسات شیعیان و حرم رضوی در ایران است. برای روزنامه اعتماد حتی این هم مهم نبوده که یک فیلم توهین‌آمیز در روزنامه‌شان به عنوان فیلمی خوب معرفی شود! برخی اهالی سینما تصور می‌کنند ژست‌های انتقادی و سیاسی هم نوعی بازی بر پرده سینماست، هر چه غیرواقعی‌تر، روشنفکرانه‌تر! منبع: روزنامه جوان
⬛️⬛️⬛️کاش پول حج چندباره عبدالحمید خرج فقرا شود کانال تلگرام رسمی عبدالحمید اسماعیل زهی، امام جماعت مسجد مکی زاهدان خبر داده که از سفر او به عربستان سعودی برای شرکت در مراسم حج تمتع ممانعت به عمل آمده است. در این کانال آمده که «بنابر اعلام برخی از مسئولان وزارت اطلاعات، با سفر حج شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید مخالفت شده است و ایشان نمی‌توانند امسال به این سفر معنوی مشرف شوند... طبق برنامه‌ریزی و نوبت قبلی، مولانا عبدالحمید امسال به عنوان زائر قصد تشرف به حج را داشتند، اما به علت ممانعت حاکمیت، نمی‌توانند به زیارت سرزمین مقدس و حج مشرف شوند.» تعداد دفعاتی که عبدالحمید اسماعیل زهی به حج مشرف شده، روشن نیست و برخی منابع غیررسمی تعداد آن را بالا می‌دانند که، چون رسمی نیست، از ذکر عدد خودداری می‌شود. اما عبدالحمید که مدعی است دغدغه وضعیت معیشتی مردم را دارد و یکی از دلایل اعتراضاتش را وضعیت معیشتی مردم می‌داند، خوب است هزینه حج چندباره را به بخشی از مردم که به لحاظ مالی در تنگنا هستند، اختصاص دهد. منبع: روزنامه جوان
خود مستقل پنداری به بهانه ایذه در این سه روز گذشته از اتفاق تروریستی ایذه و شهادت سروان محمد قنبری و به هلاکت رسیدن پویا مولایی راد، مهاجم حمله ایذه، روزنامه‌های اصلاح‌طلب اخبار پیرامون آن را سانسور کرده‌اند. در حوادث مشابه، آن‌ها پس از روایت ماجرا با جهت‌گیری نزدیک به سمت و سوی رسانه‌های ضدایرانی، در مراحل بعدی تلاش می‌کردند با اعضای خانواده قاتل یا وکلای او گفتگو کنند یا اخبار مرتبط با قاتل، نحوه دادرسی، انتقادات مخالفان حکم صادر شده و تلاش برای رد حکم و امثال این موضوعات را مورد پیگیری قرار دهند. توجه کنیم در همه موارد این چنینی، روزنامه‌های اصلاح‌طلب هیچ‌گاه در مورد شهید، داغ وارد شده به خانواده او و قبح اعمال خشونت علیه نیرو‌های حافظ امنیت نمی‌نویسند یا با اعضای خانواده شهید گفتگو نمی‌کنند. در ماجرایی هم که اخیراً در ایذه به وقوع پیوست و طی آن، پویا مولایی پسر عموی ماه‌منیر مولایی (مادر کیان پیرفلک) با ماشین به نیرو‌های فراجا حمله کرد و سروان محمد قنبری را به شهادت رساند، انتظار می‌رفت رسانه‌های اصلاح‌طلب همین گونه ورود کنند، یعنی روایت نیروی انتظامی را زیر سؤال ببرند، از غم و داغ خانواده پویا مولایی بنویسند و روایت اعضای خانواده او را منتشر کنند. با این حال آن‌ها سکوت کردند و هیچ خبری در مورد ایذه ننوشتند. روز گذشته احمد زیدآبادی، طی یادداشتی در روزنامه هم‌میهن نوشت که «حوادثی مانند آنچه در مراسم بزرگداشت کودک جان‌باخته زنده‌یاد کیان پیرفلک در شهر ایذه به وقوع پیوست، به‌طور طبیعی افکار عمومی را برای آگاهی از حقیقت ماجرا تحریک می‌کند. در پی این قبیل حوادث، مردم از رسانه‌های داخلی مستقل از حکومت، انتظار انتشار گزارشی تحقیقی دارند تا از جزئیات ماجرا و صحت و سقم ادعا‌های گوناگونِ طرف‌های دخیل در آن، باخبر شوند و امکان داوری منصفانه‌ای پیدا کنند. رسانه‌های مستقل به‌خصوص روزنامه ها، اما عمدتاً در برابر چنین حوادثی سکوت می‌کنند یا حداکثر خبر‌های رسمی و غیررسمی در این باره را به‌صورتی حاشیه‌ای و کمرنگ پوشش می‌دهند. این نوع اطلاع‌رسانی قاعدتاً مخاطبان رسانه‌ها را ناراضی و بعضاً عصبی می‌کند، اما واقعیت این است که مطبوعاتِ مستقل از حکومت در کشور ما هیچ امکانی برای نزدیک شدنِ حرفه‌ای به برخی سوژه‌های اجتماعی و سیاسی ندارند و برای روزنامه‌نگاران آن‌ها نیز کم‌ترین حاشیۀ امنیتی در این باره تعریف و تضمین نشده است. مثال مشخصی که در این خصوص به ذهن افراد مطلع از شرایطِ کار روزنامه‌نگاری در ایران خطور می‌کند، سرنوشت دو خبرنگار حوزۀ اجتماعی روزنامه‌های هم‌میهن و شرق است که به دلیل تلاش برای تهیۀ گزارش از حادثۀ جان باختن مهسا امینی و مراسم خاکسپاری او، گرفتارِ اتهام‌های سنگین امنیتی و بازداشت طولانی‌مدت شده‌اند.» در همین چند خطی که زیدآبادی نوشته، کلی شبهه و ادعا و دروغ نهفته است که پشت یک ادبیات روشنفکرانه و ژورنالیستی پنهان شده است: اول آنکه، آیا مستقل بودن یک رسانه به معنای مستقل بودن از حاکمیت مستقر است؟ دوم آنکه آیا رسانه‌های وابسته به حزب و ارگان رسانه‌ای احزاب و جریان‌ها مستقل هستند؟ سوم آنکه آیا مردم حامی حکومت و طرفدار و خواننده رسانه‌های همسو با حاکمیت، مردم نیستند؟ انبوه جمعیت حاضر در تشییع شهید ایذه، چطور در سکوت این رسانه‌های مثلاً مستقل، روایت رسمی را باور کرده و به تشییع آمده بودند؟ آن‌ها مردم نیستند؟ چهارم آنکه آیا روزنامه‌ها در برابر حوادث این‌چنینی اغلب سکوت می‌کنند؟ پس رسانه‌های اصلاح‌طلب چطور از محمد قبادلو، آشوبگری که نیرو‌های یگان ویژه را در رباط کریم تعمداً زیر گرفت، دفاع کردند و تریبون او شدند؟ پنجم آنکه آیا اتهام و دلیل دستگیری دو خبرنگار مذکور صرفاً گزارش از جان باختن مهسا امینی و درج آن در رسانه داخل کشور بود؟ پس چرا باقی فعالان رسانه‌ای که در این مورد نوشتند و گزارش تهیه کردند، دستگیر نشدند؟