#خاطرات_افلاکیان
آخرین بار جمال را در اواخر مهرماه در #اردوگاه_فلاحه دیدم . من از ابتدای جنگ در جبهه ی غرب بودم اما در سال ۱۳۶۲ برای یک ماموریت راهی قلاجه داده شدم . خیلی دنبال جمال گشتم اما نتوانستم او را پیدا کنم لحضات غروب بود آماده شده تا با دوستام برگردم . در همان موقع دیدم یک نفر از دور می آید ، مطمئن بودم که جمال است جمال امد و همدیگر را در آغوش کشیدیم چقدر این پسر #با_حیا بود . جلوی من که برادر بزرگ ترش بودم خجالت می کشید که سرش را بالا بگیرد . به من گفت : این نامه برای شما و خانواده است بعد هم یک پاکت را به من داد . من مطمئن شدم که جمال دیگر برنمی گردد . برای همین او را در آغوش گرفتم و لحظاتی در این حالت بودیم . خلاصه روزها گذشت یک ماه بعد هم خبر #مفقود شدن جمال به ما رسید اما در آن نامه که #وصبت جمال به حساب می آمد نوشته شده بود
#راوی : جواد محمد شاهی برادر شهید
🌷 #شهید_جمال_محمد_شاهی🌷
#شهیدانه
@shahidan_e