eitaa logo
🕊🥀شهیــــــــدانه🥀🕊
145 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
978 ویدیو
4 فایل
🌹بســـــــــــم رب الشهــــــــــــــدا🌹 ✳ گـــویـــندچـــرا دل بــه شهیــــــدان دادی ⁉️ ✅ والله کـــه مـــــن نــــدادم ‌آنـــــهابــــردند🕊 #استوری_شهدایی #عطر_شهدا #عکس_نوشته_شهدا #خاطره_شهدا ❤️❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥💠آخرین لالایی 🔹مادر احمد برای بار اخر برای فرزند شهیدش لالایی خواند. 🔹شهید احمد کشوری نیا، شهیدی که ضمن فدا شدن در راه امنیت کشور، با اهدا اعضای بدنش جان چند نفر از هموطنانش را نیز دوباره نجات داد. @shahidan_e
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ما امروز اینجا آمدیم تا به دشمن صهیونیستی بگوییم که اگر خونی را ریختی این خون ها جوی هایی می شود در مسیر قدس و فلسطین. ما آمده ایم که به مجاهدان و مبارزانی که در مسیر شهدا گام برمی دارند بگوییم که ثبات زمین از پافشاری های شماست و ثبات آسمان از ثبات شما است و ما و شما قسم خورده ایم که سلاح هایمان را رها نسازیم و مرزها را ترک نکنیم. 🌹 🕊 @shahidan_e
همسرش میگفت: توۍوصیت‌نامہ‌اش‌برایم‌نوشتہ‌بود:‌ - اگربھشت‌نصیبم‌شد؛ منتظر‌ت‌مۍمانم‌باهم‌برویم🎞🌿" همینقدر؏‌ـٰآشقانھ . . .!(: @shahidan_e
1_2720474985.mp3
1.36M
شهید جهاد مغنیه سالگرد شهادتت مبارک دلاور مرد...!🙃🥀 @shahidan_e
خواهر شهید جهاد می گوید  مادر من یک زن فوق العاده است. وقتی خبر شهادت بابا رسید، رفت دو رکعت نماز خواند. همه ما را مادرمان آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت: الحمدالله که وقتی شهید شدی، کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت 😭و به ما جسارت نکردند😔. همین یک جمله ما را آن قدر خجالت داد که آرام شدیم😞. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند.😥 خبر شهادت را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی پیکر را دیدم. مثل بابا شده بود. خون ها را شسته بود ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها. تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بود. یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیرمستقیم ما را آرام کرد. وقتی صورت جهاد را بوسید، گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده.😔 البته هنوز به اربا اربا نرسیده😭. لایوم کیومک یا اباعبدالله (ع). ما هم از خجالت آرام شدیم. بعد هم مادرم خودش توی قبر جهاد رفت. همان قبر! سه ساعت قرآن و زیارت عاشورا و دعا در قبر خواند. 🍃 @shahidan_e
نامشان در دنیا شهید است و در آخرت شفیع... @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ شـُـهـَـداے ِمـُـدافـِـع ِحـَـرَم ﷽ 🌸مسیر افلاڪ از خاڪ می‌گذرد خاڪے شوید تا آسـمانے شوید ... شهدایی ومنور به نورشهدا @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 همسر شهید می‌گفت؛ صحبت‌های ما خیلی کوتاه بود اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تاکید کرد، او بارها گفت که یک می‌خواهد. شاید کسی که به خواستگاری می رود بگوید همسر و همدم می‌خواهد اما مصطفی گفت که همسنگر می‌خواهد. بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواسته چه بوده ؟ او گفت: « جنگ ما در حال حاضر جنگ نظامی نیست؛ جنگ الان ما . اگر همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگیه تا وقتی من انجام می‌دهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند ». 🍃 @shahidan_e
🔮 🌹 در زمانی که اغلب دانشجویان دانشگاه‌ها آشنایی چندانی با اصول و مبانی اسلام نداشتند از دانشجویان متعهد و متشرع به شمار می‌رفت. 🌸تمام واجبات و مستحبات خود را به نحو احسن به جا می‌آورد و از انجام هرگونه عمل خلاف شرع که توسط دیگران انجام می‌گرفت در حدود وسع خود با حوصله و برخورد اسلامی جلوگیری می‌کرد واین ویژگی خاصی بود که در تمام مسیر زندگی پرافتخار خود، بدان پایبند بود. ✨در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحث‌های آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع می‌کرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش می‌کرد. @shahidan_e
◻◽▫▫▫▫ چشم بد دور، عمرتان بسیار  کس نبیند ملالتان آقا!  ◻ ما نمردیم خون دل بخوری  تخت باشد خیالتان آقا! ◽ هست خاموشی‌ات پر از فریاد  در تو آرامشی است طوفانی ◽  «الذی انزل السکینه» تو را  کرده سرشار از فراوانی ◽ گرچه در باغ سینه‌ات داری  لطف‌ها، مهرها، محبت‌ها  ◽ گفتی اما نمی‌روی چو حسین  تا ابد زیر بار بدعت‌ها! ◽ ناگهان در نماز جمعه شهر  عطر محراب جمکران گل کرد  ◽ بغض تو تا شکست بر لب‌ها  ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد ◽ جان ایران! چه شد که جانت را  جان ناقابلی گمان کردی؟!  ◽ آبروی همه مسلمانان  اشک ما را چرا درآوردی؟! ◽ جسم تو کامل است، ناقص نیست  می‌دهد عطر یک بغل گل یاس  ◽ دستت اما حکایتی دارد...  رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس! @shahidan_e
خداوندا، ایران و اسلام را از شر کفار و منافقین و حیله‌های زورمداران شرق و غرب و نوکرانشان به دور داشته، رزمندگانمان را درجبهه‌های حق علیه باطل پرتوان و پیروز بدار. کریما، ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان، توان ده و آن را تا انقلاب مهدی (عج) استواربدار. همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست می‌دارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم. شهیده نسرین افضل @shahidan_e
💔شهید نشوی میمیری @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑📸 خاک می‌خورند و به خاک می‌افتند ، اما خاک به دشمن نمی‌دهند @shahidan_e
🔹 همین آغاز راه، خودش را معرفی میکند حضرت قرآن؛ 🔹 کتابی گرانقدر که در حقانیت و صداقتش، هیچ جای شک و تردیدی نیست! انکارش، مثل انکار آفتاب است که تنها از کور جماعت بر می‌آید! 👈 و البته اهل تقوا و پاکی را به مقصد میرساند با راهنماییهای صادقانه‌اش. 🌴 سوره بقره 🌴 🕋 ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ‌ «2» ⚡️ترجمه: آن كتاب با عظمت كه در حقّانيت آن هيچ ترديدى راه ندارد، راهنماى پرهيزگاران است. @shahidan_e
شهدا....! همان ها که به عشق آمدند در فکه؛ آنها که برایشان یک عمر بود، نه یک روز! همان ها که به مقام ( مَن عَرَف رَبّه )رسیده بودند... . خوبانی که تا پای جان وقوف کردند در ... و عشقشان شد سرزمینِ نخل های بی سرِ،! آنها که در زمزم دست از "خود" شستند... . و در منای خود را قربانی کردند... شیر دلانی که به ندای پدر اُمت لبیک دادند... و از اسماعیل به مسلخِ رفتند... . و وقتش رسیده بود که بندگان حقیقی سیر الی اللهی شان را جشن بگیرند ؛ در لباس شهادت... @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کافی‌ست صبــح که چشمانت را باز میکنی ، به شهــدا سلام کنی... صبــح که جای خودش را دارد ، ظهر و عصر و شب هم بخیـر می شود . . . 📎سلام ،صبـحتون شهـدایـی🌺 @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ قوطی خالی کمپوت وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ و ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ خالی ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: «ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ‌ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ و ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﻤﯿﺰ ﺷﺪ. ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ‌ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.» ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ. 📚نقل از شهید حسین خرازی @shahidan_e
💠 شهیدی که در زمان جنگ دشمن برای سرش جایزه ای بیشتر از فرمانده اش تعیین کرده بود! 💠 در لحظه شهادت قرآن را بوسید و زیر لب امام زمان (عج) را صدا میزد. 💠 در عملیات حصر آبادان توانست با اسلحهٔ خالی چند عراقی را اسیر کند‌. 💠 قبل از انقلاب، عکس شاه را از سر در مدرسه پایین آورد و به جایش عکس الاغ گذاشت! 💠 حاج قاسم درمورد ایشان گفتند: حاج مهدی کازرونی کلید لشکر بود و قسم میخورم در وجودش ذره ای ترس وجود نداشت! 🌷 @shahidan_e
👈 امروز توی این تاریکی‌های عالم مجازی بدونِ دو رکعت نماز نیای پشت کامپیوتر بشینی، بدون وضو نشینی؛ 👈 یه موقع‌هایی برا خودت یه روضه بذار، یه ذره اشک بریز، بذار این کلیدهای کامپیوتر با اشکات به همدیگه سیماشون وصل بشه! 🍃 حاج حسین یکتا @shahidan_e
عشق‌ســه‌حرفه... شهیـدچهارحـرف! میدونـی‌میخوام‌چـی‌بگـم.. آره!شهــدایك‌پـلـه‌ازعاشقـی‌هم‌جـلوزدن‌✨ @shahidan_e
...😊 ✧چقدر بابام گفت نرو! ✫__یکبار از سر بیکاری روی چهار تكه كاغذ، كلمات اسیر، مجروح، شهید، سالم را نوشتند، هر كس یكی را برداشت. فردی که کلمه «سالم» را برداشته بود، گفت: «بله، اگر قرار باشد ما هم شهید شویم، چه كسی از كیان اسلامی محافظت كند؟ معلوم است ما برای خدا مهم هستیم، شاید هم باید در خلیج‌ فارس، آمریكا را سرجایش بنشانیم.»😂 ✫__شخصی كه كلمه «اسیر» به او افتاده بود مرتب می‌گفت: «به جون شما، من چاه‌كن بودم، نمی‌دونستم اونا كه كندم سنگره و برادران مظلوم بعثی را از آنجا می‌زنند.»😂 ✫__شخصی كه قرار بود زخمی باشد در حالی كه با دست روی پایش می‌زد، گفت: «غیر ممكن است، ننه‌ام قبول نمی‌كنه! می‌گوید بچه‌ام را صحیح و سالم تحویل دادم، همان‌طور هم تحویل می‌گیرم.»😂 ✫__نفر آخر كه كلمه‌ «شهید» را برداشته بود، سرش را روی دیوار گذاشته بود و با حالتی شبیه به گریه می‌گفت: «چقدر بابام گفت جبهه نرو، من گوش نكردم، حالا اگر شهید بشوم، بابام مرا می‌كشد.» @shahidan_e
🌷 پرسید ناهارچی داریم‌ مادر؟! مادر گفت‌با قالی پلوبا ماهی ! باخنده‌رو کرد به مادرش‌گفت "ماامروز این‌ ماهیا رو میخوریم‌ و یه ‌روزی ‌این ‌ماهیا ما رو..." چند وقت‌ بعد ‌تو عملیات‌والفجر ۸ داخل‌ اروندرود‌ گم‌ شد🌊 و دیگر مادرش‌ لب‌به ماهی نزد ... 🌷 🌸شادی روح پاک این شهید عزیز صلوات🌸 @shahidan_e
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 وقتي به مي آمد ، من ديگر نداشتم كنم . بچه را مي كرد ، برايش درست مي كرد . را و مي كرد ، پا به پاي من مي نشست ، را ، مي كرد ، مي كرد و مي كرد . آن قدر به پاي مي ريخت كه هميشه به او مي گفتم : درسته كه كم مي آيي ؛ ولي من تا تو را كنم ، براي يك ماه ديگر دارم . نگاهم مي كرد و مي گفت : تو بيش تر از اين ها به گردن من داري . يك بار هم گفت : من زودتر از تمام مي شوم و گرنه ، بعد از جنگ به تو مي دادم تمام اين روزها را چه طور مي کردم . @shahidan_e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا