پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت آقا ابوالفضل العباس علیه السلام باب الحوائج مبارکباد
گلزار شهدای کرمان مراسم نور افشانی اعیاد شعبانیه
🌹فرازی از وصیت شهید محسن شریفی
🔹مردم مسلمان متوجه باشید که دنیای پست خیلی فریبنده است و با همه زرق و برقش چند سالی بیش در آن نیستیم و بالاخره باید با آن وداع کرده و راهی سرای آخرت شویم که آن جهان ابدی است.
🔸خود را مهیا کنید که معاد در پیش است تا در آن روز عظیم در مقابل عدل خدا سرافکنده نباشید.
@shahidan_kerman
دکلمه قرائت شده در سالگرد سردار شهید محمد رضا کاظمی زاده
در صبح جمعه روز سی ام فروردین سال ۴۲ از دامان سیده حبیبه سیف الحسینی کودکی زاده شد خوش یمن و قدم که همراه خود خیر و خوبی ارمغان آورد.
کودک را به آغوش حاج احمد دادند تا با ذوق و شوق ابتدا در دو گوش نوازد تازه متولد شد خود اذان و اقامه سر دهد.
حاج احمد بعد از آن نام فرزندش را محمد رضا گذاشت.
محمد رضا نامی که در پنجم اسفند ۶۴ برای کشور جمهوری اسلامی ایران جاویدان و بر قله ی پر افتخار ایران بر افراشته شد.
سلام بر تو معلم شهید محمد رضا کاظمی از تمام وجود سلام می گویم آن گونه سلامی که هیچ پایانی بر آن نباشد
به گرمی آفتاب ، به عظمت آسمان و به خروش دریا سلام به پدرت حاج احمد و مادرت بی بی حبیبه
سلام بر آن سوز صدایت در دعا و مناجات و تعقیبات إِلَهِي هَذِهِ صَلاَتِي صَلَّيْتُهَا لاَ لِحَاجَةٍ مِنْكَ إِلَيْهَا وَ لاَ رَغْبَةٍ مِنْكَ فِيهَا که دلها را می سوزاند
محمدر ضا کاظمی ای قهرمان شهر کرمان قصه بدین سان شد قدم های سبزت را برداشتی برای جاودانه ماندن
آری ای جان کشور که به همراه سایر جانان بر خواستید و با قدوم پر صلابتتان در شریان های شهرها و روستاها خون روان ساختید.
رسم جوانمردی را بر جان این سرزمین حک ساختی و الماس وجودت بانی حیاتش گردید.
خالصانه اجابت نمودی هل من ناصر روح الله را و با شهادت همچون پیچک سبزی جوانه زدی بر دل های عاشق
شهید راه حق واژه ها کم آورده اند جمله ها را رسول می کنم برایت یاس آورده ام یک دل سیر آسمان می خواهم پرواز تا ملائک قلبم را به نور قلبت نورانی نما و برایم شفاعت بگیر
@shahidan_kerman
🌹فرازی از وصیت شهید مسعود زکی زاده
🔹از شما می خواهم که بعد از شهادت من بیشتر به خدا نزدیک شوید و در دعاهای کمیل و غیره شرکت کنید.
🔸بروید نماز شب بخوانید از مجالسی که در آن غیبت و تهمت است شرکت نکنید.
@shahidan_kerman
🌹سردار شهید محمد شیخ بیگ قائم مقام فرماندهی واحد تدارکات لشکر ۴۱ ثارالله
آچار فرانسه گلزار شهدای کرمان که دست رد به سینه کسی نمی زند و حاجات را برآورده می نماید برای خراب شدن آبگرمکن منزلش آچار فرانسه به دست شد.
يک سال از شهادت پدرم مي گذشت زمستان سردی بود آبگرمکن خانه مان خراب شده بود و هيچکس را نداشتيم که آبگرمکن را درست کند.
من و برادرانم کوچک بوديم مادرم می گفت:
سه روز بود آب گرم نداشتيم و هوا خيلی سرد بود.
صبح بود حدوداً ساعت هشت صبح بود که زنگ خانمان به صدا درآمد دو نفر آقا بودند.
گفتند: خانم شهيد شيخ بيگ ما از دوستان شهيد شيخ بيگ هستيم!
به مادرم گفتند: حاج خانم چيزی از وسائل خانه تان خراب نشده است؟
مادر گفت: بله
آنها گفتند: آبگرمکنتان خراب شده است!!
مادرم گفت: بله و آن دو نفر گريه کردند و گفتند:
ما ديشب شيخ بيگ را خواب ديديم که يک آچار فرانسه به دستش بود و خيلی ناراحت و غمگين بود.
صدايش زديم و گفتيم که شيخ بيگ چی شده چرا ناراحتی!؟
گفت: بی معرفتها سه روز است که آبگرمکن خانه ما خراب شده
چرا سری به خانه ما نمی زنيد؟
دارم می روم آبگرمکن را درست کنم که از خواب بيدار شديم.
✅راوی فرزند شهید شیخ بیگ
@shahidan_kerman
شعر بسیار زیبای سردار شهید علی ماهانی در رثای یاران شهیدش
ياد ياران وفا دارم شهيدان عزيز
اصفيا و اوليا و عاشقان اشک ريز
آن دعا های کميل و آن همه راز و نياز
گريه های عاشقانه محضر آن بی نياز
آن مصيبتها و آن سوز و گداز
در غم آن تشنه خشکيده کام
در غم زهرای اطهر بانوی بشکسته دل
کين زجور آن عدوی سنگ دل
در غم ياران چه گويم من ولی
سنگ باشد آن دلی در وی نباشد جوششي
روز و شب در هجر ياران شهيدم سوختم
عاقبت با گريه و ناله چو شمع افروختم
اي علی بس ترا آنجا همی ره نا دهند
اصفيا و اوليا در کار ديگر واردند
عاشقان مهديند و عاشقان راستگوی
شرط اخلاص است جان دادن ز راه آن نکوی
کاشکی ما را بدان جا راه بود
راه مردان خدا بر ما بسی هموار بود
کاشکی در زمزه مردان حق
روی مهدی را همی ديدار بود
کاشکی ما هم بسان عاشقان
زير تيغش وعده ديدار بود
کاشکی ما را در اين راه عظيم
نفس را با ما بسی همکار بود
کاشکی در زمره مردان حق
روی مهدی را همی ديدار بود
کاشکی ياران رفته از قفس
با دم ما لحظه ای همساز بود
کاشکی محمود و ناصر، اکبر و ياران همه
زندگيشان همچو خورشيد بر همه تکرار بود
من چه گويم کاين همه دورم ز حق
قلب آنها روز و شب در گرو آن يار بود
آن همه اخلاص و ايثار و گذشت
سينه شان در پيشگاهش مخزن اسرار بود
کاشکی در زمزه مردان حق
روی مهدی را همی ديدار بود
@shahidan_kerman
🌹شهیدی که حاجت ها را روا می کند سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🔹زندگی داداشم به مرز طلاق رسیده بود و دیگه تقریبا مطمئن بودیم که جدا می شوند.
🔸به داداشم گفتم برو سر مزار شهید مغفوری به طرز معجزه آسایی ورق برگشت و برگشتند سر زندگیشون و زندگی خوبی هم دارن الان
🔹این ماجرا آغازی شد برای تحول برادرم.
@shahidan_kerman
🌹سالروز ولادت شهید مدافع حرم ابوالفضل عابدی مرادی تنها شهید همنام آقا ابوالفضل العباس علیه السلام در گلزار شهدای کرمان
@shahidan_kerman
🌹شهیدی که شاعر ، داستان نویس و جودوکار بود.
🔵شهید محسن برهانی علاوه بر اینکه دانشآموز درسخوانی بوده است شعر میسروده، داستان و متن ادبی مینوشته و جودوکار هم بوده است.
🔹محسن پانزده ساله بود که تصمیم گرفت به جبهه برود اما سن کمی داشت برای همین یک کپی از شناسنامهاش گرفت و سال تولدش را که ۱۳۴۸ بود به ۱۳۴۵ تغییر داد و عازم جبهه شد.
🔸از اخلاق محسن هر چه بگویم کم است.
🔹پسرم از کلاس چهارم ابتدایی نمازش را در مسجد محله به جماعت میخواند و روزه میگرفت.
🔸محسن همه کارهای شخصیاش را انجام میداد و به من هم در کارهای خانه کمک میکرد.
✅راوی خانم بتول سیف الدینی مادر شهید محسن برهانی
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر تو ای جانباز که زیباترین فرصت پرواز را در بال های شکسته ات می توان یافت.
سلام بر تو ای تمثال فداکاری و ایثار و شکوه
لحظاتی بسیار زیبا از خدمت جانباز شهید حاج قاسم سلیمانی به یک جانباز
@shahidan_kerman
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم سالگرد سردار شهید محمد رضا کاظمی زاده با حضور برادر سردار شهید محمد حسین یوسف الهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر تو ای جانباز
درودت باد ای زخمی ترین غزل دیوان عشق که در فضای ایثار انتشار یافته ای
عیادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از جانباز مدافع حرم فاطمیون
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای مراقبت حاج قاسم از جانباز نابینا و قطع نخاع؛ جانبازی که شهید حاج قاسم سلیمانی حمام می کرد و برایش آشپزی می کرد.
راوی حجت الاسلام سعادت فر
@shahidan_kerman
41.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشر برای اولین بار
مستند حسین پسر غلامحسین نگاهی گذرا به زندگی عارف والامقام سردار شهید محمد حسین یوسف الهی
@shahidan_kerman
دو شهیدی که در یک قبر دارند.
دانش آموز شهید محسن برهانی و شهید سعید حسنی پور اما با سنگ مزار متفاوت
دو شهیدی که با هم در یک شب به شهادت رسیدند اما پیکر هایشان بعد از چند سال تفحص شد بعدها ابتدا پیکر شهید محسن برهانی یافت می شود اما به اذن الهی صبر می کند تا پیکر یار دیرینه اش هم پیدا شود
و تنها شهدایی که در گلزار شهدای کرمان درون یک قبر دارند شهید محسن برهانی و شهید سعید حسنی پور می باشند.
دو شهیدی که نسبت های فامیلی اشان فرق دارد اما به دلیل اینکه با هم عقد اخوت بسته بودند روی سنگ مزارشان نوشته در کنار برادر شهید خود به خاک سپرده شد.
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سردار شهید علی ماهانی
شهیدی که مقدس بود؛ خیلی مقدس بود...
@shahidan_kerman
🌹از این خاک به عنوان تبرک بردار
🔹دختر شهیدی که جایگاه شهادت پدرش را دید.
🔸کلاس اول دبيرستان بودم خيلی دلم می خواست که جايگاه پدرم که در آن مکان شهيد شده بود را از نزديک ببينم.
🔹شب دو رکعت نماز خواندم و از خدا خواستم که جايگاه پدرم را ببينم ولی هرگز فراموش نمی کنم که آن شبی را که خداوند به آن زودی اين سعادت بزرگ را نصيبم کرد و جايگاه پدرم را ديدم.
🔸خواب ديدم که يک طرف خاکريز بود سيمهای خاردار بود و آب بود انگار که شلمچه بود.
🔹طرف ديگر گنبد طلائی آقا امام رضا علیه السلام را می ديدم اشک می ريختم و با خودم می گفتم اينجا کجاست؟
🔸ديدم در عالم خواب يک آقايی سفيد پوش دستم را گرفت و گفت: دخترم اينجا همان جايی است که پدرت به شهادت رسيده.
🔹از اين خاک به عنوان تبرک بردار و اين آقای بزرگوار که من فقط صدای ايشان را می شنيدم به من گفت: که پدرت در يک ماشين آبی کنار شيشيه نشسته است و الان از مقابل ما رد می شود اگر گريه کنی ديگر بابايت را نمی بينی.
🔸دقيقاً ديدم که بابايم با چند نفر آقای ديگر در ماشين نشسته اند و بابا کنار پنجره نشسته است ولی متأسفانه وقتی بابا را ديدم شروع کردم به گريه کردن و ديگر بابا را نديدم.
🔹آن آقای بزرگوار گفت: دخترم گفتم که گريه نکن.
🔸وقتی من آن خواب را برای يکی از همرزمان پدرم تعريف کردم او شروع کرد به گريه کردن
🔹و گفت: دخترم اين يک خواب نبوده بلکه يک رويای واقعی بوده دقيقاً آن مکان همان جايی بود که پدرت شهيد شده.
✅راوی دختر شهید محمد شیخ بیگ
@shahidan_kerman